قسمت سوم
اين عنوان در يكي از شمارههاي هرالد تريبون كه همراه با نيوياركتايمز و واشنگتنپُست به چاپ ميرسد، به چشم ميخورد. در مقالهاي تحت همين عنوان آمده بود: «در جهاني كه مملو از خبرهاي بد است، گاهي خبر خوشحالكنندهاي را نيز ميتوان شنيد. اكنون امريكاييهای جوان، به جاي آن كه افراد مربوط به نژادهاي مختلف را به چشم حقارت و بيگانگي نگاه كنند، با آنها نخ عشق و محبت ميتنند. حتا در دانشگاه ميسيسيپي كه زماني سمبول تبعيض نژادي شمرده ميشد، حالا جفتهاي جوان سياه و سفيد را ميتوان ديد كه با هم صميمانه و مخلصانه دوستي برقرار ميكنند و زندگي مشترك را پي ميريزند. يكي از دانشجويان سياهپوست ميگويد: حتا اكنون تعداد قابل ملاحظهاي از جوانان سفيدپوستي را كه از جنوب ميآيند و تا حالا گفته ميشود كه از تصور آميزش نژادي ميان سياهپوستان و سفيدپوستان ميلرزند، ميتوان ديد كه با سياهان روابط و آميزشهاي دوستانه برقرار كرده اند.»
در اين مقاله ادعا شده بود كه اكنون نرخ آميزش و ازدواج ميان سياهپوستان و سفيدپوستانِ امريكا از يك و نيم ميليون تجاوز كرده و اين رقم در هر ده سال دو برابر ميشود. در سالهاي اخير، حدود چهل در صد از امريكاييهای آسيايينژاد و شش در صد از سياهپوستان امريكايينژاد با سفيدپوستان ازدواج كرده اند. طبق آماري ديگر، حدود چهل درصد از سفيدپوستان امريكا با مردماني از نژادهاي ديگر آميزش داشته اند.
در مقاله آمده بود: «در كشوري كه هنوز تفاوتهاي نژادي عميق است، همچون آميزشهاي نژادي نويدي خوش از يك حركت جديد است كه مرزهاي نژادي را در هم ميريزد.»
در اين مقاله گفته ميشود كه تفاوتهاي ناشي از نژاد و پوست تأثير بسيار اندكي بر خصوصيتهاي انساني فرد دارد و آميزشهاي نژادي در ايجاد جوي تازه از هماهنگي و همگوني انساني نقش زيادي خواهد داشت.
در مقاله از گرايش به سوي آميزشهاي نژادي در امريكا به عنوان يك «انقلاب» نام برده شده كه «مسائل سطحي و خرافي مربوط به رنگ و خون» را از ميان بر ميدارد. در مقاله آمده بود كه اين انقلاب برخورد و رفتار انسانها را نيز متأثر ميسازد: «به ياد داشته باشيم كه در سال ۱۹۵۸، در ناحيهي مونروي كاروليناي شمالي، مادر سفيدپوستي به پوليس شكايت كرد كه دختر خوردسالش گونهي يكي از همبازيهاي سياهپوست خود را بوسيده است. پسر سياهپوستِ ۶ساله كه هانور تامپسن نام داشت، از جانب پوليس به جرم آن كه تلاش به تجاوز جنسي داشته است، به ۱۴ سال زندان محكوم شد. دفاعيات او ناكام ماند؛ اما بعدا به دليل اعتراض عامه در سراسر امريكا از زندان رها شد.»
طبق اين مقاله، در سال ۱۹۶۳، پنجاه و نه در صد از امريكاييها معتقد بودند كه ازدواج ميان سياهپوستان و سفيدپوستان بايد غير قانوني اعلام شود. تا خيلي از زمانها حدود ۴۲ ايالت از مجموع ۵۳ ايالت امريكا ازدواجهاي دونژادي را قدغن اعلام كرده بودند. محكمهي عالي، بالاخره در سال ۱۹۶۷ اين قانونها را ملغا ساخت و اعلام کرد كه جداسازي نژادي داراي هيچگونه اعتبار قانوني نميباشد.
