
ماهها پس از خاموشیهای گفتوگوهای صلح و ناامیدی دولت، در حالی که طالبان جنگ را شدت بخشیده و ولسوالیها را یکی پی دیگر سقوط میدهند، ملاعبدالغنی برادر، رییس دفتر سیاسی طالبان در قطر، گفته است که این گروه میخواهد به جنگ چهلساله در افغانستان خاتمه دهد. آن چه در حرفهای ملابرادر برجسته است، تأکید بر نظام اسلامی قدرتمند در افغانستان است که باید به جای نظام غیرمتمرکز و بیاختیار، ساخته شود. او، اشارهای به این نداشته که منظورش از نظام غیرمتمرکز چیست؛ اما مسلم است که اشارهی او به نظام فعلی در افغانستان است.
غیرمتمرکزخواندن نظام فعلی افغانستان از سوی ملابرادر، در حالی که تمام قدرت این نظام متمرکز بر کابل است و توسط شخص رییسجمهور و اطرافیانش به پیش میرود، به این معنا است که طالبان، به دنبال تمرکز بیشتر قدرت در کابل استند تا هر کسی از هر گوشهی افغانستان زبان نقد یا اعتراض علیه عملکرد نظام باز کند، آن را سرکوب و در نطفه خفه کنند.
طالبان، در دورهی حاکمیتشان بر افغانستان، نشان دادند که نظام متمرکز چیست و چگونه قدرتش را بر شهروندان اعمال میکند. برپایی چنین نظامی در حالی که طی دو دههی اخیر، نسل تازهای در افغانستان به وجود آمده و باور به آزادی با قیمت هنگفت دارد، کلیدزدن هرجومرج و کشتن صدها فعال اجتماعی و مدنی توسط نظام است که نمونهی آن، چند دهه پیش در ایرانِ انکشافیافتهتر از افغانستان به لحاظ فرهنگی، به اجرا گذاشته شد و هنوز جریان دارد.
خروج ناتو و پیشروی طالبان در میدان جنگ، توب صلح و جنگ را در اختیار این گروه قرار داده است. طالبان، با سقوط ولسوالیها و رهایی سرابازانی که به این گروه تسلیم شدند، به دنبال رویکرد جدیدی از نمایش قدرت استند تا از یک سو، اعتماد مردم را به دست بیاورند و از سوی دیگر، دولت را با فشار نظامی در میدان نبرد، مجبور به تمکین به خواستهای بنیادگرایانهیشان کنند.
دولت که انتظار میرفت با تجهیزات نظامی زمینی و هوایی و همچنان ارتش منظم، در مقابل این گروه ایستادگی کرده و از خروج نیروهای خارجی و باطلشدن دلیل جهادی طالبان نزد مردم عام، به نفع خودش استفاده کرده و میدان جنگ را برای طالبان تنگ کند، متأسفانه تا اکنون در حدی ضعیف عمل کرده است که طی دو ماه، طالبان حملاتشان را از ولسوالیها به ولایتها رسانده اند. این عملکرد، نه ضعف نیروهای امنیتی که ناشی نبود استراتژی هدفمند جنگی و ارادهی سیاسی در مقابله با طالبان بود.
واردشدن دولت به گفتوگوهای صلح نظر به شرایطی که قرار دارد، حتا اگر به صلح هم بینجامد، به نفع مردم و آیندهی افغانستان نخواهد بود؛ چون، طالبان عملا قوت بیشتری به نمایش گذاشته اند و خواهان امتیازات بیشتری در گفتوگوهای صلح استند. آخرین لحظات دیروز یک شنبه -۳۰ جوزا-، دولت افغانستان اعلام کرده است که قرار است عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحهی ملی، در رأس یک هیأت بلندرتبه، عازم قطر شود. در این سفر، حامد کرزی، کریم خلیلی و یونس قانونی او را همراهی خواهند کرد. نشستن در میز مذاکره با گروهی که در میدان جنگ به موفقیتهای چشمگیری طی دو ماه اخیر دست یافته، نشست در موقف ضعف است. هیأتی که به قطر میرود، باید مانع پیشرفت گفتوگوها و بحث روی مسائل کلیدی شود تا دولت در همکاری با خیزشهای مردمی، بتواند وضعیت جنگی را تغییر دهد.
ملا برادر، در نوشتهای که رسانهها آن را دستبهدست میکنند، گفته است که نگرانی مردم در مورد نظام آینده را درک میکند و به مردم اطمینان داده است که قابل نگرانی نیست و تا رسیدن به نظامی که طالبان میخواهند، نباید نگران باشند. او، گفته است که طالبان به دنبال تشکیل نظامی قدرتمند در افغانستان استند که بتواند اختلافات داخلی در افغانستان را حل کند. از این بخش حرفهای ملابرادر، چنین استنباط میشود که طالبان اگر به قدرت برسند، مخالفان سیاسیشان را نابود و زمینهی بروز هر نوع مخالفت با نظام آینده را خواهند بست. بستن راه مخالفت با نظامی که آنان میخواهند، به معنای سلاخیشدن صدها تن از رهبران سیاسی تا فعالان مدنی و اجتماعی است.
دولت، تنها یک گزینه در پیش دارد؛ تغییر وضعیت جنگ و فشار متقابل بر طالبان. اگر نتواند این فشار را بر طالبان وارد کرده و جنگ را به نفع خودش تغییر بدهد، اشتراک در گفتوگوهای صلح، امتیازی برای مردم افغانستان به ارمغان نمیآورد. بازنده و برندهی صلح را، میدان جنگ تعریف میکند. هر سمتی که در میدان جنگ دست بالاتری داشته باشد، میتواند میز گفتوگو را نیز به نفع خودش بچرخاند. هنوز، برای دولت فرصت است که پای مردم و رهبران سیاسی در مناطق مختلف افغانستان را به میدان جنگ بکشاند تا از یک سو، ارادهی مردم در مقابله با طالبان را به نمایش بگذارد و از سویی، با تغییر میدان جنگ و فشار نظامی هوایی و زمینی، این گروه را مجبور کند که به خواستهای نسل امروز افغانستان تمکین کند.