در کنار تلاشهایی که گروه طالبان برای رسیدن از حاشیه به متن گفتمان سیاسی و نظامی افغانستان کردند، امتیازهایی که دولت و کشورهای همکار برای این گروه دادند، بیشتر این گروه را از حاشیهی نظامی، به متن گفتمان نظامی و سیاسی افغانستان تبدیل کرد. از روزی که کرزی ادبیات سیاسی در مقابل طالبان را از دشمنان مردم افغانستان به برادران ناراضی تغییر داد، تا حمایتهای پنهان از این گروه در زمان حکومت کرزی برای مقابله با رقبای سیاسی شمال و گفتوگوهای صلحی که پای رهبران این گروه را به کشورهای مختلف باز کرد، همه، فرصتهایی بود که برای طالبان داده شد و این فرصتها، طالبان را از یک گروه نظامی، به گروه سیاسی-نظامیای تبدیل کرد که امروز دولت افغانستان را، ادارهی کابل میخوانند و خواب گرفتن افغانستان را از طریق جنگ میبینند.
وضعیت، تا اکنون از هر سمتی که محاسبه شود، به نفع طالبان کلید خورده است. گفتوگوهای امریکا و طالبان که به توافقنامهی دوحه انجامید، نزدیک به شش هزار زندانی این گروه را از زندانهای افغانستان آزاد و به میدان جنگ فرستاد. در گرماگرم گفتوگوهای صلح که طالبان نیاز داشتند چنگ و دندانی نشان بدهند و امتیازهایشان در میز گفتوگو را افزایش دهند، رهایی زندانیان این گروه، تیری بود که به هدف خورد و این گروه توانست با استفاده از هزاران سربازی که عقدهی خشونت در مقابل مردم و دولت داشتند، وضعیت جنگ را به نفع خود مدیریت کرده و به مناطق بیشتری دست یابد.
حالا که قرار است ناتو تا ۱۱ سپتمبر افغانستان را ترک کند، دولت باید سیاست تضرع و خوشآمد به طالبان را تغییر داده و در بُعد سیاسی و نظامی، حالت تهاجمی بگیرد. اگر همچنان این گروه بالا کشیده و در کشورهای گوناگون زیر پایشان فرش سرخ هموار شود، بعید نیست که در نبود نیروهای ناتو، موقعیت دولت از اینی که هست، پایینتر بیاید؛ چون، حضور طالبان در میدان سیاست در دوران گفتوگوهای صلح، همزمان با افزایش اتوریتهی سیاسی و نظامی این گروه، اتوریته و جایگاه ارزشی دولت را کاهش داده است.
تنها راهی که دولت میتواند برای بهدستآوردن اتوریتهی از دسترفتهاش به پیش بگیرد، فشار در میدان نبرد و بهحاشیهراندن طالبان در میز مذاکره است. دولت، اگر بتواند با مدیریت میدان نبرد و فشار از طریق کشورهای همکار به خاطر نشاندن رهبران این گروه در میز مذاکره ادامه دهد، موقعیت طالبان پس از خروج ناتو شکنندهتر است و این موقعیت شکننده، آنان را وادار به پذیرش خواستهای مردم خواهد کرد.
خروج نیروهای خارجی، برای بسیاری از سربازان طالبان، به معنای ختم جهاد است و اگر این سربازان، مطمین شوند که از راه نظامی به موفقیت نمیرسند، چون انگیزهی دینی برای جنگ را از دست میدهند، سلاحهایشان را به زمین خواهند گذاشت. آنچه هنوز سربازان این گروه را در میدان نبرد نگه داشته و حملاتشان را افزایش داده، خواب فتح افغانستان با نظامیگری است. رهبران و فرماندهان طالبان که از جنگ جاری نفع مالی هنگفتی میبرند، با تبلیغ این که طالبان توانسته اند امریکا و ناتو را شکست بدهند، در تلاش اند تا صفهایشان را قویتر کنند و این پیام را به سربازانشان داده اند که در نبود ناتو، به سادگی میتوانند افغانستان را تصرف کنند.
دولت باید با تغییر رویکرد نظامی از دفاعی به تهاجمی، پیش از این که صفوف طالبان بیشتر و منسجمتر شود، به سربازان این گروه بفهماند که امکان پیروزیشان در مقابل ارتشی که با تجهیزات پیشرفتهی نظامی زمینی و هوایی مسلح است، وجود ندارد و خواب پیروزیای که رهبران این گروه میبینند، به بیداری نمیرسد. رنگین دادفر اسپنتا، مشاور امنیت ملی در زمان کرزی که دیروز در نشست «هماندیشی صلح کابل» صحبت میکرد، با اشاره به سیاست تضرع دولت افغانستان در مقابل طالبان، گفت: «ما گفتمان روند صلح را به طالبان واگذار کرده ایم و انفعالی عمل میکنیم.»
اسپنتا، همچنان از سیاست تکروانهی دولت انتقاد کرد و گفت که این سیاست انحصاری، باعث تضعیف صف جمهوری و تقویت صف طالبان شده است. بر اساس آنچه آقای اسپنتا به آن اشاره کرد، اگر دولت نتواند سیاست تضرعی که مقابل طالبان به کار بسته را به سیاست تهاجم تغییر دهد و در مناسبات سیاسی ملی عمل نکند، بدون شک میدان را برای طالبان خالی خواهد کرد. آنچه دولت را در موقعیت ضعیف قرار خواهد داد، عدم اعتماد مردم و گروههای سیاسی است. اگر دولت بتواند این اعتماد را بین مردم و گروههای سیاسی به وجود بیاورد و متعهد به سرکوب طالبان باشد، بدون شک، هنوز کنترل وضعیت در دست دولت است و میتواند از موقفی برتر در میز مذاکره و میدان نبرد ظاهر شود.