
نویسنده: چارلی فولکنر
منبع: The world
برگردان: ابوبکر صدیق
پس از سالها خشونت، رفتن به مکتب تنها حق برای «سهیلا»ی ۱۷ ساله بود که کاکایش آن را هم از او گرفته است.
وقتی اشک در چشمان سهیلا حلقه زده بود، گفت: «دیگه نمیتانستم ادامه بتم، کاکایم بیدلیل همیشه مره لت میکرد.»
وقتی سهیلا حرف میزد، مدام دستهایش را به هم میفشرد؛ استرس درونش پیدا بود. او که خانوادهاش در ولایت غزنی در فاصله ۱۵۰ کیلومتری شمال غرب کابل زندگی میکند، گفت: «پدرم مرا خوش نداشت، چون مه پسر نبودم و پدربزرگم مرا به کابل آورد. مه تصمیم گرفتم تا بهپیش پولیس بروم و یک مدت طولانی را در آنجا سپری کنم.»
سهیلا نزدیک یک سال میشود که در خانه امن-حمایت از زنان بیسرپرست-زندگی میکند، تنها مکانی که میتواند در آنجا خود را مصون حس کند و درس بخواند.
زمانی حمایتهای جهانی برای زنان افغانستان به دلیل همهگیری کووید -۱۹ کاهش یافت، در سه ماه قرنطین زنان زیادی به خشونت مواجه شدند.
محبوبه سراج، رییس خانه امن زنان، میگوید که خشونتها کاهش نیافته است، زنان به دلیل اینکه جایی برای پناه بردن نداشته باشند، بیشتر مورد خشونت قرار گرفتهاند. این دیدگاه شمار زیادی از نهادهای حمایت از زنان در افغانستان است.
دلیل فرار سهیلا، داستان ازدواج اجباری را به دنبال دارد. به گفتهی او، کاکایش که یک معمار است، دیگر نمیگذاشت تا او به مکتب برود و تصمیم به عروسی او گرفته بود. در آن روز پیشازاین که سهیلا از خانه بیرون بزند، کاکایش چند مشت و لگد محکم بر او حواله کرده بود.
سهیلا گفت: مه پیش پولیس رفتم، اول به مه اعتماد نکردند، یکی افسران زن پولیس مرا تلاشی کرد و داغهای خشونت را دید.
به اساس گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر، در ۱۰ ماه نخست سال ۲۰۲۰ مجموعی ۳ هزار و ۴۷۷ قضیه خشونت در برابر زنان ثبت شده است که ۱۱ درصد کاهش را نسبت به همین زمان در ۲۰۱۹ را نشان میدهد.
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گفته است که این به دلیل دسترسی نداشتن زنان به نهادهای عدلی و قضایی است، در حالی در جریان همهگیری ویروس کرونا ناامنی در تمام کشور افزایش یافته و زنان هم در خانهها قفل شده بودند.
Afghan Women Skills Development Centre (AWSDC) یا «مرکز حمایت توسعه مهارت زنان افغانستان»، اولین نهاد حمایت از زنان بیسرپرست در افغانستان است که ۱۵ سال قبل آغاز به کار کرد. به اساس گفتههای خانم، سراج در کنار سرپناه دادن به زنان، به توسعه مهارتهای زنان در اینجا نیز توجه میشود.
در حال حاضر ۱۱ کودک و ۴۲ زن در این مرکز زندگی میکنند، اخیر سه تن به دلیل خواست خودشان و تضمین امنیتشان از این مرکز بیرون شدهاند. زنانی در این مرکز زندگی میکنند از ۱۴ – ۷۴ سال عمر دارند. خانم سراج گفت که آنان پیشینهی دشوار را دارند و از بخشهای مختلف افغانستان هستند.
«زنانی که اینجا آورده میشوند توسط پولیس به ما معرفی میشوند، چون آنان به ابتدا بهپیش پولیس مراجعه میکنند.

بشیره حق دارد تا دو کودک خود را در این خانه امن با خود داشته باشد، سایر کودکانش نزد شوهر و همباغ-امباق- زن دومی شوهرش زندگی میکنند. او گفت:«تمام شب از ترس بیدارم و کابوس میبینم.»
او گفت که چالش اصلی نگاه جامعه به نهادهای حمایت و سرپرستی زنان است، مردم به این مرکز به چشم «روسپیخانه» نگاه میکنند، این خیلی زمان میبرد تا برای مردم و جامعه تفهیم شود که این نگاه درست نیست و این نیاز به معلومات و آگاهی بیشتر دارد.
