
پس از امضای توافقنامهی صلح میان طالبان و امریکاییها تحلیلها این بود که خشونتها کاهش پیدا میکند. کاهشِ خشونتها خواست مسخرهی آقای خلیلزاد از طالبان بود. طالبان به آتشبس دائمی تن ندادند. کاهش خشونتها از سوی طالبان، هدف قرار ندادن نیروهای خارجی به ویژه امریکاییها در افغانستان است. این اصطلاح به طالبان آموخته شد که نگویید خارجیها و امریکاییها را هدف نمیگیریم، به جای هدف قرار ندادن و صلح با نیروهای خارجی، از کاهش خشونت استفاده کنید.
طالبان با خارجیها صلح کردند، زندانیهای طالبان بدون اینکه مذاکرات بین افغانها شروع شده باشد، گروه گروه آزاد میشوند. آقای خلیلزاد با طالبان تفاهم کرده بود که رهایی کامل ۵ هزار زندانی، پیششرط آغاز گفتوگوهای میانافغانی است.
حکومت در جریان تفاهم آقای خلیلزاد و طالبان نبود که هر روز خط سرخ تعیین میکرد. خطوط سرخ حکومت چندین بار شکست و از اعتبار ملی حکومت کاسته شد. رهایی زندانیان طالبان به عنوان پیششرط شروع مذاکرات ادامه دارد. تکمیل شدن پروسهی رهایی ۵ هزار طالب زندانی، چند ماه دیگر را در بر میگیرد. پس از تکمیل پروسهی رهایی تمام زندانیان، یعنی ۵ هزار نفر، مشخص نیست که سرنوشت جنگ و صلح چه خواهد شد؟
آنچه که قابل نگرانی است این است که تا آماده شدن طالبان به گفتوگوهای میان افغانها، هزاران نیروی نظامی کشور شهید و زخمی میشوند. طالبان تمام قوت شان را در چند ماه به کار میگیرند تا بیشتر خون بریزند. طالبان باور شان این است که هر چقدر بیشتر ویرانگری کنیم، به همان اندازه امتیاز میگیریم. از سوی دیگر، تضمینی که حکومت افغانستان از زندانیان رها شده میگیرد، ضمانت اجرایی ندارد. آدمهای که ضمانت میکنند تا طالبان دوباره به میدان باز نگردند، توان این کار را ندارند. طالبان به ضمانت باور ندارند و مردم زورشان نمیرسد، جلو آنها را بگیرد.
طالبان همچنان به کشتار ادامه میدهند، حالت دفاع فعال نیروهای امنیتی-دفاعی کشور بیشتر مستأصل خواهد شد. نیروهای که تا هنوز عملیات بهاری شان را اعلام نکردهاند. تلفات نیروهای امنیتی-دفاعی کشور در نقاط مختلف تکان دهنده و تأسفبار است. طالبان با این کار در تلاش اند تا اسیران جنگی بیشتر برای تبادله بگیرند و نقاطی بیشتری را تصرف کنند. خلاصه میکشند تا لذت بیشتر ببرند. طالبان در قساوت و بدبختی، جرم و جنایت، ظلم و ستم، چور و چپاوول، قتل و قتال، باجگیری و تخریبکاری، ویرانگری و خرابکاری، در صدر نخست جنایت کاران دو دههی اخیر اند.
حکومت افغانستان باید از نیروهای امنیتی-دفاعی، اراضی، نقاط مهم و استراژیک، مکانهای کلان و حیاتی، تاسیسات و تجهیزات به گونهای بیسابقه حمایت کند. مردم بالایی نیروهای امنیتی-دفاعی کشور باور دارد و تنها چشم امید به آیندهی که به عقب بر نمیگردیم حضور توانمند و قدرتمند نیروهای امنیتی-دفاعی کشور است. حضور نیرومند و دلیرانهی نیروهای امنیتی-دفاعی کشور در سطوح مختلف، موجب ایجاد انگیزهی ماندن و از بین رفتن ناامیدی شده است.
افزایش حملات تهاجمی طالبان در تمام نقاط کشور، موجب بیباوری فراوان برای صلح شده است. اطمینان داشتن به طالبان که آمادهی مذاکرات دولت افغانستان و مردم افغانستان میشوند، بسیار مشکل به نظر میرسد. طالبان ثابت کردهاند که میخواهند از راه جنگ به اهداف شان برسند، آنان به جنگ بیشتر مسلط استند تا منطق، گفتوگو، مذاکره، صلح و آرامش.