
کیت رُز، نویسنده، پزشک و جراح پلاستیک امریکایی است که بارها به افغانستان آمده و سالها در این کشور زندگی کرده. او ضمن آموزش به جراحان افغان، بیش از یکهزار کودک را در افغانستان جراحی کرده است. کودکانی که همه شان دارای مشکلات مادرزادی نبوده که در جنگ آسیب دیده اند. او کاملا با درد و رنج مردمان این سرزمین آگاه است و حالا که با سازمانهای غیر دولتی بینالمللی، روی ابتکارهای صلح و آشتی در منطقه کار میکند، در مقالهی که برای هفته نامهی «نیوز ویک» نوشته، به نکات ارزنده و جالبی اشاره کرده است که هر کسی را به فکر وا میدارد.
او از دولت پنهان طالبان نام برده و گفته است که دولتهای پنهان در تمام حکومتهای دیوانسالار، حتا در داخل سازمانهای تروریستی افغانستان وجود دارد. هر کسی وقتی این ادعا را بخواند ذهنش به سمت یکونیم سال مذاکرهی امریکا و طالبان و در نهایت امضای توافقنامهی صلح بین این دو میرود. توافقنامهی که ضامن حفظ منافع امریکا، مشروعیت دادن به طالبان و قباحت زدایی از این گروه است. پس از گذشت چند روز از امضای این توافقنامه، نگرانیها در بارهی آیندهی جنگ، صلح و سرنوشت افغانستان بیشتر و بیشتر میشود و امروز هم در افغانستان و هم در امریکا بسیاری از خود میپرسند که نتیجهی این همه هزینه، جنگ و فداکاری سربازان امنیتی افغانستان چه شد؟
چرا امریکا به راحتی به دنبال مشروعیت دادن طالبان و مشروعیت زدایی از حکومت و مردمی است که نزدیک به بیست سال برای ساخت آن تلاش شده است. دولت پنهان طالبان برای پیشبرد مذاکرههای صلح و قباحتزدایی این گروه چه کسانی هستند؟ تا جایی که سران طالبان در برابر کمرهی رسانههای دنیا و دید جهان قرار بگیرند و رییسجمهور امریکا از آنها به عنوان منجیان مبارزه با تروریسم یاد کند. در حالی که نزدیک به بیستسال سربازان این کشور و ناتو با ایدهی مبارزه با تروریسم، در برابر این گروه جنگیده است.
بسیاری تصور میکنند که هم در داخل افغانستان و هم در گروه مذاکره کنندهی امریکا افرادی حضور دارند که دارای نگاه تبار گرایانه بوده و با تفکر تحکیم انحصار قومی قدرت در افغانستان تلاش کردند تا زمینه را برای فراموش شدن حکومت و مردم افغانستان در توافقنامهی امریکا و طالبان فراهم کنند. افرادی که عظمت و بزرگی را در چهرهی طالبان بیشتر حس میکنند تا نظام جمهوری افغانستان. هرچند سران امریکایی گفته اند که پس از امضای توافقنامهی صلح، تعدادی در رسانهها شروع به سروصدا میکنند که در نهایت خاموش خواهند شد؛ اما این نگرانیها به خصوص در افغانستان فراتر از سروصدا در رسانهها و روزنامهها است و تمام مردم نگران این استند که تکلیف افغانستان و مردمش پس از این توافقنامه و سرنوشت جنگ و صلح چه خواهد شد؟ مردم نگرانی از دست رفتن تمام ارزشهایی استند که نزدیک به بیستسال برایش خون دل خورده اند. اگر توافقنامهی امریکا و طالبان تنها به سود امریکا نیست، چرا پس از امضای آن، کاهش خشونتها ادامه پیدا نکرد و خشونتها دوباره اوج گرفت؟
اگر توافقنامه به سود مردم افغانستان نیز است، چرا بدون آن که کسی در جریان باشد، حرف از آزادی زندانیان طالبان است؟ واقعیت آن است که امریکا در موقعیت استیصال، ضعف و وقتی میخواست از افغانستان برود، تصمیم به گفتوگو با طالبان گرفت و در این مدت به دلیل ضعف در مدیریت، حمایت و تامین منابع مالی، نشد که در افغانستان یک حکومت مقتدر ایجاد شود، تا امروز کسی نگران جنگ و صلح یک گروه نباشد. کشورهای حامی افغانستان هرگز اجازه ندادند که کشور از میزان تعریف شدهی رشد، بالاتر رود و برای همین، هیچ وقت یک نظام قوی، دارای نیروهای قدرتمند امنیتی زمینی و هوایی شکل نگرفت. اوضاع به شکلی مدیریت شد که مردم و نظام افغانستان همیشه دستشان نزد خارجیها دراز بماند.
با توجه به نبودن اجماع سیاسی و داخلی پس از نتیجهی انتخابات ریاستجمهوری، برای شکل گرفتن هیأت مذاکره کنندهی افغانستان، شرایط سیاسی و وضعیت جنگ، صلح و آیندهی افغانستان واقعا نگران کننده است که در هیچ کدام اینها امریکا و دولتهای پنهان امریکا و طالبان بیتقصیر نیست.