بشیره که یک ماه پیش به دلیل فرار از خشونت شوهرش به اینجا آمده است، او میگوید: «ما به سرپناه نیاز داریم، اینجا برای ما خدمت میکنند.»
پسر دوساله بشیره که در این مرکز با او زندگی میکند، هنگام صحبت مادر در دستان او میپیچید و با دست بند طلایی مادرش بازی میکرد.
او یک خانم خوشبرخورد است، اما زمانی از داستان خانه و شوهرش تعریف میکرد، ناگهانی بغض گلویش را گرفت و اشک از چشمانش سرازیر شد.
او که مادر هفت فرزند است، گفت: «شوهرم خیلی بداخلاق بود و همیشه به بدتر ین حالت ما را لت میکرد در زمستان سرد از ترس بیشتر وقت در بیرون از خانه قایم میشدم، در کنار بسترش همیشه یک سیم برای لت کدن مه بود.»
بشیره ۳۵ ساله گفت: «شوهرم به خانه نان نمیآورد و بهاندازهی خودش غذا میخرید، د زمستان سرد کودکانم لباس گرم نداشتند.»
دلیل جدایی او از شوهرش ازدواج اجباری دخترش ۱۵ سالهاش است، شوهرش تصمیم گرفته بود تا دختر ۱۵ سالهاش را به شوهر بده تا پول بیشتر بگیرد.
وقتی بشیره از خانه بیرون زد، (۶۰) افغانی معادل (۰.۵۷ یورو) داشت و (۲۰۰) افغانی معادل (۱.۸۹ یورو) از تگدیگری روی جادهها جمعآوری کرده بود.
یک افسر پولیس به او توصیه کرد که به وزارت زنان برود تا برایش کاری پیدا کنند. او گفت که تصمیم گرفتم برگردم [خانه]، اما تنها پول تکسی را داشتم. بشیره گفت:«ترجیح میدادم بهجای برگشتن به خانه خودکشی کنم، یک ماه میشه اینجه هستیم و احساس میکنم که اولین روزهای زندگیمه سپری میکنم؛ اما هنوز کابوس میبینم که شوهرم دوباره برگردد و کودکان را مورد ضرب و شتم قرار دهد.»
بشیره حق دارد تا دو کودک خود را در این خانه امن با خود داشته باشد، سایر کودکانش نزد شوهر و همباغ-امباق- زن دومی شوهرش زندگی میکنند. او گفت:«تمام شب از ترس بیدارم و کابوس میبینم.»
زرمینه ۲۵ ساله ۸ ماهه باردار است و سه ماه میشود که در مرکز حمایت از زنان زندگی میکند، خسرش پای او را شکسته است.
زرمینه وقتی داستان خشونت را تعریف میکرد، صورتش را با دستمال پنهان کرده بود و گفت: «شوهرم میگفت که بچههای تو از مه نیستند و همیشه مره میزد و تهدید میکرد که کودکانم از من میگیرد و خودم را طلاق میدهد.»
خانوادهی زرمینه، از ولایت خوست در ۲۳۳ کیلومتری جنوب افغانستان است. او گفت: شوهرم به مواد مخدر معتاد بود و همیشه بداخلاقی میکرد.
او گفت: «وقتی تصمیم به ترک خانه گرفتم که خسرم خواست رابطه جنسی کرد و وقتی رد کرد با ضرب و شتم سرم را شکست، ساعت ۳ شب از پنجره فرار کرده و بهپیش پولیس رفتم، وحشتناک بود. هرچند حالا خود را مصون احساس میکنم، اما نمیخواهم مدت طولانی اینجه بمانم.»
از میان سه زن تنها سهیلا در مورد خانهی امن زنان و جایگاه حقوقی و آموزشی آن آگاهی داشت.
این در حالی است که در ماهها گذشته شبکهی زنان افغانستان یک رادیو و تلویزیون ایجاد کردند تا برای خشونتزدایی در جامعه کار کنند.
راضیه عضو شبکه زنان افغانستان گفت؛ برنامههای منظم را برای آگاهی دهی و خشونتزدایی راهاندازی کردهایم و این تلاشهای ادامه دارد.
بیشتر زنان در افغانستان با خشونتهای داخلی مواجهاند و این مهم این است که دلایل آن را بدانند.
یادداشت: به دلیل مشکلات اجتماعی از نامهای مستعار در این گزارش استفاده شده است. همچنان معصومه تاجیک در تهیه این گزارش همکار بوده است.