آقای بلیر یکی از نکتههای مهم دیگری را که در مورد مذاهب یادآوری کرد، رشد و پویایی مداوم مذاهب و باورهای مذهبی بود. او گفت: اگر به تاریخ بشر نگاه کنید، پویاترین بخش تاریخ را مربوط به پویایی مذاهب میبینید. مذاهب توانسته اند هزاران سال عمر کنند و این نشان انطباق شان با نیازمندیها و واقعیتهای هر زمان است. اگر مذاهب پویایی نداشته باشند، انطباقپذیر بوده نمیتوانند. بلیر از این نظر، امکان پویایی و سیالیت باورهای مذهبی را از نقطههای مثبتی عنوان کرد که میتواند امکان بازنگری و تجدید نظر در آن را برای همیشه میسر نگه دارد. او گفت: پروسهی رشد مذهب نیز همزمان با رشد دادن خوبیها و خیر مشترک، در میان بشر بوده است و همین امر میتواند دیدگاه ما را در مورد مذاهب خوشبینانهتر و نیکوتر سازد.
تونی بلیر دخالت سیاست در امور مذهبی و استفادهی ابزاری از آن را به اندازهی دخالت مذهب در امور سیاست و جهتدادن همهچیز بر اساس باورهای مذهبی زیانبار و خطرناک دانست. او گفت: دریافت این نکته که باید حدود دولت و مذهب رعایت شود و از خلط شدن رابطههای آنان جلوگیری شود، امر ارزشمندی بوده است. او با یادآوری تجربهاش در صحبت با یک کشیش سیاهپوست گفت: ما در تمام امور مربوط به خدا، مذهب و اخلاقیات به توافق رسیدیم؛ اما در مورد سیاست و تجارت نتوانستیم به توافق برسیم. دلیل آن این بود که در سیاست و تجارت، وارد حوزهای میشدیم که باید مسایل مختلف در رابطه با زندگی و تفکر و ارزشهای مردم به طور واقعبینانه توجه میشد و این همان کاری بود که سیاستمداران و متخصصان میتوانستند در مورد آن فکر و راه حل پیدا کنند. حالانکه در مسایل غیر سیاسی، ما نقطههای اشتراکی داشتیم که به سادگی میتوانستیم در مورد آنها اتفاق نظر پیدا کنیم و بعد بگذاریم که هر کسی مطابق توانمندی خود آن «خیر مشترک» را تحقق بخشد.
آقای بلیر گفت: باید بحثهای مربوط به مذهب و دین و سایر اعتقادات و ایدئولوژیها وارد دانشگاهها شوند و متفکران در این مورد تبادل نظر کنند. او پیشنهاد داشت که دانشگاههای مهم دنیا از پیکنگ تا ترکیه، مالیزیا، سنگاپور، امریکا، انگلستان، کشورهای افریقایی و امریکای لاتین میتوانند میزبان مباحث جدی و مشترک میان متفکران باورهای مختلف باشند. وقتی این مسایل به بحث دانشگاهی کشانده میشوند به سادگی راه حل پیدا میکنند؛ اما اگر به وسیلههای تحریک سیاسی در دست عناصر رادیکال تبدیل شوند، باعث فاجعه شده و عامل افتراق و جدایی خواهند بود. وی آموزش مذاهب از دیدگاه مثبت و عادلانه در مکاتب را نیز از ضروریاتی دانست که میتواند در تغییر دیدگاه نسلهای بعدی نسبت به مذاهب مختلف تأثیر بگذارد. او گفت: حالا در مکاتب، هر مذهبی که تسلط دارد، به عنوان مذهب برحق تبلیغ میشود و سایر مذاهب با دیدی منفی و حقارتآمیز رد میشوند. به عقیدهی بلیر این امر زیانهای فراوانی دارد که از جمله دانشآموزان را از دریافت دید مثبت به مذاهب محروم ساخته و نفرت و بدبینی را در میان آنان گسترش میدهد. او گفت: نطفههای تعامل مثبت میان مذاهب، و میان سیاست و اقتصاد و مذهب در مکاتب و دانشگاهها خلق میشود.
در بخش پاسخ به سؤالها، نکتههای زیادی در مورد اظهارات و دیدگاههای آقای بلیر از سوی حاضران جلسه مطرح شد. از او در مورد نقش مذاهب در روابط حکومتها، انعکاس خبرهای منفی در رسانهها و عدم پوشش لازم برای خبرهای مثبت و سازنده، امکان تعامل مثبت با عناصر رادیکال، واکنش اروپاییها در برابر مهاجران که اغلب شان مسلمان اند، راههای مناسب برای گسترش نقش زنان در امر دین و جهانی شدن، برخورد گزینشی در مسایل اخلاقی که مثلاً در زلزلهی هائیتی و سیلاب پاکستان بسیج عمومی صورت میگیرد؛ اما در مورد فاجعهی غزه، سکوت میشود، تفاوتهای مذاهب در پذیرش نورمهای جهانی شدن و امثال آن سؤال شد.
