نویسنده: حمیده انصاری /بخش نخست
مکتب، یگانه مکان اجتماعی است که پس از کانون خانواده، کودک وارد آن شده و نخستین تجربهی اجتماعی در محیط رسمیاش میباشد. اهمیت توجه به این مکان اجتماعی- که مسیر علمی و پرورشی دارد و برای آیندهی زندگی کودک، تأثیرات اساسی دارد-، باید به همهی نهادها و مراکزی که مسؤولیت امور آموزشوپرروش را دارند، پوشیده نمانده و هر روز در جهت بهبود آن، گامهای مؤثر بردارند.
افغانستان از جمله کشورهایی است که در اثر نداشتن شرایط مساعد برای بهبود نهاد آموزشوپرورش، امروز دچار چالشهای جدی است و بایستی با کار شبانهروزی، سالهای از دسترفته جبران شود. از سیاستگذاران و برنامهریزان گرفته تا مؤلفین و آموزگاران و حتا خانوادهها، همگام با هم و در راستای برنامههای هدفمند که با هدفگذاریهای کوتاهمدت و درازمدت، نظر به اولویتبندیهای مسائل آموزشی-پرورشی حرکت کنند. از عمدهترین مشکلات و شاید بتوان گفت، موانع در عدم علاقهمندی شاگردان به آموزش و محیط آموزشی، وجود کتابهای آموزشی باشد. کتاب آموزشی در کنار تدریس آموزگاران و دیگر امکانهای آموزشی، نقش قابل توجهی در یادگیری شاگرد دارد. نیاز رسیدگی به این بخش مهم، از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران، حتا به اندازهای است که در صورت داشتن کتابهای مؤثر و تأثیرگذار، نه تنها علاقهمندی شاگردان به درس و امور پرورشی بیشتر میشود که عدم داشتن آموزگار را نیز در شماری از موردها جبران میکند. یعنی دانشآموز بدون حضور آموزگار نیز، میتواند شماری از امور آموزشی را به تنهایی به پیش ببرد.
هدف از گفتن این نکتهها، این بود که جایگاه هنر به عنوان یک مبحث کلان پرورشی در مرکز توجه قرار بگیرد. امروزه، آموزش تنها در راستای هدفهای شناختی و رسیدن به زندگی بهتر بسنده نبوده و امور شناختی، مانند علوم تجربی و ریاضیات در صورت داشتن مهارتها و جنبهی هنری، منجر به داشتن توانایی و رسیدن به یک زندگی بهتر خواهد شد.
رابطهی هنر و پرورش، رابطهای دیرین است. امروزه نیز، هنر در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی به ویژه در حوزهی آموزشوپرورش دارای جایگاهی بیبدیل است و چنان چه پیامهای آموزشی و پرورشی با جاذبههای هنری همراه شود، موفقیت و اثربخشی بیشتری پیدا میکنند. بنابراین باید این واسطهی ارزشمند را به خوبی شناخت و آن را در نظام آموزش رسمی و غیررسمی به خدمت گرفت. هنر، نقشی ماندگار در پرورش ابعاد مختلف شخصیت انسان و رشد ویژگیها و قابلیتهای مختلف او دارد. لذا هنر با پرورش، وابستگیهای بسیار زیادی دارد.
هنر نه تنها به عنوان یک موضوع با مبحث جداگانه باید در نصاب آموزشی مکتبها گنجانیده شود که در بخشهای دیگر نیز، میتواند مسیر یادگیری را وسعت داده و سهولت یادگیری در عمق و پیچیدگی را به ارمغان آورد.
شاید بر هیچ کس پوشیده نباشد که به وسیلهی هنر، بیان و نطق زیباییها، ضبط میشود و ماندگار میماند. ملتهای پیشین و تاریخ زندگی گذشتگان، حتا پیش از تاریخ مکتوب، با مدد دستداشتههای هنری شناخته میشوند. به وسیلهی هنر است که به فرهنگ و تمدن و تاریخ مردمان پیش از خود پی میبریم. البته ضبط و تثبیت، یکی از کارکردهای ظاهری هنر است. همانگونه که پیشتر اشاره شد؛ هنر در ابعاد پرورشی مختلف، حضوری پر رنگ و تأثیرگذار دارد. به این صورت که مفاهیم مغلق و گاه خستهکن و کسالتآور با دستاوردهای هنری، جذاب و دلنشین و در نهایت در ذهن مخاطب اثر کرده و پویا میشود.