
پس از آن که خروج نیروهای نظامی ناتو از افغانستان توسط جو بایدن، رییسجمهور ایالات متحدهی امریکا، مسجل شد، گروه طالبان حملههای شان را در کشور افزایش داده و شمار زیادی از ولسوالیها را تصرف کردند. هرچند این گروه از تلاش برای تصرف بعضی از بزرگشهرهای نیز دست نکشید؛ اما مقاومت نیروهای امنیتی در برابر این گروه، باعث شده که تا هنوز مرکز هیچ شهری به دست این گروه نیفتد. از سویی هم، نیروهای امنیتی در حملههای تهاجمی، شماری از ولسوالیهای ازدسترفته را دوباره از کنترل طالبان بیرون کردند.
در جنگ میان گروه طالبان و نیروهای امنیتی افغانستان، آن چه بیشتر از همه قابل نگرانی است، مسئلهی حقوق بشردوستانه است که حتا یک سر سوزن هم در نظر گرفته نمیشود. نظر به اصول حقوق بشردوستانه، هیج یک از طرفهای درگیر و متخاصم، حق ندارند کسانی را مورد خشونتهای مسلحانه قرار دهند که در جنگ شرکت ندارند؛ اما طالبان با حمله در هر ولسوالی، با پامالکردن حقوق انسانی شهروندان، شماری را به رگبار بسته و شماری را هم از خانه و روستای شان کوچ اجباری داده است. گزارشها از ساحتهای مورد تهاجم طالبان، نشان میدهد که این گروه، دختران جوان را به نکاح جنگجویان خود در میآورند و با این عمل خود، جوانان را به جنگ علیه دولت افغانستان تشویق میکند. جدا از این، گروه طالبان در اکثر ولسوالیهایی که تصرف کرده، به قتل عام مردم پرداخته و داراییهای مردم را به آتش کشیده است. این عملکرد طالبان، با درنظرداشت حقوق بشردوستانه در جنگ، نقض سریع حقوق بشر است و طالبان نظر به شرایطی که جامعهی جهانی به آنها به وجود آورده، باید پاسخگوی این جرایم شان باشند.
با وجود این که طالبان از سوی دولت ترامپ از یک گروه تروریستی به یک حزب سیاسی بدل شد، عملکرد این گروه اما در جنگ با دولت افغانستان و برخورد این گروه با مردم، آشکار میسازد که با وجود سیاسیشدن، این گروه هنوز هم ساختار تروریستی دارد و لباس سیاسی به تنش گشاد است.
نتیجهی حملات طالبان به ولسوالیهای افغانستان، بیجاشدگان داخلی، نقض حقوق بشری زنان و حقوق اساسی شهروندان است؛ آن چه که برای طالبان پشیزی نمیارزد. با وجود این همه بیرحمی، قتل و غارت، در تازهترین مورد، وزارت خارجهی امریکا، از گروه طالبان خواسته است تا به خشونتهای دوامدار خود به گونهی فوری پایان داده و برای آیندهی افغانستان، به گفتوگوهای جدی بپردازد. با چنین گروهی که جز پخش و گسترش وحشت و دهشت، عملکرد دیگری ندارد، آیا باید برخورد دیپلماتیک صورت شود و شبیه دادخواهی، خواستهایی را مطرح کند که برای این گروه اصلا مهم نیست؟ وزارت خارجهی امریکا، باید بداند که راه حل معضل کنونی با طالبان، دیپلماسی نیست؛ زیرا، این گروه، تعقل پذیرش دیپلماسی را ندارد؛ چیزی که در جریان گفتوگوهای هیئت دو طرف در دوحه به خوبی آن را روشن کرده است.
هیئت طالبان در گفتوگوهای صلح افغانستان، همه چیز را در محور قرائت افراطی خود از دین میخواهد و همین نگاه طالبان نسبت به دولت و ساختار سیاسی آیندهی کشور، باعث شده که دیپلماسی با گروه طالبان، پاسخ مثبت ندهد. در چنین حالتی، یگانه راه حل معضل طالبان، راه جنگ و قطع روابط با این گروه است.
همچنان در نشست دیگری که در روم برگزار شد، نمایندگان امریکا، اتحادیهی اروپا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ناتو، ناروی و انگلستان، در اعلامیهی مشترکی، از طالبان خواسته اند تا به حملههای نظامی خود پایان داده و به تعهدات خود برای حفاظت از زیرساختها و همکاری در زمینهی کمکهای بشردوستانه، پایبند باشند.
طالبان اما هیچ پاسخی به نمایندگان کشورهای درخواستکننده نداده است. وقتی طالبان به خواستهای دیپلماتیک کشورهای متحد افغانستان، وقعی نمیگذارند و در سوی دیگر، از کشتن شهروندان نیز دست بر نمیدارند، چگونه متحدین دولت افغانستان، این کشور را در این بحران گذاشته و با طالبان از صلح صحبت میکنند؟
صلح با طالبان، گذشتن از حقوق بشر، مردمسالاری، نادیدهگرفتن زنان و خون هزاران انسان است که از سوی این گروه به ناحق در این اواخر و گذشتههای دور ریخته شده. نیاز است که متحدین دولت افغانستان، جدا از دیپلماسی طالبان را زیر فشار نظامی قرار دهند تا این گروه شکست را پذیرفته و از جانومال مردم افغانستان دست بردارد. در غیر صورت، دادخواهی و توقع تعامل از راه دیپلماسی از این گروه با توجه به ماهیت آن، عملی نیست.