قسمت چهارم
مهاجرت به اضافهی این که باعث فرار مغزها و نیروی کار جوان برای افغانستان شده است، در شکلدهی ذهنیت جامعههای مهاجرپذیر در برابر افغانستانیها و تغییر این ذهنیت نیز نقش زیادی دارد.
ذهنیت حاکم در کشورهای جهان پیش از ۲۰۰۰ به گونهای بود که افغانستانیها را مردمان عقبگرا و نفهم استند که برای نابودی سرزمین شان به جان هم افتاده اند؛ اما با ورود بیش از اندازهی مهاجران افغانستانی در کشورهای مختلف جهان، این ذهنیت نیز اندکی دچار تحول شده و یا در مورادی این مهاجرتها باعث شده است که ذهنیت منفی در برابر افغانستانیها در کشورهای مهاجرپذیر بیشتر از پیش تقویه شود.
مهاجرت میلیونی افغانستانیها در ایران از چهار دهه به این سو، باعث شده است که در ایران ذهنیت متفاوتتری در رابطه به افغانستانیها شکل بگیرد. بیشتر مهاجران افغانستانی در ایران طبقهی فقیر و آسیبپذیر اند که اینها با ورود شان به ایران برای ادامهی زندگی ناچار شده اند به زندگی کارگری تن داده و روزها را در ساختمانها، کارخانههای سنگبری و دیگر بخشهای ایران کار کنند و شام را آنهایی که مجرد اند سر ساختمان نیمهکاره بخوابند و یا هم شماری توانسته اند به سختی خانهای را برای شان اجاره کنند .
اما به هر حال کمتر افغانستانیای در ایران یافت میشود که توصیفهای تحقیرآمیز افغانی آشغال و افغانی کثافت را نشنیده باشد.
مهاجران افغانستانی در ایران یا بیشتر شان بیسواد اند و یا سواد کمی دارند و از محلهای دوردست کشور به آن جا رفته اند؛ اینها به دلیل زندگی دوامدار در جنگ و دیگر عاملهای موجود در افغانستان، نمیتوانند مثل انسانهای شهرنشین و امروزی فکر و عمل کنند.
شماری از مهاجران افغانستانی در ایران، کارگری را راه حل ندانسته و برای این که به راحتی پول بیشتر به دست بیاورند، دست به کنشهای غیر انسانی زده و حتا در مواردی برای گرفتن انگشتری از دست خانمی، انگشتش را قطع کرده اند. پروندههایی مبنی بر تجاوز مهاجران بر زنان در ایران و کارهایی از این دست، به نحوی باعث ایجاد ذهنیت منفی توأم با تنفر در ایرانیها شده است. اما در این میان هستند کسانی که با تواناییها و پشت کار خود در جامعهی ایران، ثابت کرده اند که افغانستانیها میتوانند در شماری موارد حتا بهتر از هر ایرانی یا شهروند جامعهی دیگری فکر کنند و محصول خوبی را از خود بیرون دهند.
زیاد اند از این دست مهاجران افغانستانی در ایران؛ چه در جمع شاعران و اهل هنر و چه در بخشهای دیگر. اینها به نحوی باعث شده است که کم از کم ذهنیت شماری از ایرانیها را در برابر افغانستانیها دگرگون شود.
اما مهاجران افغانستانیای که به کشورهای پیشرفتهی اروپایی رسیده اند در مقایسه با مهاجران افغانستانی در ایران؛ شرایط متفاوتی را تجربه میکنند و به دلیل تفاوت فرهنگی، علمی و اقتصادی جامعههای اروپایی با ایران، بازخورد شخصیتی و هویتی مهاجران افغانستانی در این جامعهها نیز تفاوت میکند.
در کشورهای پیشرفتهی اروپایی از آنجایی که دیگر بحث ناسیونالیزم اهمیت دیروز خود را از دست داده و شهروندان آن برابری انسانها را پذیرفته اند، مهاجران افغانستانی میتوانند با بازدارندگی کمتری وارد جامعه شده و خود را ثابت کنند.
مهاجرت بیسابقهی افغانستانیها در یک دههی اخیر به کشورهای پیشرفتهی اروپایی، باعث شده است که این جامعهها به شناخت دقیقتری از افغانستانیها دست پیدا کنند و در کنش و واکنشهای شان در برابر افغانستانیها به گونهی نسبی آگاهانه وارد شوند.
اما متأسفانه شماری از افغانستانیهایی که به کشورهای پیشرفتهی اروپایی راه یافته اند، جای این که به استفادهی درست از سهولتها و امکانهای موجود در آن جامعه برای شکوفایی شخصیتی خود کار کنند، دست به کنشهای ناانسانی زده و بارها به شهروندان اروپایی تجاوز جنسی کرده و آنها را کشته اند؛ همین طور شماری از افغانستانیها در این کشورها وارد مافیای قاچاق انسان و قاچاق مواد مخدر شده اند که پس از شناسایی و رسانهای شدن شان، باعث شده است که ذهنیت منفی در برابر این مهاجران شکل بگیرد که پس از ۲۰۱۵ به همین دلیل قواعد مربوط به مهاجران تغییر یافت و شرایط پذیرش در کشورهای پیشرفتهی اروپایی برای مهاجران افغانستانی سختتر از پیش شد.