پاکستان که تا اکنون با انکار از موجودیت تروریزم در این کشور، پولهای هنگفتی را به بهانهی مبارزه با تروریزم دریافت کرده است، به تازگی زبان اعترافش باز شده و یکییکی پنهانکاریهایش در حمایت از تروریزم در افغانستان را آشکار میکند.
روز یکشبنه -۶ سرطان-، شیخ رشیداحمد، وزیر داخلهی پاکستان، پرده از رازهای پنهان این کشور در حمایت از طالبان و خانوادههای آنها برداشت. او گفت: «اعضای خانوادهی طالبان در این جا، در روستاهای اسلامآباد –در روات، لوی بر، بارا کهوه و ترنول- زندگی میکنند. گاهی اجساد آنها میرسد و گاهی برای دریافت درمان، به شفاخانهها میآیند.»
او، پیش از این از طالبان افغانستانی خواسته بود که از پاکستان در مقابل «تیتیپی–طالبان پاکستانی» دفاع کنند و نگذارند این گروه علیه منافع پاکستان عملیات انجام دهند. این درخواست وزیر داخلهی پاکستان، تبدیل به هشتگی در شبکههای اجتماعی پاکستان شده که در آن، مردم پاکستان، طالبان افغانستان را قهرمانان و حامیان خود خواندند.
به تازگی، ایمل ولیخان، رهبر ایالتی حزب عوام پاکستان، در ادامهی اعترافات وزیر داخلهی این کشور و هشتگی که مردم در آن طالبان افغانستان را قهرمانان خود خواندند، گفته است که در افغانستان جنگ داخلی وجود ندارد و آنچه جریان دارد، مداخلهی پاکستان است. ایمل ولیخان، حضور طالبان افغانستان در پاکستان را، بخشی از پالیسی این کشور در قبال افغانستان خوانده و گفته است که «این رویکردها، نسلهای دو طرف خطر دیورند را از بین برده است.»
دیورند، طی نیم قرن اخیر، غدهی سرطانی پاکستان و افغانستان است؛ غدهای که به دلیل سیاستهای احساساتی داوودخان مبنی بر داعیهی پشتونستانخواهی، سر باز کرد و از آن روز تا اکنون، پاکستان از باشندگان این منطقهی مرزی، به عنوان فشار، در هیئت گروههای مختلف علیه افغانستان استفاده میکند. با این که داوودخان، به دنبال این بود تا بتواند با راهانداختن داعیهی پشتونستانخواهی، پشتونهای آن سوی خط دیورند را علیه دولت پاکستان بشوراند؛ اما کودتایی که قدرت او را پایین کشید و زمینهی شکلگیری حکومت کمونیستی در افغانستان را فراهم کرد، فرصت طلایی به پاکستان داد تا به کمک پشتونهای آن سوی دیورند و کسانی که در داخل افغانستان نگران ازبینرفتن ارزشهای بومی و مذهبیشان بودند، گروههای جهادی را در کشور به شدت مذهبی افغانستان مسلح کند. از آن زمان تا اکنون، با آن که پاکستان خط دیورند را مرز بینالمللی میداند؛ اما به دلیل نپذیرفتن آن از سوی دولتهای بهوجودآمده در افغانستان، هنوز نگران شکلگیری اعتراضات پشتونهای آن سوی دیورند در مقابل حکومت مرکزی پاکستان است. این نگرانی، باعث شده که پاکستان از احساسات مذهبی باشندگان این نقطهی مرزی، علیه حکومتهای بهوجودآمده در افغانستان استفاده کند؛ حکومتهایی که به باور بیشتر باشندگان این سو و آن سوی مرز پاکستان، دستنشاندهی بیرونیها و با اشغال افغانستان به وجود آمده است.
نیم قرن پس از آن داعیهی داوودخان، هنوز در میدانهای جنگ افغانستان، روزانه دهها تن به زمین میافتند که تعدادی از آنها، پاکستانی اند؛ پاکستانیهایی که به نوعی خود را متعلق به افغانستان میدانند و تصور میکنند که اینجا سرزمینشان و تنها راه رفتن به بهشت است. این برداشت، باور کاذبی است که در شکلگیری آن هم سیاستمداران افغانستان نقش دارند و هم استخبارات پاکستان. هرچند پاکستان، مخالف این است که پشتونهای آن سوی دیورند خود را متعلق به افغانستان بدانند؛ اما سربازگیری از آنان و فرستادنشان در جنگ با دولت افغانستان، بخشی از پالیسیای است که استخبارات و ارتش این کشور به پیش میبرد؛ سیاستی که حکومتها در افغانستان را همواره درگیر مسایل داخلی نگه داشته تا فرصت دستانداختن به مسئلهی دیورند را پیدا نکنند.
چند هفته پیش، وزیر خارجهی پاکستان، در مصاحبه با طلوعنیوز، آشکارا به مسئلهی دیورند و پشتونستانخواهی دولتمردان افغانسان اشاره کرده و غیرمستقیم، اعتراف کرد که تا افغانستان از این دو داعیه دست برندارد، سرنوشتش همچنان با خشونت و جنگ گره خورده است. چیزی که این وسط افغانستان را به میدان جنگ گروههای مختلف تروریستی تبدیل کرده و هر روز میدانش داغتر میشود، خامخیالی سیاستمداران حاکم در افغانستان است که پشتونهای آن سوی دیورند را بخشی از افغانستان میدانند و امیدوارند که روزی بتوانند آنان را مقابل حکومت پاکستان بسیج کرده و به رؤیای دیرین پشتونستان دست یابند. خوشبختی و بدبختی آیندهی افغانستان، بستگی به این خواب خرگوشی سیاستمداران افغانستان دارد؛ این که باید بیدار شوند و ببیند که کشوری با گراف نوددرصدی فقر و سیوچند میلیون نفوس، چگونه میتواند به مناسبات کشوری مداخله کند که نزدیک به ۲۵۰ میلیون نفوس دارد، یکی از اقتصادهای برتر منطقه است و به آبهای بینالمللی و سلاح هستهای دسترسی دارد.