نویسنده: امیر نورزی
امروز هم متأسفانه هزاران نفر در اثر ویروس کرونا جان باختند و یا بستری شدند. میزان بزرگی یک توپ فوتبال را در برابر یک ساختمان چهار طبقه در نظر بگیرید، به اندازهی ویروس کرونا پی خواهید برد. توپ فوتبال ویروس کرونا است و ساختمان چهارطبقه، کوچکترین سلول انسان است. این جدیدترین مقایسه از ویروس کرونا را نشان میدهد که موجودیتهای نوظهور و ناشناخته چقدر باید جدی گرفته شوند. با این که ویروس کرونا مشکلات زیادی را ایجاد کرده؛ اما از نظر سیاسی و اجتماعی هم، این ویروس شخم عمیقی زده است و هنوز ادامه دارد؛ از رقابت قطر و امارات بر سر کمک رساندن به ایران تا درخواست کمک غیر رسمی امریکا از چین و کوریای جنوبی برای مقابله با کرونا. از سویی نیز رهبر معظم کوریای شمالی هر سرفهکنندهای را در نطفه خفه میکند؛ گویی با کرونا در کشتن رقابت میکند.
اثرات کرونا درروابط بینالمللی کشورها دیر یا زود رنگ میبازد؛ اما اثرکرونا در داخل لایههای اجتماعی و سیاسی کشورها کارکرد ویژهی خود را خواهد داشت. در داخل یک کشور برخی از استانها از امکانات و توجه بیشتری برخوردارند، برخی برخی با ارتباطات ژنتیک، زودتر و بهتر بستری میشوند و گروهی نیز مانند همیشه آخرین امکانات موجود را با ثروت خویش به خدمت میگیرند. کلمات را به صف کردم تا بگویم که امروز شاهد فوران یک آتشفشان بدون دود و گدازه بودم؛ فرزندی که پدر جوان خویش را بر اثرکرونا از دست داده بود و جسم نحیف او را غم سوهان زده بود و تا مغز استخوان خود تان میتوانستید این کوه اندوه را ببینید و فوران درماندگی را شهادت دهید؛ بنا بر کنجکاویهای ژورنالیستی، از شرایط بستری و هزینههای آن سؤال کردم که گفت به غیر از هزینهی بیمارستان، نزدیک به سه میلیون و هفتصد هزار تومان فقط برای تست کرونا دادیم؛ دیگر سؤالی نپرسیدم و تلاش کردم که بیشتر تحقیق کنم.
جسته و گریخته شایعاتی قبلا در مورد دریافت هزینههای سرسامآور برای بیماران کرونایی اتباع افغانستان شنیده بودم؛ در حالی که وزارت بهداشت ایران همواره هرگونه دریافت هزینه از پناهندگان افغان را تکذیب میکرد. چند روز قبل نیز ريیس دانشگاه علوم پزشکی قم، محمدرضا قدیری، در مصاحبهای اعلام کرد که اجرای طرح غربالگری اتباع افغانستان امکانپذیر نیست و نیازمند سامانهی جداگانهای است؛ این اظهارات در حالی است که بیش از یک ماه از ورود کرونا به ایران میگذرد و افغانها به دلیل نداشتن کد ملی، نمیتوانند ثبت سیستم شوند و باید سیستم جداگانهای برای آنها طراحی شود که معلوم نیست چقدر طول بکشد. با درک این مهم که هزینهی بستری بیماران کرونایی بالاست و امکانات بهداشتی ایران محدود، وجود پناهندگان فشار مضاعفی است به سیستم بهداشت ایران؛ اما عدم پذیرش و یا گرفتن هزینههای نجومی پزشکی از این قشر ضعیف و شکننده مخالف صریح کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو است و از لحاظ حقوق بشری، عملکرد ایران را تحت شعاع قرار میدهد. نگارنده در تماسی که با یکی از بیماران کرونایی افغان داشتم (یعقوب یسنا)، اظهار داشتند که هزینهی بستری چندروزهی او به گفتهی پرستارش ۹ میلیون تومان شده؛ اما از طرف ارگان یا شخص نامعلومی پرداخت شده است؛ این در حالی است که در ابتدا با پذیرش ایشان به علت مسائل مالی مخالفت میشد که با فشار رسانهها و سفارت افغانستان بستری شد؛ اما همه مانند آقای یسنا از شهرت برخوردار نیستند که از حمایتهای سیاسی برخوردار شوند.
