
زنان در جامعهی سنتی افغانستان به عنوان نیمی از جمعیت کشور، اکثریت فقط توانسته اند که نقش یک مادر، خواهر یا همسر خوب را بازی کنند.
قداست مبتذل زنها یک موضوع جا افتاده در بین اکثریت خانوادهها تا هنوز باقی مانده است. قسمی که چندین سال قبل حتا ما نمیتوانستیم نام مادر ما را به زبان بیاوریم و چندین بار که برادرم با شوخی مادرم را بهنام خودش (ظاهره مادر) صدا کرده بود، این عملکرد برادرم عمیقا باعث ناراحتی و دلهرگی مادرم شده بود.
دقیق یادم است که مادرم با داد و بیدادی که راه انداخته بود میگفت: نمیدانم در کجایی تربیت کردنم کوتاهی کردم که امروز پسرم مرا توهین میکند.
وقتی مادرم که به زبان آوردن نامش را از دهن پسرش توهین تلقی کرد، بعد از همان روز ما دیگر جرئت نکردیم که نام مادر ما را به زبان بیاوریم.
این روند سنتی در اکثریت خانوادهها به شکل متواتر جریان داشت، حتا پسر مامایم که تازه ازدواج کرده، بود خانمش را به نامش صدا نمیکرد و اکثریت دخترانی بودند که بعد از ازدواج حتا نام شان تغییر خورده و زندگی شان به راه و رسم شوهر شان رقم میخورد.
در همان سالهای واپسین وقتی در خانواده شاهد چنین ماجراها بودم، حتا جرئت نمیکردم که نام مادر بزرگم را از مادرم بپرسم.
با همان باورمندیهای سنتی که تازه شامل مکتب شده بودم، اگر کسی نامم را در کوچهها و خیابانها بلند صدا میکرد به وحشت میافتادم، با این افکار که نکند پسران غریبه نامم را بلد شوند و من باعث سرافکندگی خانوادهام شوم.
اولین بار وقتی برای آموزش زبان انگلیسی اجازه پیدا کردم که شامل کورس شوم، از طرف خانواده برایم هشدار داده شد که در کورسهای آموزشی که دختر و پسر یکجا درس میخوانند، نام خودت را چیزی دیگر بگذار. من هم با پذیرفتن باورهای پوچ خانواده نامم را در کورس سلما گذاشتم بودم و جالب این که همان همکلاسی و استادان کورس تا هنوز مرا به نام سلما میشناسند.
با فشارهای تحمیل شدهی سنتی و قومی که همیشه سد راه زنان از گذشته تا امروز قرار دارد باعث شکلگیری باورهای پوچ در آنها شده است.
وقتی زنان خود شان هویت شان را دچار تزلزل و رفتارهای دوگانه میکنند، با یک عملکرد ضعیف و شعارهایی که (نامم کجاست؟) نمیشود اعتماد کرد.
در قدم اول باید تغییر نگرش در تمام زنان افغانستان شکل داده شود تا آنها خود شان، خود شان را بپذیرند.
این که زن و مرد با هم تفاوت دارند، یک امر پذیرفته و قابل قبول است؛ اما زنان باید بدون تفاوت جنسیتی شایستگیای که مستحق آن استند را خود شان به دست بیاورند.
راهکارهای توانمندسازی زنان با وجودی که همیشه برای شان محدود بوده؛ اما هستند زنانی که طی چندین سال گذشته حضور فعال و مؤثری در عرصههای مختلف داشته و چالشهای مختلفی را تجربه کرده اند.
اگر زنان دست به دست هم ندهند و دچار تزلزل و دوگانگی فکری و اجتماعی شده و فقط به زن بودن خود به حیث جنس دوم قانع باشند، هیچ گاهی نمیتوانیم شاهد پیشرفت و مجزاسازی هویت آشکار آنها باشیم.
زنان باید تمام عرصهها را برای خود شان فراهم ساخته، و مسؤولیت سنگین شان را خود به دوش کشیده و با هویت مشخص، اعتماد خود را در جامعهی افغانستانی چندین برابر کنند.