
پاکستان، بار دیگر وارد بحثهای جدیِ سیاست افغانستان شده است و این نگرانیهایی را در پی دارد که باید از سوی حکومت و همه کشورهای دیگر که سعی میکنند در زمینهی صلح افغانستان نقش تسهیلکننده را بازی کنند، جدی گرفته شود.
پاکستان، در سالهای قبل، به دلیل این که با احزاب افغانی رابطه داشت، توانست آنان را بر علیه دولتهای وقت بشوراند و حتا از لحاظ سلاحهای جنگی نیز تجهیز کند. نقش این کشور در شکلگیری و ادامه یافتن گروه تروریستی طالبان نیز از کسی پوشیده نیست و جنگهای داخلی نیز ناشی از رابطهی گروههای سیاسی و احزاب، با این کشور بوده است.
چند روز پیش، عدهای از سیاسیون افغان، در نشستی تحت نام «روند لاهور»، به پاکستان دعوت شده بودند. در آن نشست پیرامون مسایل مربوط به دو کشور و از جمله صلح افغانستان بحث صورت گرفته بود؛ اما نتیجهی خاصی از آن به رسانهها گزارش نشد. پاکستان، پس از دعوت این سیاسیون، رییس جمهور افغانستان را نیز دعوت کرد و بحثهای مطرح شده بهعنوان مسایل مورد بحث با رییس جمهور نیز، تقریبا مشابه با مواردی بود که سیاسیون دیگر مطرح کرده بودند.
دعوت سیاستمداران افغان، بهعنوان افرادی که هنوز به مشروعیت سیاسی در بدنهی حکومت نرسیدهاند و صرفا نامزد ریاست جمهوری استند، برای بحث بر سر مشکلات دو کشور و روند بزرگی مثل صلح افغانستان، امتیازدهی محسوب میشود.
پاکستان، با آگاهی از این که تکتهای انتخاباتی و افراد عضو آن، مخالفان حکومت فعلی استند، سعی میکند با توجه بیشتر به آنان، نقش دولت افغانستان را زیر سوال ببرد. احزاب حضوریافته در نشست لاهور و تکتهای انتخاباتی، نیز زمینهساز دستاندازیهای این کشور استند.
وضعیت فعلی کشور، به دلیل وجود اعتراضات، مبنی بر نامشروع بودن حکومت فعلی که از سوی تیمهای انتخاباتی ریاست جمهوری مطرح شده است، وضعیت خطرناکی به شمار میرود. دولت افغانستان، پس از اول جوزا، به دلیل آماده نبودن کمیسیون مستقل انتخابات برای برگزاری انتخابات، با وجود پایان دورهی کاریاش، تداوم یافت و این مخالفتهایی را در پی داشت که سرانجام حتا به تظاهرات از سوی شورای نامزدان انجامید.
این موارد را نیز نمیتوان در رابطهی دولت پاکستان با سیاسیون افغان نادیده گرفت؛ یعنی یکی از اصلیترین کمکاریهایی که منجر به فرصت یافتن احزاب و سیاسیون برای ایجاد رابطه با دولت پاکستان شده است، برگزار نشدن انتخابت ریاست جمهوری در وقت معین شده آن است.
نشستهای اختلافبرانگیزی که از سوی پاکستان برگزار میشود، شبیه حمایتهای سالهای قبل این کشور از مجاهدین است. در واقع، هنوز که هنوز است پاکستان راههای نفوذ خودش را به افغانستان، از راه رابطه با مجاهدین و احزاب مجاهدین میداند و تلاش میکند دوباره از آنان بر علیه دولت افغانستان استفاده کند.
ممکن است امیدوار بر این باشیم که سیاستمداران مجاهد دیگر نمیتوانند به تنظیم جنگهای داخلی دست بزنند؛ ولی حتا اگر این نگاه امیدوارانه را در مورد مجاهدین داشته باشیم، نمیتوانیم از کارکرد سیاسی آنان برای پاکستان چشمپوشی کنیم.
چرا که سفر اخیر تعدادی از مجاهدین در قالب اعضای تکتهای انتخاباتی و احزاب افغانستان به پاکستان و اشتراکشان در روند لاهور، نشان داد که نه تنها تمایلی به رابطه قدیمی، از سوی پاکستان وجود دارد، بلکه سیاسیون و مجاهدین افغان نیز، به رابطهی سیاسی با این کشور علاقه نشان میدهند.
دولتهای همکار حکومت افغانستان، باید بر نقش منفی پاکستان در روند صلح افغانستان به حدی توجه داشته باشند که به نقش مثبت این کشور توجه نشان میدهند. پاکستان در تلاش ساختن رابطه با گروهی است که بتواند در روند صلح افغانستان تاثیرگزار باشد. وجود چنین گروهی، سیاستهای پاکستان را در افغانستان حمایت خواهد کرد و زمینهی مداخلات این کشور برای بار دیگر در افغانستان فراهم میشود.
پاکستان، کشوری است که در تشکیل گروههای تروریستی و ضد دولتی همواره محکوم بوده ولی تا به حال به شکل جدی از سوی هیچ کشور برخورد جدی صورت نگرفته است. این بیتوجهی، نگرانکننده است و حکومت افغانستان در کنار کشورهای حامیاش، باید پاکستان را مجبور به انتخاب نقش مثبت در روند صلح افغانستان کنند.