افراطیت با افراطیت مشتعل‌تر می‌شود

عزیز رویش
افراطیت با افراطیت مشتعل‌تر می‌شود

در قسمت دیگری از صحبت‌هایم من با اشاره‌ به سخنان الکسی و متفاوت خواندن تجربه‌های او در روسیه با آنچه مردم امریکا دارند، بر پیامدهای منع اعمار مسجد در میان مسلمانان تأکید کردم و گفتم: همین حالا بر علاوه‌ی یک صد و پنجاه هزار سرباز امریکایی که در افغانستان مصروف نبرد با تروریسم و بنیادگرایی استند، هزاران سرباز و شهروند امریکایی از پاکستان، هند، مالیزی و اندونیزی تا کشورهای خاور میانه و آسیای مرکزی و اروپا و افریقا و همه جاهای دیگر حضور دارند و امریکا در تمام این کشورها رابطه‌های مختلفی ایجاد کرده که نمی‌تواند به یک‌بارگی بگوید از همه دست می‌کشم و در موقف جنگی با تمام دنیا قرار می‌گیرم. از آن طرف هم، مسلمانان یک گروه کوچک سیاسی یا افراطی نیست که بتوان به سادگی با آن مقابله کرد، بیش از یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان وجود دارد که حالا به سادگی می‌توانند شکار تبلیغات بنیادگرایان افراطی قرار گیرند. سؤال من این است که آیا کنترل احساسات و عواطف مردم و اجازه‌ی اعمار مسجد در منهتن دشوارتر است یا نقض اصول و ارزش‌های دموکراتیک امریکا و به خطر انداختن جان صدها هزار انسان و روابط امریکایی‌ها در سراسر جهان؟
نکته‌ی دیگری را که من در سخنانم یاد کردم، انتباهی است که حرکت‌های واکنشی و ناسنجیده می‌تواند به شکل زنجیره‌ای در ذهن مسلمانان خلق کند: منع اعمار مسجد و مرکز اسلامی در نیویورک، اعلام برنامه‌ی قرآن‌سوزی توسط کشیش تری جونز در فلوریدا، سخنان تونی بلیر مبنی بر این که خطر اسلام افراطی بیشتر از کمونیسم است، اهدای جایزه به کاریکاتوریست دنمارکی و حمایت رسمی خانم مرکل، صدراعظم آلمان از این کاریکاتوریست و امثال آن همه می‌توانند این احساس را در میان مسلمان دامن بزنند که گویا اسلام‌ستیزی جزئی از یک برنامه‌ی سازمان‌یافته‌ی غرب است که مسلمانان هم باید در برابر آن ایستادگی کنند. تأکید من این بود که در تحلیل مسائلی از اینگونه نباید موردی و مجزا به برخی از واقعیات نگاه کنیم، بلکه ببینیم که این‌‌ها در یک حلقه‌ی به‌هم‌پیوسته چگونه به هم‌دیگر ارتباط می‌یابند و چگونه بر هم‌دیگر تأثیر می‌گذارند و یا از هم‌دیگر تأثیر می‌پذیرند.
سرگی لگودینسکی، با بحث جالب و جذابی از تجربه‌های خود به عنوان یک یهود و رابطه‌ی یهودان و مشکلات آنان با کشورهای اروپایی و مخصوصا آلمان یاد کرد و گفت که تأکید کردن و دامن زدن به حساسیت‌ها و عواطف مردم می‌تواند زنجیره‌ی انتهاناپذیری از افراطیت و خشونت را خلق کند که هیچ کسی قادر به کنترل آن نباشد. سرگی گفت: افراطیت با افراطیت مشتعل‌تر می‌شود و تجربه‌ی برخورد با این مسائل در آلمان به خوبی گواه است که چگونه خاطره‌های بد و ناگوار را در ذهن مردم زنده نگه داشتن به خودی خود از ایجاد وفاق و نزدیکی میان مردم جلوگیری می‌کند. او گفت: من به عنوان یک یهودی که خاطره‌های دردناک هولوکاست را دارم به هیچ گونه نمی‌توانم تاریخ را فراموش کنم و به هیچ وجه به این نظر هم نیستم که یادگارهای تاریخی به عنوان تجربه و عبرت‌های دردناک مردم حفظ نشده و به نسل‌های آینده انتقال نیابند؛ اما این که به هر مناسبت و هر بهانه‌ای بنای یادبود بسازیم و جاها و خاطره‌های خاصی را عنوان تقدس ببخشیم، این سؤال را مطرح می‌کند که در آخر به کجا می‌خواهیم برسیم؟
سرگی این نکته را نیز مطرح کرد که خیلی از نظریات در سطح محافل روشن‌فکری و اکادمیک مطرح می‌شود ؛اما وقتی پای حساسیت‌ها و عواطف مردم به میان بیاید، هیچ کسی حاضر نیست حرفی را بگوید که موقف و موقعیت اجتماعی او را به خطر ‌اندازد و او را با محکومیت در افکار عامه‌ی مردمش مواجه ‌کند. او گفت: جریانات معتدل و منطقی را باید مجال داد تا در یک بستر آرام و طبیعی رشد کنند و اداره‌ی امور را در دست نگیرند، نه این که آن‌ها را فشار دهید و با فشار دچار چالش خطرناکی بسازید که نتوانند از عهده‌ی پاسخ منطقی به آن بیرون شوند. او گفت: شما وقتی فشاری ایجاد می‌کنید تا مردم از افراطیت دور شوند، به طور ناخواسته آن‌ها را وادار می‌کنید که در لاک افراطیت فرو بروند. سرگی با زبانی واضح و روشن تأکید کرد که هیچ بنیادگرایی و افراطیت را نمی‌توان با میدان دادن برای بنیادگرایان و افراطیون از میان برداشت. تنها میدان دادن به تعقل، محاسبه و اصول‌گرایی است که می‌تواند خشونت و افراطیت را مهار کند.