امروز نیز خبرگزاری ایلنا گزارش کرد که آقای اشناگر، والی سمنان، از وزارت داخله درخواست ارائهی رایگان خدمات بهداشتی را به اتباع خارجی داشته است که متعاقب آن ریاستجمهوری ایران موافقت کرده است؛ این مواضع ضدونقیض مقامات ایرانی، نشان میدهد که گرفتن پول از پناهندگان امری واقعی بوده و به دلیل هزینههای بسیار سنگین درمان، مراجعهی آنها به مراکز بهداشتی و درمانی به شدت کاهش یافته که این مهم، موجب به خطر افتادن جامعهی میزبان و جامعهی مهاجر میشود. آنگونه که مشخص است، سیاستهای ایران در مورد پناهندگان، یکپارچگی و انسجام لازم را نداشته و نتوانسته حمایت حداکثری ارگانهای بینالمللی؛ مانند کمیساریای پناهندگان را به سوی این قشر آسیبپذیر جلب کند.
در یک مورد دیگر نیز از خانوادهی فرد مبتلا که در بیمارستان فوت شده بود، مبلغ ۱۴ میلیون تومن گرفته شده است. سفیر افغانستان در تهران نیز در مصاحبهای با شبکهی طلوع افغانستان، از مرگ ۵۰ پناهندهی افغان بر اثر کرونا و ابتلای یکصد مهاجر دیگر خبر داد. او، اظهار داشت که با وجود پیگیریهای رسمی و متعدد سفارت افغانستان در تهران، وزارت بهداشت آمار دقیقی از مبتلایان افغان ارائه نمیکند و آماری که آنها دارند، آماری غیر رسمی است و منابع آنها معتمدین جامعهی پناهندگان بوده اند. این در حالی است که شاید این فقط قلهی کوه یخ باشد و آمار حقیقی را تنها وزارت بهداشت میتواند ارائه کند.
اقدامات ایران را در خصوص مبارزه با کرونا در جامعهی پناهندگان اگر بخواهیم آسیبشناسی کنیم و مقایسهای انجام دهیم، به نتایج خاصی خواهیم رسید. قبل از اینکه کرونا وراد ترکیه شود، در تمام شهرها ادارات مهاجرت و وزارت بهداشت ترکیه اقدامات هماهنگی را جهت حمایت از اقشار آسیبپذیر پناهندگان روی دست گرفتند؛ از جمله تسریع انتقال پناهجویان از مرزها به شهرها و گسترش چتر بیمه و بیومتریک پناهندگان؛ همچنین وزارت خانوادهی ترکیه، مبلغ دو میلیارد لیر، جهت پرداخت به پناهندگان در نظر گرفت و حلال احمر ترکیه در همکاری نزدیک با وزارت کشور ترکیه، از طریق کارت اعتباری از پناهندگان حمایت مالی کرد. همچنان کشورهای اروپایی اخراج پناهندگان را متوقف کردند و پرتگال و ایرلند به پناهندگان غیر قانونی اقامت و بیمه دادند تا از حمایت کامل سیستم بهداشتی برخوردار باشند. عملکرد دولتمردان ایران در مورد درمان پناهندگان افغان سؤالهای متعددی خلق میکند که مهمترین آنها عبارت اند از:
۱: چرا وزارت بهداشت با وجود درخواست رسمی دولت افغانستان آمار دقیقی از افراد مبتلا و فوتی افغان ارائه نمیکند؟
۲: چرا آمار مرگ در بین پناهندگان بر اساس اطلاعات سفارت ۳۴ درصد است در حالی که آمار خود ایرانیها حدود شش درصد است و چرا دولت ایران واکنشی نسبت به این آمار نشان نمیدهد؟
۳: چرا از اتباع فاقد بیمه، مبالغ هنگفتی گرفته میشود که بر خلاف اظهارات مقامات مسؤول است؟
۴: چرا سامانهی غربالگری و پذیرش سراسری برای پناهندگان مانند ایرانیها وجود ندارد؟
۵: چرا از ظرفیتهای سازمانهایی مانند NRC،UNHCR،WHO،IOM که مأموریت آنها در مورد پناهندگان تعریف شده است، به طور کامل و سریع برای پناهندگان استفاده نشده است؟
و سؤالهای دیگری که در این یادداشت نمیگنجد. آنگونه که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است، حضور کرونا را باید حداقل یک سال دیگر تحمل کنیم تا واکسن آن به دست همگان برسد، پس هر کشوری باید سیاستهای بهداشتی و مدیریتی خود را همواره بروزرسانی کند تا کمترین آسیب را ببیند. پناهندگان افغان به دلیل میزبانی ایران از آنها همواره سپاسگزار دولت ایران بودند و هستند؛ اما وقتی که استندردهای دوگانه را میبینند که چگونه با وجود اشتراکات فرهنگی، زبانی، دینی و تمدنی دو ملت، از ارائهی خدمات به آنها سرباز میزنند، حیران میشوند.