آقای بلیر، برخی از سؤالها را به طور مفصل پاسخ داد و از کنار برخی دیگر به طور سطحی عبور کرد. او گفت: دخیل بودن حکومتها در پروسهی جهانی شدن و نقش دین در آن، امر مهمی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. او پذیرفت که سخن از دین در حوزهی روابط و اخلاقیات فردی، مشکلات زیادی ندارد؛ اما وقتی وارد حوزهی سیاست و روابط کلان اجتماعی میشود، با پیچیدگیهای زیادی همراه میشود؛ اما گفت: تا زمانی که تفاوت میان مذاهب به عنوان یک امر فکری و فرهنگی نگاه شود، پیدا کردن راههای حل برای آن ممکن است؛ اما دخالت سیاست آن را پیچیده و دشوار میسازد. او گفت: ما غالباً آمادهی شنیدن حرفهای همدیگر نیستیم؛ اما خوب است این خصوصیت را در خود پرورش دهیم و به جای نگاه تنفرآمیز، دیدگاه تعاملاندیش و سازنده را در خود تقویت کنیم.
آقای بلیر از تفاوت فرهنگی میان کشورها و جوامع مختلف به عنوان یکی از چالشهای عمدهی جهانیشدن یاد کرد و گفت: ظرفیت کشورها و جوامع مختلف برای برخورد متعادل با مسایل و حساسیتهای مذهبی و فکری یکسان نیست. او به عنوان یک مثال گفت که وقتی کشیش تریجونز، تصمیم خود مبنی بر سوختاندن قرآن را مطرح کرد، با یک واکنش عمومی در حلقات مختلف کشورهای اروپایی و جامعهی امریکا مواجه شد. شاید بیشتر از ۵۰ یا ۲۰ نفر از این کشیش طرفداری نکردند؛ اما تمام رهبران و سیاستمداران غرب و محافل گوناگون آن را محکوم کردند. سؤال این است که اگر چنین عملی مثلاً در لاهور پاکستان اتفاق میافتاد؛ آیا همچون واکنش را از سوی تمام رهبران و محافل اسلامی شاهد میشدیم؟ او گفت: این مسأله بیش از همه چیز به تفاوتهای فرهنگی و سطح رشد، مدارا و تعامل در کشورها ارتباط دارد.
بلیر در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به یکی از سؤالها گفت: اغلب وقتی پای تصمیمگیری در یک امر مهم به میان میآید، عمل بر فکر پیشی میگیرد. مثلاً وقتی بحث تصمیمی خاص در مورد یک مسألهای که حساسیت مذهبی نیز دارد، به میان میآید پیش از اینکه تحلیل درستی از مسأله صورت گیرد، فوراً تصمیم گرفته میشود و این تصمیم چون بر مبنای تحلیل خام و نادرست گرفته شده است، اغلب نتیجهی معکوس دارد. او گفت: مثلاً وقتی مخالفت در مورد سقط جنین یا چیزی شبیه آن صورت میگیرد، یک بار اندیشیده نمیشود که همین مسأله در میان خود مسیحیان با برداشتهای مختلف مواجه است. پیش از شنیدن و توجه کردن به این برداشتها، نباید فوراً به واکنش پرداخته شود.
تونی بلیر گفت: دانشمندان بزرگ مذاهب میتوانند در معرفی مذهب مربوطهی خود، پیشگام شوند و باید برای آنان فرصت و مجال مناسبتر فراهم شود که از دیدگاه خود به معرفی مذهب خود بپردازند. او تعریف یک مذهب از دیدگاه پیروان مذاهب دیگر را ناکافی خواند و گفت که این امر، اغلب میتواند برداشت غلط و غیرواقعبینانهای را در مورد آن مذهب ترویج کند. آقای بلیر موضع کشورهای اروپایی در برابر مهاجرت را تنها به مسألهی هراس از گسترش نفوذ و نفوس مسلمانان مربوط ندانست و گفت که در این امر، مسایل مختلفی به طور همزمان دخالت دارند که رویهمرفته، این کشورها را ناگزیر ساخته است تا در مورد قوانین پذیرش مهاجرت خود، تجدید نظر کنند و یا با احتیاط برخورد نمایند.
بلیر برخورد گزینشی در مورد اخلاقیات مذهبی را یک ناگزیری دانست. او گفت: وقتی با یک فاجعهی انسانی مواجه میشویم که صرفاً جنبهی طبیعی و انسانی دارد، مشکلات زیادی نداریم. زلزلهی هائیتی و سیلاب پاکستان از اینگونه حوادث اند؛ اما وقتی یک فاجعهی انسانی، انگیزههای سیاسی و اجتماعی پیدا میکند، به سادگی نمیتوان با آن برخورد کرد، مثل آنچه در غزه اتفاق میافتد.
آقای بلیر در مورد گسترش نقش زنان بر فعالیتهای عملی زنان تأکید کرد و گفت: نقشها با فعالیت و کار بیشتر برجسته میشوند و گسترش مییابند. باید زمینه برای کار و مشارکت زنان گستردهتر شود؛ اما زنان نیز باید به فعالیتهای خود بیفزایند تا بتوانند در تمام امور، از جمله رهبری پروسهی جهانی شدن نقش گستردهتر بگیرند.
آقای بلیر در جمعبندی نظریات خود باز هم تأکید کرد که بحث از مذهب و جهانیشدن، بحث عمیق و کلانی است که باید به طور جدی روی آن کار شود. این موضوع را که ریشههای عمیق تاریخی و فکری دارد، نباید تنها در سطح و روبناها مطالعه کرد. او از گرایش عظیم متفکران مسلمان برای بازنگری به متون و باورهای مذهبی در اسلام به عنوان یک امر مثبت یاد و ابراز امیدواری کرد که این پروسه بتواند بحث و گفتمانهای مذهبی را به عاملی راهگشا و جهتدهنده تبدیل کند.