جلسه با سؤال و جواب‌هایی که با اشتراک‌کنندگان صورت گرفت، دوام کرد. مسائلی از قبیل نقش امام فیصل در ساختن مسجد و مشتعل ساختن مناقشه، رشد افراطیت در میان مسلمانان و دلایل آن، بحث ارتداد و این که مسلمانان اجازه می‌دهند دیگران مسلمان شوند؛ اما اجازه نمی‌دهند که مسلمانی از دین خود برگردد، جهادگرایی در میان مسلمانان، چرا میانه‌روان مسلمان وارد صحنه شده و زمام امور را به دست نمی‌گیرند، پیامدهای منع اعمار مسجد در میان مسلمانان، تجربه‌ی روسیه و لبنان و جاهای دیگر و مقایسه‌ی آن با شرایط و زمینه‌های خاص امریکایی و امثال این حرف‌ها، از طرف اشتراک‌کنندگان مطرح شد که هر کسی به نوبت خود باید به پاسخ آن می‌پرداخت. در نزدیکی‌های ختم جلسه، ماروین ریس از حاضران خواست که به نشانه‌ی ابراز نظر در جلسه و اعلام واکنش‌ رسمی خود در قبال مسجد، دست‌های خود را بلند کنند. این سؤال با وجود این که جزء آجندای جلسه نبود؛ اما نتیجه‌ی آن تقریبا برای همه‌ی مدیران جلسه غیرمنتظره معلوم شد. بیش از نود و پنج در صد جلسه موافق ساختن مسجد و جلوگیری از تنش و خشونت در ماجرا بودند و تنها حدود پنج یا شش نفر مخالف ساختن مسجد بودند که البته دلیلی هم ابراز نداشتند. ماروین ریس در پایان جلسه گفت: این کار را به دلیل آن انجام داد تا روشن شود که نتیجه‌ی مباحت و گفت‌وگوها چه تأثیری در میان حاضران داشته است. (نکته‌های مهم اظهارات سرگی لگودینسکی را در یادداشتی جداگانه که حاوی معلوماتی در مورد کار و برنامه‌های او است، تنظیم خواهم کرد).