در زندان پلچرخی کابل، بیش از دو هزار معتاد زندانی استند؛ بیشتر شان به خاطر جرائمی که مرتکب شده اند، در این زندان حضور دارند. بیشتر این معتادان زندانی همین معتادهایی استند که از نقاطی همانند پل سوخته در سطح شهر بازداشت شده اند. بیشتر جرم این معتادان زندانی خرید و فروش مواد مخدر، دزدی، راهزنی، آدمربایی و … میباشد.
تجمع دو هزار معتاد در زندان پلچرخی، سبب شده است که این زندان به یکی از بازارهای گرم خرید و فروش مواد مخدر در افغانستان تبدیل شود. بسیاری از معتادان پل سوخته را که من میشناختم، یک یا دو سه مرتبه گذر شان به این زندان خورده بود و بعد طی فرمانی به مناسبتهای عید یا مناسبت دیگری به دستور رییسجمهور آزاد میشدند؛ اما این معتادان به محض رهایی از زندان پلچرخی، طولی نمیکشید که خود را به پل سوخته میرساندند؛ چون آنان مکانی به جز پل سوخته نداشتند و یا دوست نداشتند، بروند.
این معتادان به این دلیل خیلی زود خود را به پل سوخته میرساندند که زندان پلچرخی هم برای آنان بستری همچون پل سوخته را داشت و اگر به نوعی پل سوخته را خانهی اول معتادان بدانیم، برای آنها زندان پلچرخی، خانهی دوم محسوب میشد.
از یک سو این مسیر را میتوان مسیر همیشگی شماری از این معتادان دانست. حتا شماری از فروشندگان مواد مخدر به صورت عمدی شماری از شاگردان خود که بیشتر بچههای نوجوان بودند را با حمایت خودشان روانهی زندان پلچرخی میکردند و از طریقهایی که مختص خود شان بود، به داخل زندان پلچرخی مواد مخدر را انتقال میدادند. در واقع زندان پلچرخی برای موادفروشانی که به داخل زندان موفق میشدند مواد مخدر انتقال دهند، سودی سه برابر را حاصل میکرد؛ به طور مثال اگر یک پوری مواد مخدر در زیر پل سوخته پنجاه افغانی بود، همان پوری به همان میزان در داخل زندان پلچرخی به قیمت ۱۵۰ افغانی فروخته میشد.
بیشتر زندانیان معتاد پلچرخی هزینهی مصرف خود را از افرادی که به ملاقات آنها میآمدند که شامل اعضای خانواده یا دوستان و اقارب شان بود، به دست میآوردند. شماری از معتادان زندانی هم با انجام کارهای مثل نظافت و یا شستوشوی لباس زندانیهای ارشد، خرج مصرف اعتیاد خود را به ست میآوردند.
تا آن جایی که من اطلاع داشتم، موادفروشانی بودند که از کارمندان مؤظف زندان پلچرخی با پرداخت مبلغی پول، درخواست میکردند که کار انتقال مواد مخدر به داخل زندان را برای آنان انجام بدهند و در داخل زندان، آن مقدار موادی را که به داخل انتقال داده بودند، به زندانی مورد اعتماد شان تحویل دهد.
سربازان پولیسی که این کار را انجام میدادند، اگر موفق به انتقال مواد مخدر میشدند، بابت هر صد گرم مبلغ ده تا بیست هزار افغانی را میگرفتند. البته یک نکته در این جا قابل توجه است و آن که هر سرباز پولیسی توانایی انتقال مواد مخدر به داخل زندان پلچرخی را نداشت و مسلما فردی که حاضر به انجام این کار میشد، از افراد بلندرتبه و با صلاحیت زندان پلچرخی میبود.
در این زمینه گزارشهایی از رسانهها نیز به نشر رسیده است و افرادی هم در پیوند به این جرائم بازداشت شده اند؛ اما این انتقال مواد مخدر به داخل زندان پلچرخی به سطحی است که با تعداد محدود بازداشت افراد، این روند متوقف نخواهد شد و برای همیشه تا زمانی که یک معتاد به مواد مخدر در داخل زندان پلچرخی باشد، مواد مخدر به داخل زندان انتقال داده خواهد شد.
یکی از راههایی که حجم قابل توجهی از مواد مخدر به داخل زندان پلچرخی را انتقال میدهد، افرادی استند که در روزهای ملاقات به دیدن زندانیان خود میروند. این افراد با چنین مهارتی در بدن خود و یا خوراکیهایی که برای زندانیان در روز ملاقات با خود میبرند، جاسازی کرده و انتقال میدهند که حتا گاهی نگهبانان زندان پلچرخی با تمام مهارت شان در تلاشی افراد، موفق به پیدا کردن مواد مخدر جاسازی شده نمیشوند و به راحتی میتوانند این افراد مواد مخدر را به داخل زندان پلچرخی با خود ببرند.
متأسفانه روند انتقال مواد مخدر به داخل زندان پلچرخی، یکی از واقعیتهای این زندان در شهر کابل و دیگر زندانهای افغانستان است؛ به همین خاطر است که تا کنون زندانهای افغانستان به جای این که نقش اصلاحگر را داشته باشد، بیشتر در نقش تخریبی حضور یافته است.