اختلاف‌ها و آینده‌ی تاریک

صبح کابل
اختلاف‌ها  و آینده‌ی تاریک

با این همه هزینه، حضور بزرگ‌ترین قدرت‌ اقتصادی و نظامی جهان و تمام کشورهای دنیا در افغانستان، این که چرا نمی‌توان انتخابات سالم برگزار کرد تا از درون آن، بدون «ریش گِرَو» گذاشتن امریکا، بتوان از مهلکه‌ی انتخابات به سلامت عبور کرد، خودش علامت سؤال بزرگی است. بررسی این موضوع دامن‌گستر و فراخ است که ریشه در ساختار قدرت، قوم، فرهنگ و تاریخ سیاسی این سرزمین دارد. ساختار قدرت در افغانستان با هر عنوان و نام، همیشه قوم‌محور و انحصارگرا بوده است؛ در این ساختار، رأس هرم قدرت با هر شکل و شمایلی که شکل گرفته باشد، در نهایت به دلیل قوم‌محور بودن آن، آهسته و پیوسته به طرفی رفته است که ضامن استیلای قدرت قومی و انحصار قدرت انجامیده است. به همین دلیل، هیچ وقت عدالت اجتماعی در افغانستان نبوده و باشندگان آن به جای رسیدن به حس مشترک ملی، بیشتر به درون قومیت پناه برده اند. هر چه گذشته، شکاف‌های اجتماعی بیشتر شده است. این وضعیت با نبودن حس مالکیت، روحیه‌ی ملی‌گرایی و ملت شدن، به انتخاب‌های قومی کمک کرده و دگم‌اندیشی گسترش یافته است. فضایی که موجب فراخ شدن شکاف‌های اجتماعی و بی‌اعتمادی سراسری شده است. افرادی که کنترل قدرت قوم‌محور را به دست داشته اند، به جای آن که برای تغییر ساختار قدرت، اصلاح اجتماعی و ایجاد روحیه‌ی ملی تلاش کنند، عوام زده شده و برای کسب مشروعیت و محبوبیت در بین توده، با ذایقه‌ی جامعه هماهنگ شده و بیشتر برای انحصار قدرت و حتا دیکتاتوری کار کرده اند. مشکل آن است که زمام‌داران ما با اشتباهات زیادی که در حکومت‌داری و ارائه‌ی خدمات عامه داشتند، پشتیبانی عمومی را از دست دادند و این شاید یکی از دلایل اصلی متمایل شدن امریکا به سمت طالبان باشد. به نظر می‌رسد، امریکایی‌ها پس از سال‌ها سرمایه‌گذاری روی زمام‌داران ما، از آن‌ها نا امید شده و امتیازهایی را به طالبان دادند تا آنان از یک گروه تحت تعقیب تروریستی، به حکومت مشروع تغییر چهره دهند. حالا با این اختلاف‌ها و کشمکش‌های بسیاری که وجود دارد، زمینه برای حضور قدرت‌مند طالبان در آینده‌ی کشور بیش از پیش فراهم شده و پرده از روی آینده‌ی موهوم و سیاه افتاده است تا دیگر کاملا مطمئن شویم که آینده‌ی این حکومت، همان گونه که رییس‌جمهور امریکا گفت، از آنِ طالبان بوده و تمام دست‌آوردها، ارزش‌ها و خون‌هایی که برای پیشرفت افغانستان ریخته شدند، با هیچ برابر شود.
البته شاید این یک سنایوری از پیش طراحی شده برای حضور مسلط و برتر نیروی بیرون از نظام، مثل طالبان به بدنه‌ی قدرت افغانستان باشد تا هر چه در این نوزده سال برای جمهوریت، مدنیت، پیشرفت، حقوق و آزادی‌ها رشته بودیم، پنبه شوند. شرایط به گونه‌ای است که طالبان وقتی در گذشته با بیرق‌های سفید و شعار پایان جنگ آمدند، این بار نیز در قواره‌ی منجی وارد شوند و دوباره افغانستان به ۲۰ سال پیش برگردد. طالبانی که این بار با زور تفنگ و با استفاده از اختلاف‌های لاینحل سیاست‌مداران افغان، امارت اسلامی شان را برقرار کنند. داستانی که این بار بسیار پیچیده‌تر و سخت‌تر از آن زمان برای مردم مظلوم کشور بوده و افغانستان را به آینده‌ی تاریک و بسیار ظلمانی فرو خواهد برد.
نفاق و دو دستگی‌های که بیش‌تر از هر زمان دیگر، پایه‌های نظام جمهوری را سست و پایگاه اجتماعی آن را از بین خواهد برد و هر چه فاصله بین مردم و نظام بیشتر باشد، به همان اندازه، طالبان راحت‌تر می‌توانند به خواست‌های شان رسیده و پایه‌های حکومت شان را در افغانستان مطابق با میل و اندیشه‌ی خود بناء کنند. از برگزاری مراسم‌های تحلیف در کشور مشخص است که اگر این وضع مدیریت نشود، جنگ، نا امنی، نابسامانی و خون‌ریزی در افغانستان ادامه پیدا خواهد کرد و افغانستان وارد مرحله‌ی بسیار کشنده و نابودکننده‌ی جنگ‌های دیگر خواهد شد. جنگی که پس از خروج امریکا، از ابعاد جهانی آن کم شده و چهره‌ی منطقه‌ای به خود خواهد گرفت. نتیجه‌ی تمام این بدبختی‌ها، کشته شدن و آوارگی مردم و نابودی بیشتر زیربناهای افغانستان و واقعا تاریک خواهد بود.