گفتوگوهای صلح افغانستان به فضای کاملاً متفاوتی پرتاب شده است. حرف یونس قانونی که چند روز پیش بیان شده بود این جمله را وضاحت بیشتری میدهد؛ «شتاب بیشتری در روند صلح روی دست گرفته خواهد شد و جامعهی جهانی، این روند را به سمت دیگری خواهد کشاند.»
اکنون این اتفاق به وقوع پیوسته است. یا بهتر که بگوییم، قوهای که لازم بود بر روند صلح افغانستان وارد شده است. اگر قبلاً بحث بر سر توافق دو هیئت دولت و طالبان بود اکنون پای سران حکومتی، سیاسی و طالبان نیز به میان آمده است. بر علاوه، خلیلزاد بهعنوان نماینده بایدن، نقش فرو کاسته شدهای را که برآمده از تغییرات پس از انتخابات ایالاتمتحده بود، بازسازی کرده و دوباره به میدان جنگ و صلح افغانستان برگشته است.
با آمدن خلیلزاد در محور مباحث مربوط به صلح، طرح حکومت انتقالی برای صلح نیز وارد فضای سیاسی کشور شد؛ طرحی که توانست حکومت افغانستان را غافلگیر کرده و در سکوت فرو ببرد. اکنون، آنچه از زبان رییسجمهور و اطرافیان او بیان میشود، آخرین گزینههایی است که توان انتخابش را در خود میبینند.
رییسجمهوری که دیروز در مراسم گشایش سال سوم دور هفدهم تقنینی شورای ملی صحبت میکرد، گفت؛ «انتقال قدرت از طریق انتخابات برای ما یک اصل غیرقابل معامله است. ما آماده استیم که در مورد برگزاری انتخابات آزاد، شفاف و سرتاسری تحت مدیریت جامعه جهانی بحث کنیم. در مورد تاریخ برگزاری انتخابات هم میتوانیم صحبت کنیم و به نتیجه برسیم.»
فضای متفاوتی که از آن صحبت شد این است که اکنون حکومت با طالبان چانه نمیزند بلکه با جامعه جهانی و بهخصوص، امریکاییها چانهزنی میکند. این چانهزنی شاید نتواند مدت زیادی دوام بیاورد و بهزودی به یک نتیجه حیرتانگیز میرسد اما بحث اصلی و فعلی این است که حکومت افغانستان میخواهد این نتیجه را به دست خود رقم بزند. اشرفغنی در هفتههای قبل نیز سخنانی داشت که مخاطب آن، جامعه جهانی بود؛ او گفته بود که جامعه جهانی سالهاست افغانستان را از صلح و زندگی باثبات محروم نگه داشته است.
گفتهی او، امروز که پرده از رازهای پنهان برداشته شده، قابلفهم است؛ یعنی طرحی که امریکا با خلیلزاد به افغانستان آورده، چیزی جز مانعی برای رسیدن به صلح نیست.
اشرفغنی میخواهد طوری اوضاع را سامان بدهد که گویا، انتخابات، آزادیها و ارزشهای چندساله و دیگر مواردی که اکنون افغانستان نگران از دست دادن آن است، در خطر نابودی است. البته بعید نیست اما هرگز چنین هم نیست که ارگ یا غنی میخواهد این ارزشها را نجات بدهد.
طرح غنی که برگزاری زودهنگام انتخابات را نشان میدهد؛ چالشی است برای طرح دولت انتقالی برای صلح از سوی خلیلزاد. اینکه غنی چگونه با طرحی که اکثریت سیاستمداران افغانستان را شگفتزده ساخته، مقابله میکند واضح است. اشرفغنی میخواهد کلیت نظامی را که طالبان با آن مخالفاند در برابر آنان گذاشته و همچنان تمام کسانی را که مدعی دفاع از نظام هستند، به چالش جدیدی دعوت کند که نتوانند رأی به دولت انتقالی داده و فرصت حضور در انتخابات را از دست بدهند.
این طرح، با مخالفت طالبان مواجه خواهد شد؛ طوری که دست امریکا و سیاستمدران طرف حکومت انتقالی نیز بسته میشود زیرا دیگر نمیتوانند بهانهی غنی را پیش کشیده و آن را دلیل نرسیدن افغانستان به صلح بخوانند. اشرفغنی با آمادگی برای توافق بر سر برگزاری انتخابات زودهنگام، همه بهانههای قبلی را از سوی مخالفانش با چالش روبهرو ساخت و قصد دارد با این کار بگوید که مشکل جامعه جهانی و طالبان نه «من» بلکه نظام افغانستان است.
طرح غنی، به او مشروعیت میدهد و بسیاری از مدافعان قانون اساسی و دموکراسی را با خود همراه میسازد. این یعنی؛ ادامه جدال گفتوگوهای صلح حتا اگر قرار باشد گفتوگو با غیر از طالبان و جامعه جهانی به رهبری و محوریت سازمان ملل متحد باشد.
چالش غنی اما فقط در برابر مخالفان او نیست؛ اشرفغنی با این کار به دوام جنگ و بیثباتی جاری در افغانستان دامن زده و راهسازی میکند. تنها راه نجات حکومت او حفظ شرایط نابسامانی است که اکنون با آن درگیر هستیم اما این نابسامانی به ضرر امریکا و کشورهایی است که در جنگ افغانستان دخیل هستند بنابراین، قدرت رو به افزایش طالبان برای رسیدن به مرحله دولت انتقالی از سوی بسیاری از آنان- به شکلهای مختلف اما غیرمستقیم- موردحمایت قرار خواهد گرفت.