به دلیل ساختار سیاسی، فرهنگی و نظام حاکم بر افغانستان، انتظار برگزاری انتخاباتِ بیحرف و حدیث و رعایت قانون دور از ذهن است؛ چون فضا به گونهای است که انتخابات و دموکراسی نه به عنوان برگزیده شدن و پیروزی در یک پروسهی دموکراتیک و مسؤولیتزا که وسیله و ابزاری برای رسیدن به قدرت و غلبه بر حریفان است. فرقی هم ندارد که چه کسی رأی بیشتری دارد و یا ابزارهای فشار بیشتری برای پیروزی در انتخابات و غلبه بر حریفان در اختیار دارد. برندهها به دلیل مکانیزم و نگاه معیوب ما به دموکراسی، همواره متقلب اند و بازندهها نیز به صورت دستهجمعی، برندههای مظلومی اند که افرادی با تزویر، جعل و دخالت در امور انتخابات، حق شان را خورده اند. بحث این که چه دخالتها، جعل و تزویری در انتخابات شده است، مسألهی دیگری است؛ اما هیچ زمانی نبوده است که قدرت به صورت مسالمتآمیز و آنچه دموکراسی و انتخابات خواهانش است، بدون جنجال و حاشیه به فرجام رسیده باشد. بازندهها باخت خود را پذیرفته و برندهها نیز سرشار از غرور نشده باشند. به همین دلیل، برای مردم نتیجهی انتخابات بحث دیگر و جنجالهای پس از آن، مسألهی دیگری است. کمیسیون انتخابات که امسال قرار بود با کمک از تکنالوژی، انتخابات را شفافتر، بهتر و سریعتر از هر زمان دیگری برگزار کند، با ناهنجاریهای غیر قابل باور و پیشبینی ناشدهی فنی و سیاسی روبهرو شد. از همان ابتدا، هیچ چیزی در برگزاری انتخابات امسال درست و به موقع انجام نشد؛ اما به نظر میرسد که دلیل اصلی تمام این نابسامانیها بیش از هرچیزی، ناشی از فضای تنشآلود، قلدرمآبی و تهدیدهایی است که در فرهنگ سیاسی و جامعهی ما کاملا قابل درک است. مشخص است که بسیاری از مشکلات کمیسیون انتخابات ناشی از همین رویه و فضا است. با وجودی که «نرندرا مودی» نخستوزیر هندوستان، پیروزی اشرفغنی را به وی تبریک گفته است؛ اما فشار و تلاشها برای تغییر نتیجهی انتخابات همچنان ادامه دارد. شماری از نمایندگان مجلس اعلام نتیجهی ابتدایی انتخابات را در تبانی با یکی از دستههای انتخاباتی و خوشخدمتی به آن اعلام و آن را خلاف طرزالعملهای قانونی انتخابات دانستند. جدا از تهدیدهای گلبالدین حکمتیار، رهبر دستهی انتخاباتی صلح و عدالت اسلامی، مبنی بر تظاهرات و دفاع از آنچه حق خودش دانست؛ شورای نامزدان نیز برگزاری انتخابات را مملو از تقلب دانسته و حتا آن را بیشرمانه توصیف کرده است. شورای نامزدان، مسألهای را مطرح کرده که حتا پیش از انتخابات ریاستجمهوری نیز برخی چهرههای سیاسی در تلاش برای نظام شبیه آن بودند؛ یعنی برگزار نشدن انتخابات، تشکیل حکومت مؤقت و یا نظام حکومت مشارکت ملی؛ حکومتی که شورای نامزدان رسما خواهان آن شده است. درست است که حکومت موقت و مشارکت ملی با یکدیگر متفاوت است؛ اما بنیان اصلی چنین طرحها، رسیدن به قدرت و یا حد اقل برنده نشدن رقیب است. کشمکشی که پنج سال تمام، نیرو و انرژی سران حکومت وحدت ملی را هدر داد. این روزها بسیاری، صحبت از این میکنند که نتیجهی انتخابات ریاستجمهوری زمینهی ایجاد بحران تازه و جدی را در افغانستان فراهم میکند؛ در حالی که خود همین افراد در حال ایجاد بحران استند. به جای آن که تلاشها متمرکز بررسی شکایتها در کمیسیون رسیدگی به شکایات انتخاباتی باشد، معطوف به تهدید برای خلق بحران است. کسی از خود نمیپرسد که کدام بحران، بزرگتر از این است که نتیجهی انتخابات یکونیم میلیونی، پس از سه ماه هنوز به نتیجه نرسیده و هر روز که میگذرد به چالشها و مشکلات آن افزوده میشود.
با وجودی که تیم ثبات و همگرایی، بیش از چهارهزار شکایت را مستندسازی و ثبت کرده است و معاون وزیر خارجهی امریکا (آلیس ولز» از کمیسیون رسیدگی به شکایتهای انتخاباتی خواسته است تا شفافیت را از یاد نبرد؛ اما همچنان کسی به نتیجهی احتمالی برآمده از بررسی شکایتها اعتماد نداشته و تلاشها به زمینههای دیگری متمرکز است.