
حمدالله محب مشاور امنیت ملی افغانستان، به این باور که سیاست پاکستان در مورد طالبان تغییر کرده، این کشور به دلیل منافع اقتصادی از صلح در افغانستان حمایت میکند.
این اظهارات خوشبینانه به سیاست پاکستان درحالی مطرح میشود که حکومت افغانستان در بیشتر از هشت ماه مذاکرات امریکا با طالبان و تلاشهای صلح، چندان نقش برجسته در این روند نداشته و برنامهای را که برای صلح با طالبان، در نظر گرفته بود با چالش مواجه شده است.
در زمستان سال گذشته، عمر داوودزی بهعنوان مشاور اشرف غنی در امور اجماع منطقهای صلح، به پاکستان سفر کرد و پس از برگشت از آن کشور، اظهارات مانند حمدالله محب را مطرح کرد، از آن زمان تاکنون پاکستان برای پیشرفت صلح و حاضر کردن طالبان، برای مذاکره با دولت افغانستان، هیچ کاری نکرده است.
در هجده سال گذشته حکومتهای افغانستان، نقش پاکستان را در جنگ و کمک به صلح نادیده نگرفتهاند. حامد کرزی، بیست بار به پاکستان سفر کرد؛ اما موفق نشد که حمایت این کشور را برای حاضر کردن طالبان، به میز مذاکرات صلح، بگیرد. به دنبال کرزی، اشرف غنی نیز برای بهبود روابط با پاکستان تلاش کرد؛ اما این تلاشها نتیجه نداد. رویکرد پاکستان در قبال افغانستان تغییر نکرد و کوچکترین گام را برای کمک به صلح در افغانستان، بر نداشت.
واقعیت این است که نقش پاکستان در جنگ چهل سالهی افغانستان برجسته بوده، این کشور اهداف خاصی را در قبال افغانستان دارد. این کشور پیوسته با حمایت گروههایی که مخالف دولت افغانستان بوده اهداف خود را دنبال کرده است.
یک مسأله خط دیورند است که مبنای مشکل پاکستان و افغانستان است. پاکستان برای افغانستان بحران داخلی، دولت ضعیف یا وابسته به خود میخواهد. این کشور در گذشته تجربه کرده که اگر در افغانستان دولت قدرتمند ناسیونالیستی بهوجود آید با جنجال خط دیورند مواجه میشود.
مسألهی دوم این است که پاکستان میخواهد، افغانستان حوزهی نفوذ اقتصادی و سیاسی این کشور باشد و بهعنوان یک قدرت در مقابل هند قرار بگیرد. به این دلیل، مبنای سیاست پاکستان در چهل سال گذشته، بحرانسازی و بیثباتی افغانستان بوده است.
پس از به قدرت رسیدن گروههای خلق و پرچم در افغانستان، پاکستان مجاهدین را پناه داد و توسط آنها برضد دولت افغانستان قرار گرفت.
سیاست پاکستان از آن زمان تاکنون، حمایت از جهادیهای افراطی بوده است. به این دلیل از گروه افراطی- مذهبیای حمایت میکند که میتواند از آنها استفاده کند. اگر این گروهها در افغانستان قدرت داشته باشند، تشکیل دولت ملیگرا به چالش مواجه میشود.
انگیزهی حمایت پاکستان از طالبان همین است. سیاست پاکستان در بارهی افغانستان تغییر نکرده و از طالبان حمایت میکند. حالا که بحث صلح در میان است، پاکستان میخواهد از طالبان بهعنوان یک گروه جنگی استفاده نکند. کارکرد سیاسی طالبان برایش بیشتر از نقش نظامی این گروه شده است. اگر سیاست پاکستان در قبال طالبان تغییر کرده باشد، از این زاویه قابل تحلیل است.
پاکستان به دنبال این است که طالبان را از راه مذاکرات صلح به قدرت برساند؛ این، تنها گزینهای است که دنبال میکند. اگر به راستی پاکستان منافع اقتصادی خود را در تامین صلح بداند، این گزینه در هجده سال گذشته وجود داشته؛ اما پاکستان از تامین صلح در افغانستان حمایت نکرده است.
گرفتن حمایت پاکستان که طالبان را به پای میز مذاکره بکشاند، گام مهم برای صلح است. با آن که در گذشته تلاش صورت گرفته، این بار اگر دولت افغانستان میخواهد، این راه را برود، باید جدیتر عمل کند. حمایت امریکا و سازمان ملل را با خود داشته باشد تا بتواند قناعت پاکستان را بگیرد، طالبان را حاضر به گفتوگوی صلح کند.
امریکا که میخواهد پروسهی صلح با طالبان را به نفع خود کند؛ اگر دولت افغانستان با امریکا هماهنگ عمل کند، ممکن است پاکستان نقش مثبت را برای صلح در افغانستان بگیرد.