سفر عمران خان به امریکا، حرفهای تازهای را در پی داشت؛ حرفهایی که در جدیترین نکات آن به موضوع جنگ و صلح در افغانستان پرداخته شده است. در دیداری که رییس جمهور امریکا با صدر اعظم پاکستان داشت، گفته شده که جنگ افغانستان با ادامهی بیشتر و رویکرد نظامی به پایان نخواهد رسید و بهترین راه برای خاتمه دادن به آن گفتوگو و مذاکره است.
دونالت ترامپ، در کنار این سخنان افزوده است که «اگر بخواهیم میتوانیم در یک هفته در جنگ افغانستان پیروز شویم؛ اما این کار را نمیکنیم؛ زیرا نمیخواهیم که ۱۰ میلیون نفر کشته شوند. اگر بخواهیم که در جنگ پیروز شویم، افغانستان از روی کرهی زمین محو میشود. همکاری امریکا و پاکستان برای حل مسالمتآمیز معضل افغانستان، موثر واقع شده است.»
این اظهار نظر از سوی ترامپ، واکنشهای زیادی میان مردم و سیاسیون کشور، در پی داشت. به دید بسیاری از جمله حکومت افغانستان، باید در رابطه به این اظهار نظر از سوی امریکا وضاحت داده شود. حکومت افغانستان، دیروز در رابطه به گفتههای رییس جمهور ایالات متحدهی امریکا، اعلامیهای را منتشر کرد که در آن از تعیین سرنوشت ملت افغانستان به دست خارجیها سخن گفته شده بود؛ «افغانستان یکی از کهن ترین ملت – دولتهای دنیا است که در طول تاریخ از بحرانهای متعدد عبور کرده است. ملت افغانستان به هیچ قدرت خارجی اجازهی تعیین سرنوشت خویش را نداده و نخواهد داد.» آنچه در اعلامیهی ارگ آمده است در واقع، خواستهی بیچونوچرای مردم افغانستان است و حکومت حق دارد تا در رابطه به اظهارات نگران کنندهی ترامپ توضیح بخواهد.
اما؛ حکومت افغانستان که در تلاش یافتن راه حلی برای کشاندن گروه طالبان به میز مذاکره است، بیشتر از همیشه نیاز به همکاریهای امریکا دارد. آنچه میتواند افغانستان را در راه دستیافتن به صلح کمک کند، رابطهای است که حکومت با کشورهای مختلف تاثیرگزار در جامعهی جهانی دارد. تا کنون اکثر نشستهایی که برای تسهیل گفتوگوها صورت گرفته، به کمک چنین کشورهایی بوده است.
بنابر این، اگر اظهارات ترامپ در دیدار با عمران خان، بتواند سبب تیرگی رابطهی کابل و واشنگتن شود، امکان نشستن بر میز مذاکره با طالبان نیز، به مشکل بر خواهد خورد. آنچه که در اعلامیهی ارگ ریاست جمهوری آمده، در صورتی که با واکنش منفیِ امریکا مواجه شود، دو پیامد را با خود دارد:
اول این که اگر در شرایط سرنوشتساز کنونی، روابط موثر خود را که برای به دست آوردن امنیت، از نیازهای جدی پنداشته میشود از دست بدهیم، کشور را به حاشیه میکشاند. به حاشیه رفتن افغانستان در گفتوگوهای صلح و مباحث دیگر، در دو ساحت مشکل ایجاد میکند؛ ساحت نخستین، به سیاستهای داخل کشور بر میگردد که در نتیجهی هر نوع بیتوجهی یا ناتوانی از سوی دولت، میدان تصمیمگیریها و تاثیرگزاریهای سیاسی به سیاسیونی واگذار میشود که از مشروعیت سیاسی لازم برخوردار نیستند. چنانچه در بحث صلح و گفتوگوهای مربوط به آن، شاهد بودیم که در حاشیه ماندن حکومت، زمینهای را برای منفعتطلبیهای نامزدان ریاست جمهوری و مخالفان سیاسی دولت، در نشستهای مسکو و تا حدی هم در نشست دوحه به وجود آورد. این موضوع راه حل دیگری هم دارد که لزومیت داشتن یک اجماع ملی در رابطه به سیاستهای مختلف است؛ حکومت باید بر سر ایجاد یک تفاهم و همسویی با مخالفان سیاسیاش، تلاش کند و در نهایت یک اجماع عمومی را در نسبت به سیاستهای مختلف تشکیل بدهد.
پیآمد دومی در صورت واکنش منفیِ امریکا، فرصتی است که پاکستان در گفتوگوهای صلح به دست میآورد. نقشآفرینی پاکستان در این روند، خطرهای جدیای را متوجهی آیندهی افغانستان میکند که باید از همین اکنون با ریزبینی و زیرکی خاصی از سوی حکومت دنبال شود؛ یکی از راههای موثر در این زمینه، حفظ رابطهی سیاسی با کشورهای قدرتمند، به خصوص ایالات متحدهی امریکا است وگرنه حکومت، در صورت تیرگی روابط میان کابل و واشنگتن، نه تنها تاثیرگذاری سیاستهای داخلی را از دست میدهد؛ بلکه در ساحت سیاستهای خارجی در خصوص صلح، میدان را به پاکستان خواهد باخت و این موضوع، چیزی نیست که در شرایط فعلی، آمادگی لازم را برایش داشته باشیم.
پاکستان، تجربهی تیرگی رابطه با امریکا را دارد و هنوز هم در تلاش ترمیم آن است. تجربهی این تیرگی برای افغانستان در ضمن صدمهی جدیای که در پی خواهد داشت، نقش پاکستان را نیز در منطقه برجسته میکند. ترس از حضور برجستهی این کشور، نه تنها باید جدی گرفته شود، بلکه حتا برای کمرنگ شدن آن تلاش بیشتری از این لازم مینُماید.