افغانستان از جنگ قومی به‌جنگ مذهبی می‌رود

صبح کابل
افغانستان از جنگ قومی به‌جنگ مذهبی می‌رود

حمدالله محب، مشاور امنیت ملی، از جنگ‌جویان طالب خواسته است که از جنگ دست برداشته و خود را قربانی اهداف رهبران‌شان نکنند. آقای محب درست زمانی علاقه به نصیحت طالبان پیدا کرده است که قرار است، نیروهای امریکایی در افغانستان تا ۱۵ جنوری به ۲۵۰۰ نفر کاهش پیدا ‌کند.
با کاهش نیروهای امریکایی در کشور، حمله طالبان افرایش خواهد یافت و شاید گفت‌وگوهای صلح نیز به‌خاطر مدیریت نادرست و تلاش‌های پاکستان، بیش از آن‌چه فکرش را می‌کنیم طول بکشد.
گفت‌وگوهای صلح، سند مشروعیت جنگ طالبان و دلیل وجهه سیاسی این گروه است؛ هراندازه که به درازا بکشد، به‌همان اندازه جنگ نیز ادامه می‌یابد و کسی هم به آن اعتراضی نمی‌کند مگر در مورد کشتار غیرنظامیان که آن‌هم کاری از پیش نمی‌برد.
با این‌که نمایندگان جمهوری‌خواه و دموکرات‌ها در کنگره امریکا، گفته‌اند خروج تمام نیروها از افغانستان زمینه‌ی رشد گروه‌های تروریستی را فراهم می‌کند اما؛ چنان‌چه می‌بینیم حتا کاهش این نیروها توانسته تأثیر منفی بر اوضاع امنیتی افغانستان بگذارد؛ چه رسد که تمام آنان خارج شوند.
با خروج این نیروها، کشورهایی مثل ایران و پاکستان بیشتر سعی می‌کنند تا نفوذشان را در کشور افزایش دهند؛ نزدیکی ارگ ریاست جمهوری با ایران و بسیاری از مجاهدین با پاکستان، نشانه‌ای از این تلاش‌ها است.
افغانستان بار دیگر به‌چنگ همسایگان خواهد افتاد و سیاست‌هایی را دنبال می‌کند که از بیرون برایش دیکته می‌شود. اگر چنین شرایطی را نادیده بگیریم، به‌زودی نیروهای جدید تروریستی و شبه‌نظامی که به هدف جنگ‌های نیابتی کشورهای مختلف تشکیل می‌شوند، به کشور هجوم خواهند آورد.
قرار معلوم، جنگ‌ نیابتی بیشتر از گذشته نقش‌آفرین می‌شود و با حمایت‌های داخلی و خارجی روبه‌رو است. چندی پیش که وزیر خارجه ایران، جواد ظریف در یک مصاحبه از گروه فاطمیون نام برد و گفت اگر افغانستان خواهان استفاده از این گروه باشد، کشور او تلاش خواهد کرد تا آن را در اختیار حکومت افغانستان قرار بدهد؛ همه‌چیز روشن شد.
این نخستین باری بود که ایران، بسیار واضح از فاطمیون و استفاده‌ی آن در خاک افغانستان صحبت کرده است. همین‌طور زمانی‌که ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی گروه طالبان، در سفری به اسلام‌آباد گفت که رهبری طالبان در پاکستان حضور دارد و زخمی‌های این گروه نیز در همین کشور درمان می‌شوند؛ نخستین باری بود که رابطه چنین محکمی از سوی طالبان و پاکستانی‌ها تأیید شد.
گویایی این وضاحت، تمرکز همه را به خود جلب می‌کند تا از چیز دیگری بی‌اطلاع بمانیم؛ سخن ایرانی‌ها در مورد فاطمیون و سخنان طالبان و پاکستانی‌ها در مورد رهبران و اعضای طالبان، چیزی نیست مگر هشدار این دو کشور به یک‌دیگر.
هرکدام دارند از نیروهای جنگی غیررسمی‌شان، رونمایی می‌کنند و این کار، رزمایشی است تا با آن همدیگر را تهدید کنند. جنگ ایران با پاکستان، چهره‌ی دیگری به جنگ افغانستان می‌دهد؛ پیش از این اگر جنگ‌های داخلی رنگ قومی داشت، این‌بار پا فراتر گذاشته و وارد دایره مذهب می‌شود. جنگ مذهبی در کشور که پیش‌ازاین چندان برجسته نبود؛ افراطیت را وارد گروه‌های مذهبی کرده و آن را کاملاً ریشه‌ای می‌سازد.
این جنگ، روبرداشتی از جنگ سوریه است؛ دقیقاً همان گروه‌ها و همان حامیان، قرار گذاشته‌اند تا تجربه‌ی خود را در افغانستان نیز پیاده‌ کنند. به‌نظر می‌رسد، نقشه از ایران و روسیه باشد زیرا در سوریه توانستند با همین رویکرد و چیدمان، موفق شده و دولت مورد اعتماد خود را اعمار کنند.
خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، شبیه به خروج آنان از سوریه است؛ عقب‌نشینی‌ای که توانست پای روسیه و ایران را وارد یک جنگ طولانی و پرمصرف کند. هرچند آن‌چه می‌خواستند اتفاق نیافتاد ولی این تاکتیک، فقط یک راهبرد کوتاه‌مدت نبود؛ امریکایی‌ها، برنامه‌ طولانی‌مدتی را مدنظر دارند که در آن، ایران، روسیه و چین، باید درگیر جنگ‌هایی باشند که امریکا آغازشان کرده است.
اکنون که نیروهای ایالات‌متحده قصد خروج از افغانستان را دارند؛ دور دوم عقب‌نشینی تاکتیکی است. خروج آنان، پای بسیاری را به کشور باز می‌کند که درواقع، رفتن روی دام واشنگتن است.