از نزدیک به یک دهه پیش که کرزی اصطلاح «برادران ناراضی» را وارد ادبیات سیاسی افغانستان کرد، تحلیل بر این بود که گروه تروریستی طالب، در حال تبدیل شدن به جریان سیاسی است. این ادبیات بود که بعدها «برادران ناراضی»، جایش را به «مخالفان سیاسی» در دروهی حکومت وحدت ملی داد و در آواخر این دوره – نزدیک به یک و نیم سال پیش- امریکا که به قصد نابودی تروریزم با بیش از چهل کشور دنیا وارد افغانستان شده بود، پس از هژده سال جنگ مسلحانه، پذیرفت که طالبان را به عنوان گروه سیاسی بشناسد و با این گروه، از راه دیپلوماتیک وارد گفتوگو برای حل منازعهی افغانستان شود.
از شروع نشستهای خلیلزاد با این گروه، ترس این که این روابط دیپلوماتیک، طالبان را به یک گروه برجسته تبدیل کند، از رسانههای گوناگونی مطرح شد؛ روندی که کم کم حکومت افغانستان را به حاشیه کشاند و امریکا طرف گفتوگوهایش را طالبان تعیین کرد. در توافقنامهای هم که بین امریکا و طالبان در قطر به امضا رسید، دولت افغانستان هیچ نقشی نداشت و تنها به عنوان اجراکنندهی برخی از مواد این توافقنامه مطرح شد. پس از امضای توافقنامه، حالا نوبت دولت افغانستان رسیده بود که در بخش اجرایی این توافقنامه پا پیش بگذارد و هر آنچه بین طالبان و امریکا به امضا رسیده است را بپذیرد.
در شروع، آقای غنی تلاش کرد که شرایط توافقنامهی صلح امریکا و طالبان را از جمله آزادی پنج هزار زندانی این گروه در بدل آزادی یک هزار زندانی دولت افغانستان، نپذیرد؛ اما بحران انتخابات بساطش پهن بود و این بساط پهن، نقطهی فشاری بود در دست امریکا که میتوانست با استفاده از آن، غنی یا عبدالله را به پذیرش این امر راضی کند و عوض آن، اعلام حکومت شان را به رسمیت بشناسد. مخالفت آقای غنی، پس از تصادم با این نقطهی فشار، تبدیل به موافقت شد و رییسجمهور غنی، پس از چند روز، با چرخش کامل، آزادی زندانیان طالب را پذیرفت و عنوان کرد که طبق یک برنامهی تنظیمشده، دولت افغانستان زندانیان طالب را رها میکند.
هفتهی گذشته، هیأت سهنفرهای از طالبان وارد افغانستان شد تا از روند آزادی زندانیان این گروه نظارت کند. حکومت افغانستان ۲۰۰ زندانی این گروه را رها کرد؛ اما هیأت سهنفرهی طالبان، به دنبال درخواست آزادی ۱۵ تن از فرماندهان برجستهی این گروه، افراد آزادشده توسط دولت افغانستان را منسوب به طالبان ندانسته و عنوان کردند که ادارهی کابل، از تطبیق مواد توافقنامه سر باز میزند. پس از برگشت هیأت طالبان به قطر، جنرال اسکات میلر، فرماندهی نیروهای حمایت قاطع در افغانستان، روز گذشته با هیأت این گروه دیدار و گفتوگو کرد. سهیل شاهین، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر، در صفحهی توئیتر خود نوشته است که در این دیدار، در مورد تخلفات از مواد توافقنامهی صلح امریکا و طالبان سخن رفته است و طالبان خواستار توقف حملات به ساحات غیر جنگی شده اند.
طالبان امروز از موقفی حرف میزنند که طی سالها به کمک جنگ و نرمش از سوی دولت افغانستان و امریکا به دست آورده اند؛ این موقف، طالبان را به حدی از خودراضی کرده است که امریکا را در افغانستان شکستخورده میپندارند و به تبع آن دولت افغانستان را نیز. ادبیاتی که این روزها سخنگویان طالبان آن را به کار میبرند، بیانکنندهی حس موفقیت این گروه و باخت امریکا و دولت افغانستان در مقابل آن است.
طالبان که بیشتر در جنگ و نظامیگری شهرت دارند، در بازیهای سیاسی، نرمش را نمیشناسند؛ همان طور که در میدان جنگ، مردن هم برای شان زندگی تعبیر شده است و بیشتر سربازان این گروه، مرگ را هم پیروزی دانسته و تا پای جان میجنگند. ادبیاتی که امروز به اثر امیتازهای داده شده به این گروه، از سوی سخنگویان و نمایندگان شان مطرح میشود، ادبیات جنگی و عاری از عقبنشینی حتا تاکتیکی است. این گروه چنان پررو شده است که از همین حالا، خود شان را صاحب افغانستان پس از صلح میپندارند و میخواهند تمام پروسه، مو به مو، به میل آنان پیش برود.
اگر قرار باشد پروسه همچنان با برتری این گروه در گفتوگوها پیش برود و دولت افغانستان نتواند با یک اجماع همهشمول و قدرتمند، وارد گفتوگو شود، بعید نیست که این گروه فربهتر از این شوند و دولت افغانستان لاغرتر از وضعیت فعلی. از همان شروع، ادبیات سیاسی دولت افغانستان به دنبال بزرگنمایی این گروه بوده است و برعکس، این گروه، با «ادارهی کابل» خواندن دولت افغانستان، به دنبال تضعیف نقش آن بودند و هنوز حاضر نشده اند که ادارهی کابل را به عنوان دولت افغانستان بپذیرند. حالا باید امریکا با همکاران بینالمللیاش در مورد افغانستان و همراه با دولت این کشور، به دنبال آخوری مناسب برای خر طالبان باشند و یا تلاش کنند با فشارها بر این گروه، آن را از خری که اینگونه سوار است، پیاده کنند. اگر در همین شرایط، محدودیتهایی بر این گروه اعمال نشود، با توجه به بحران سیاسی افغانستان که بحران کرونا نیز بر آن علاوه شده است، میتواند یکهتازیهای طالبان با افسارگسیختگی بیشتری پیش برود؛ آن قدر پیش که چندین صدهزار طالب، بتواند سی و چند میلیون نفوس این کشور را در خود هضم کند. طبق محاسبهی یک بر پنچ زندانیان طالبان و دولت افغانستان – یک هزار زندانی دولتی در مقابل پنج هزار زندانی طالب- میتوان این محاسبه را یکی بر چند در همه بخشها تعمیم داد و خون طالبان را رنگینتر از هر خونی شناخت.