با وجود این که ثبت شکایتها در دوران اپیدمی کرونا نسبت به سال قبل کم بوده است؛ اما خشونتهای جدی که نیاز به مداخلهی مراجع قانونی داشته است، نشان میدهد که در این دوران با افزایش خشونتهای خانگی علیه زنان روبهرو استیم؛ اما به دلیل تعطیلی مراکز ثبت و سختشدن مسیرهای رفتوآمد و دلایل مرتبط دیگر؛ مثل حضور فرد زورگو و خشونتگر در خانه، میزان ثبت شکایات کاهش پیدا کرده است.
اگر بخواهیم به دنبال دلیل افزایش خشونت در این دوران باشیم، نیاز است که به بررسی عوامل زمینهساز خشونت، یعنی فرهنگ و باورهای عمومی، بررسی محیط و نیز به بررسی نظام حقوقی بپردازیم.
از نظر محیط و شرایط، انسان تحت تاثیر محیط و شرایط است؛ اما این به معنای وجود جبر بر انسان نیست؛ بلکه این یک رابطهی دوطرفه است و انسان نیز بر شرایط و محیط خود تاثیرگذار است.
به طور کلی شرایط موجود در افغانستان به دلیل جنگ و ناامنی و فقری که موجود است و جنگی که با خشونت پیشبینیناپذیر و ماهیت اضطرابی همراه است؛ یعنی فعالیت گروههای تروریستی در این جامعه، باعث شده که محیط پر از وحشت و اضطراب باشد. چنین محیطی باعث پرورش افراد مضطرب و بیقرار میشود و آستانهی تکانشی و از جا پریدن آنها بالا است.
هنگامی که ما در زمانهای زیادی مضطرب باشیم، این اضطراب به صورت فراگیر در شخصیت ما نفوذ پیدا میکند و ما شخصیت مضطربی پیدا میکنیم، که نمیتوانیم در برابر تنشها و تغییرات انعطاف داشته و مهارت لازم را بیاموزیم تا بتوانیم واکنشهای کارآمدتری را از خود نشان بدهیم.
هنگامی که فردی مضطرب در خانه قرار میگیرد؛ ولی نیازهای اولیهی او نه تنها رفع نشده است؛ بلکه به دلیل کمشدن درآمد و نبود شغل در این دوران، فشار بیشتری را تحمل می کند و واکنش ازجاپریدن، خشم و پرخاشگری افراد نیز بیشتر می شود.
از نظر فرهنگی و نظام ارزشی و باورها نیز، ممکن است ما در فرهنگ و نظام باوری و ارزشیای رشد کرده باشیم و شخصیت ما شکل گرفته باشد که درجاتی از خشونت را مجاز بدانیم.
ممکن این مجازدانستن را فرهنگ و باور و نظام ارزشی جامعه به ما داده باشد؛ مثل زمانی که اگر بگوومگویی بین زن و شوهر ایجاد شود و در اینجا خانم بر روی حرف و موضع خود پافشاری کند، همسر به صورت عرفی خود را مجاز میداند که دست بر روی همسرش بلند کرده و او را کتک بزند؛ حتا ممکن است افراد دیگری نیز این توقع را از مرد داشته باشند که اگر خانمش خلاف میل او عمل میکند و یا این که خانم مطیع و چشمگویی نیست، او را با کتک و لتوکوبکردن در اختیار خود بگیرد و به تعبیر خود شان مدیریتش بکند. در چنین فرهنگ و نظام باوری و ارزشی، هنگامی که خانمی با خشونت از طرف همسرش روبهرو میشود، از طرف دیگران اینگونه مورد دلجویی قرار میگیرد؛ «خیر است، همسرت است»، «بلاخره شوهر آدم، آدم ر میزنه»؛ یا امثال این جملات، نشاندهندهی فرهنگ عمومیای است که پرخاشگری و خشونت در آن پذیرفته شده و مجاز است.
در نتیجه، افرادی که از یکسو تحت تاثیر شرایط، واکنش ازجاپریدن و بیقراربودن شان زیاد است و بحران کرونا نیز بر فشار روانی آنها اضافه کرده است و از سوی دیگر، فرهنگ و اعتقاداتی را با خود دارند که پرخاشگری و خشونت را مجاز میداند، هنگامی که در خانه قرار میگرند یا محیط نسبت به قبل ایزولهتر میشود، در موقعیتهای تنشزا پرخاشگری و خشونت بیشتری را از خود نشان میدهند؛ خشونتیهای جدی حاصل این شرایط در جامعه، که ما تماشاگر آن استیم.