اكنون، جدا از سطوح پايين جامعه، امريكاييها خيلي با نام و نشان نيز آميزشهاي نژادي دارند. در مقاله از اشخاص سرشناسي همچون ويليام كوهين، وزير دفاع در زمان كلينتن، پيتر نارتن، قهرمان سافتوير، و قاضي ديوان عالي، كلارينس توماس نام برده ميشود كه در ازدواجهاي خويش مرزهاي نژادي را در هم ريخته اند.
تأثير آميزش نژادي بر فرهنگ امريكايي
در ميان اكثر كشورهاي متمدن و پيشرفتهي جهان، ايالات متحدهي امريكا، داراي فرهنگ و مناسبات اجتماعي متعادلتر است. اين اعتراف را از زبان اكثر كساني شنيدم كه از كشورهاي مختلف ميآمدند. خالدالشهرامي، يكي از رجال فلسطيني بود كه در كنفرانس سهروزهي خاورميانه در واشنگتن اشتراك كرده بود. لحظاتي را كه با او در مورد مسائل گوناگون صحبت کردم، اين اعتراف را از زبان او نيز شنيدم. او كه ميگفت بيش از نيم جهان را زير پا كرده است، تمدن و فرهنگ امريكايي را خيلي متعادل و متوازن توصيف كرد:
«يكي از دلايل آن شايد ورود همسان فرهنگها و نژادهاي مختلف به اين كشور است. در امريكا مشكل است بتوان از يك فرهنگ خاص نام برد. اينجا هر كسي آمده و نقشي از خود به جا گذاشته است.»
خالد ميگفت كه وقتي مسأله را در كشورهاي اروپايي كه توانسته اند مقدار زيادي از فرهنگها و خصوصيتهاي نژادي خود را حفظ كنند، مطالعه كنيم، متوجه ميشويم كه امريكا خيلي متفاوت است:
«در آلمان مسائل جنسي خيلي لاقيدتر و بيبندوبارتر از هر جایي ديگر است. انگليسها هنوز برتري نژادي و خوني خود را در رفتار و حركات خويش به رُخ شما ميكشند. با اتريشيها مشكل است كه به سادگي بتوانيد آميزش و دوستي برقرار کنید. جاپانيها به طور خاصي خود را تافتهاي جدابافته ميدانند. همينطور است روسها و چيناييها؛ اما در امريكا كسي فرصت و امكان آن را ندارد كه خود را تنها منسوب به يك ريشه و يك نژاد و يك فرهنگ قلمداد كند.»
خالد مدعي بود كه آمار جرائم جنسي و يا حتا حركات و اعمال آزاد جنسي در امريكا خيلي پايينتر و غير قابل مقايسهتر با اكثر كشورهاي اروپايي است. تحمل نژادي نيز در امريكا بيشتر از اكثر كشورهاي اروپايي به ملاحظه ميرسد. او گفت:«در امريكا به مشكل ميتوانيد كسي را پيدا كنيد كه از تحقير و يا اهانت نژادي شكايت كنند. من یک فلسطینیام. در سیاست کلان امریکا با این کشور و سیاستمداران آن مشکل دارم. هویت فلسطینیام همه جا با من است. مرا با همین هویت میشناسند؛ اما هیچگاهی موردی را ندیدهام که به صراحت یا به اشاره شاهد القای حس نژادپرستانه در روابط دیگران با خود بوده باشم.»
در جریان کنفرانس فرصتهایی یافتم که با افرادی متعدد از کشورهای گوناگون صحبت کنم. اتاقهای مختلفی را در نظر گرفته بودند که هر کدام برای بررسی یک مسألهی خاص اختصاص یافته بود. در همهی اتاقها موضوع محوری، موضوع خاورمیانه بود. افغانستان نیز در شمار یکی از کشورهای خاورمیانه، بخش مهمی از مباحث و بررسیهای اشتراککنندگان کنفرانس را تشکیل میداد. رهنمایان ما که از طرف وزارت خارجهی امریکا تعیین شده بودند، کوشش میکردند ما را در شناخت و صحبت با افراد از کشورهای مختلف کمک کنند.