ویکتور وروم، مغزی که نظام مدیریتی جهان را دگرگون کرد

عزیز رویش
ویکتور وروم، مغزی که نظام مدیریتی جهان را دگرگون کرد

پیش از این که به دانشگاه یل بیایم، امتیازعلی، نویسنده و ژورنالیست پاکستانی که یکی از اشتراک‌کنندگان برنامه‌ی ورلدفیلوز در سال ۲۰۰۸ بود، نکته‌های قشنگی در مورد ویکتور وروم برایم گفته بود. او می‌گفت: یکی از جالب‌ترین کسانی را که ملاقات خواهی کرد و درس‌هایش مهم‌ترین بخش خاطرات آینده‌ات خواهد شد، ویکتور وروم است. به خاطر همین حرف‌های امتیازعلی بود که رفتم در گوگل تا ببینم که ویکتور وروم کیست. وقتی دیدم که در پیشانی گوگل نوشته است که ۳۸۰۰۰ نتیجه از این جست‌وجو در دسترس است، به درستی حرف‌های امتیازعلی باور کردم؛ اما این کافی نبود که این مرد هفتاد و هشت‌ساله‌ی کانادایی‌الاصل را درست بشناسم.
گوگل تنها توانست برایم بگوید که او کی است و از چه مقامی در دنیای علم و اندیشه‌ی زمان ما برخوردار است. سایت‌های فارسی گوگل را که جست‌وجو کردم، دیدم به هیچ صورت نسبت به تیوری‌ها و اندیشه‌های این مرد بی‌تفاوتی و بی‌اعتنایی نداشته اند. در پیشانی بخش فارسی گوگل نوشته بود که ۲۱۰۰۰۰ (دو صد و ده‌هزار نتیجه) برای این جست‌وجو در دسترس است؛ اما این‌جا متوجه شدم که همه‌ی این اسم‌ها مال یک شخص که واضع تیوری انتظار و صاحب اندیشه‌های عمیق و اثرگذار در عرصه‌ی مدیریت و رهبری بوده، نیست، بلکه تمام اسم‌هایی را در بر می‌گیرد که ویکتور وروم را به عنوان وجه‌ مشخصه‌ی افرادی خاص وارد گوگل کرده است. با این‌ هم، همان قدری که به اسم این مرد مربوط می‌شود باز هم از حد تعریف بیرون است و نشان می‌دهد که وی انسانی عادی نبوده و در شمار یکی از نام‌آوران تاریخ علوم ثبت شده است.
***
ویکتور ورومی که روبه‌روی ما در کلاس درس ایستاد و قرار شد تیوری‌های خود را در بخش مدیریت و رهبری، و به خصوص در ایجاد روابط سازمانی میان افراد و گروه‌ها، به کمک پروژکتور تشریح کند، از هیچ حربه‌ای استفاده نکرد که برای ما بگوید او چه کسی بوده و با او باید به چه شکلی رفتار شود. صاف و ساده آمد و خود را معرفی کرد که ویکتور وروم است و در دانشگاه یل به عنوان استاد روان‌شناسی در بخش سازمان‌دهی و مدیریت کار می‌کند. از همه خواست که خود را یکی یکی معرفی کنند.
ویکتور وروم گفت: درس، بحث و بودن با دانشجویان و دانشگاهیان همان چیزی است که مرا زنده نگه داشته و به زندگی‌ام معنا داده است. زندگی یک نقطه‌ی کوچک نیست که در آن متوقف شویم، یک راه است که همه در آن می‌رویم. طبیعی است که وقتی راه رفتیم همه چیز تغییر می‌کند: موقعیت ما تغییر می‌کند، ماحول و محیط ما تغییر می‌کند و خود ما هم باید تغییر کنیم. این کلمات را آهسته و آرام بیان کرد، گویی که دارد بلندای یک تپه‌ی خاکی را طی می‌کند و در حالی که نفس می‌گیرد برای همراهش چیزی را می‌گوید تا راه کوتاه‌تر شود.
وروم گفت: اتاق ما بزرگ است؛ اما خود ما از این هم بزرگ‌تر استیم. ما داریم خود را برای کاری آماده می‌کنیم که شاید در خیلی جاها تغییر ایجاد کند. او گفت: عنوان درس ما گروه‌سازی است. برای این کار ما از هم‌دیگر می‌آموزیم. من فکر می‌کنم که هر کدام ما رهبران خوبی استیم. کارهای زیادی را انجام داده ایم و حالا هم در موقعیتی قرار داریم که می‌توانیم این تجربه‌های خود را با هم‌دیگر شریک کنیم و از حاصل آن فنی را به نام مدیریت و رهبری و ایجاد پیوند میان حلقات مختلف یک گروه یاد بگیریم.
وروم گفت: جمع مرکب از افراد است، درست مانند حلقه‌های یک زنجیر که با هم یکی می‌شوند و زنجیر می‌سازند. آن‌چه افراد را در یک جمع به هم پیوند می‌زند، عنصری به نام اعتماد است و آن‌چه اعتماد را در بین افراد خلق می‌کند، عنصری به نام ارتباط و تماس است. تا شما با هم تماس و ارتباط نداشته باشید به هم‌دیگر اعتماد نمی‌کنید و تا به هم اعتماد نکنید، جمعی را تشکیل داده نمی‌توانید.
او گفت: برای این که به همین مرحله برسیم، یک سری تمرین‌هایی را باهم انجام می‌دهیم که هم روز کوتاه‌تر شود و هم در آخر چیزهایی را بتوانیم برای هم‌دیگر انتقال دهیم. پیش از آغاز تمرین، آقای ویکتور وروم، روی پرده‌ی پروژکتور، صفحه‌ای را باز کرد که او از آن به نام دریچه یا پنجره‌ی جوهاری (Johari Window) نام برد. در این پنجره چهار خانه‌ی متفاوت وجود داشت که هر کدام یک بخش را نشان می‌داد. او گفت که این تیوری از روان‌شناسان معروف جوزف لافت و هاری اینگرام گرفته شده است. در این تیوری هدف آن است که جنبه‌های مختلف شخصیت و افکار فرد در رابطه‌اش با دیگران بررسی شود و دیده شود که از طریق این بررسی چگونه می‌شود ارتباطی محکم‌تر میان افراد ایجاد کرد. وروم گفت: ارتباطات ما با دیگران همیشه بر اساس اطلاعاتی برقرار می‌شود که از آن‌ها داریم؛ اما همه‌ی مشخصات افراد الزاما در اختیار دیگران قرار نمی‌گیرد. او علاوه کرد: اگر ما نتوانیم در ارتباط خود به تمام یا اکثر جنبه‌های شخصی و شخصیتی طرف مقابل آگاهی پیدا کنیم، رابطه‌ای را که ایجاد می‌کنیم همواره شکننده و آسیب‌پذیر باقی خواهد ماند.

(ادامه دارد)