
دبیر کل سازمان همکاری شانگهای گفته است که گروه داعش به افغانستان انتقال یافته است. ولادیمیر نورف که روز جمعه (۱۰ دلو/۲۹ جنوری) در سیمینار «فرآیند صلح افغانستان و سازمان همکاری شانگهای» در موسسهی پژوهشی اسلامآباد صحبت میکرد، گفت که شمار جنگجویان داعش در شمال افغانستان رو به افزایش است و وضعیت مناطق مرزی افغانستان، وخیم شده است.
قابل یادآوری است که پاکستان چندی پیش گفته بود که در افزایش نیروهای داعش، دست هند است و این کشور برای ناامنسازی پاکستان از آن استفاده میکند.
تردیدی نیست که کشورهای متخاصم منطقه برای سرکوب یکدیگر، تلاش میکنند تا از خاک افغانستان که پایگاه مناسبی برای رشد گروههای تروریستی شده، استفاده کنند؛ ولی نکتهی ظریفی که میتواند ادعای پاکستان را در این مورد مردود سازد، سودی است که این کشور با رُست و رشد داعش در افغانستان بهدست میآورد.
پاکستانیها که اصلیترین پشتیبان گروه طالبان شمرده میشوند، میتوانند بسیاری از حملههای تروریستی وابسته به این گروه را برچسپ داعشی زده و گروه موردحمایت خود را از اتهام برهانند؛ چون حکومت افغانستان منکر قدرت داعش در کشور است. از همینرو، حکومت بسیاری از حملهها را بهشکل مستقیم و گاه حتا بدون بررسی بهدوش طالبان میاندازد. پاکستان نیز ناچار است تا حملههایی را در خاک خود به داعش فعال در خاک افغانستان، نسبت دهد.
اسلامآباد با این کار، هم هند را متهم میکند و هم میتواند ادعای حکومت افغانستان را مبنا بر اینکه گویا داعش در افغانستان سرنگون شده است، دروغ اثبات کند.
بیتردید، بهشمول داعش، گروههای فراوان دیگری نیز در افغانستان در حال فعالیتاند و مناطق مختلفی از کشور را تحت کنترل گرفتهاند. نادیده گرفتن آنها از سوی حکومت، ضربهی جبرانناشدنیای است که بهخاطر تقابل حکومت و طالبان میپردازیم.
طالبان، چنان اهمیت یافته که سیاستهای حکومت را سراسر متمرکز بهخود ساخته و این مورد نیز بهنفع طالبان است؛ زیرا این گروه چیزی جز نمایش قدرت نمیخواهد و تمرکز حکومت -که بیشتر از روی ناچاری است- این نمایش را بیشتر میکند. حملهی مرموز نیروهای حکومتی به بهسود نیز گویای سیاستی است که فقط برای خنثاسازی طالبان طرحریزی شده است. مردم بهسود اکنون از رفتار نیروهای خودی ناراضی هستند و ممکن است که این نارضایتی رفتهرفته فراگیر شود.
گروهی که حکومت آن را مسلح غیرمسئول میخواند و مدعی فتنهاندازی از سوی آن است، بهانهای جز ساختن ماجرای تازه و جنگی که بتواند گروههای قومی را در افغانستان علیه یکدیگر دراندازد، نیست؛ چیزی که شاید از آن علیه طالبان استفاده کنند.
همین دیروز، ویدیویی از سوی فردی که دو مسلح دیگر نیز همراهیاش میکرد، منتشر شد. بهاحتمال زیاد و با استناد به اشارهی او به لشکر فاطمیون، او عضو این لشکر بوده است. ویدیوی پخش شده، نشان میدهد که تنش میان نیروهای امنیتی و مردم، نهفقط یک سوءتفاهم که بالاتر از آن؛ سیاستی بزرگتر از ساحت سیاست داخلی افغانستان است.
واکنش چنین افرادی بدون حمایت مشورتی ایران که پرورندهی فاطمیون است، صورت نخواهد گرفت. تلاشهای مرموز حکومت در بهسود نیز، به شوراندن چنین افرادی خواهد انجامید و زمینهی یک همدلی کاذب را میان مردم صدمه دیده از حکومت باز خواهد کرد. پیشتر وزیر خارجهی ایران گفته بود که در صورت تمایل حکومت افغانستان، کشورش آماده است تا نیروهای فاطمیون را در برابر داعش به افغانستان بفرستد.
به گفتهی ولادیمیر نورف، دبیر کل سازمان همکاریهای شانگهای: «جنگجویان داعش از خاورمیانه به افغانستان نقل مکان کردهاند و این برای منطقه یک تهدید است.» شباهتی به اهداف ایران و زمینهای دارد که برای وارد ساختن اعضای فاطمیون در خاک افغانستان لازم است.
یادآور میشویم که حکومت افغانستان در برابر اظهارات آقای ظریف در مورد فاطمیون، چیز خاصی نگفت و حتا نخواست ادعای همیشگیاش را مبنا بر ساقط شدن داعش، یادآور شود. بیتوجهی عمدی حکومت و بهخصوص امنیت ملی، گویای این است که یکی از عناصر ارتباطی میان افغانستان و ایران که در این اواخر منجر به رابطه نزدیک بین دو کشور شد، میتواند همین لشکر فاطمیون و استفاده از آن باشد.
سازمان همکاریهای شانگهای، اطلاعاتی را که بیرون داد، بیکموکاست در راستای تقویت اظهارات ظریف بود-حتا اگر دقیق باشد که هست – و این هدفی جز زمینهسازی تنشهای جدید در افغانستان ندارد؛ تنشهایی که شاید پای فاطمیون را بهدلیل حضور داعش و دلیلهای گوناگون دیگر؛ مثل تنش مردم و حکومت در بهسود، وارد خاک افغانستان کند.