
ریاستجمهوری افغانستان روز سهشنبه (۱۲سنبله) با نشر اعلامیهای، انفجار شب گذشته در کابل را محکوم کرده و گفته است که طالبان به دستور حلقات بیرونی در تلاش آسیب رساندن به مردم افغانستان اند. در این اعلامیه به نقل از آقای غنی آمده است: «جنگ طالبان علیه مردم و کشور ما جنایت بشری است. این گروه با رهبری شان در بیرون از افغانستان، در اختیار حلقات بیگانه قرار دارند و به دستور آنان، کشور ما را ویران و به مردم ما آسیب میرسانند.»
با شنیدن این سخنان از سوی رییسجمهور کشور، میتوان پی برد که سیاست ارگ ریاستجمهوری در تقابل و ضد پروسهی صلح با شیوه و نتیجهای که از آن رو شده، میباشد. این برابری شاید، در گفتههای دیگر رییسجمهور دیده نشده باشد؛ اما اینک با وقوع چنین انفجار مرگباری، میتوان تشخیص داد که حکومت افغانستان، چه شیوهای را برای مذاکره با طالبان اختیار خواهد کرد.
شاید بتوان بسیاری از بیانیهها و سخنرانیهای دو طرف (حکومت و طالبان) را نوعی از مذاکره نیز دانست. باورها بر این است که طالبان با رفتارهای جالب مانند سخنانی که در رابطه با زنان در نشست دور هشتم در دوحه به زبان آورده بودند، در پی تبلیغ خود استند و از سویی هم دارند تلاش میکنند با ایجاد وحشت و قتل بیشتر، بتوانند در اذهان عمومی از خود قدرت خاصی را نشان بدهند.
اگر چنین باشد، میتوان این رفتار طالبان را نوعی از جنگ روانی-رسانهای قلمداد کرد. با چنین قلمدادی، در واقع سخنان حکومت در اعلامیهی دیروز نیز نوعی جنگ است.
حکومت افغانستان در این اعلامیه به دو نکته تأکید کرده است؛ تأکید بر این که طالبان مردم و غیر نظامیان را به قتل میرسانند و تأکید دیگر بر این که این گروه تروریستی، به فرمان کشورهای خارجی با مردم در جنگ استند.
شاید تأکید بر تلفات غیر نظامیان نتوانسته است تأثیر خوبی برای ایجاد مانع بر سر راه طالبان باشد؛ زیرا آنان به این مورد اهمیتی نداده اند و نمیدهند؛ اما این که بگوییم این گروه برای کشورهای خارجیای چون پاکستان کار میکنند، استقلالیتی را که آنان برای حکومت افغانستان زیر سوال میبرند، هدف قرار میدهیم.
این یعنی جنگ رسانهای؛ چرا که همراه با ارائهی تحلیل از یکدیگر است. با چنین رویکردی- البته نه فقط در همین حد- میتوان طالبان را به چالش کشید و آنان را به دامی که خود برای حکومت گسترانده اند، انداخت؛ اما نیاز است که حکومت افغانستان تا زمان برگزاری نشستی زیر عنوان گفتوگوهای بینالافغانی در کنار چنین برخوردهایی، به از بین بردن فرماندهان طالبان بیشتر تمرکز کند.
اعلامیهی دیروز ریاستجمهوری با اظهار این نظر که طالبان تحت حاکمیت و فرمان کشورهای خارجی قرار دارند، به این معنی است که گفتوگوهای صلح میان حکومت و طالبان، بیشتر روی مدارک استخباراتی بر ضد هم خواهد گذشت.
این اعلامیه، به طور خیلی ضمنی به این اشاره میکند که گفتوگو با طالبان در ارجحیت قرار ندارد بلکه باید با کشورهای حامی این گروه نشست. برای همین است که جنگ با طالبان و پاکسازی کامل این گروه تا فرارسیدن گفتوگوهای صلح، شاید راه بهتری باشد.
با چنین رویکردی، طالبان تضعیف خواهند شد و زمینهی گفتوگوی بهتر و به نفع حکومت را مهیا خواهد کرد. آنچه در این روزها نیز به نفع طالبان تمام میشود، حملههای پیدرپی این گروه بر ولایات و ولسوالیها است؛ این حملهها هم توانسته مردم را ضعیف کند و هم امتیازی برای طالبان در برابر حکومت باشد.
طالبان با حمله بر کمپ خارجیها در کابل، آن هم درست پس از تفاهم با امریکاییها، دو مورد را تعقیب میکردند؛ یکی این که بخواهند اثبات کنند که آنان تحت اثر امریکاییها قرار نگرفته اند و هنوز نیز دشمن خارجیها به شمار میروند و دیگر این که حکومت افغانستان در برابر آنان از توانایی برخوردار نیست.
حال این حکومت است که باید از خود در برابر طالبان، قدرت نشان بدهد. این قدرتنمایی هم روحیهی مردم را بالا خواهد برد و هم امنیت را به وجود میآورد. نتیجهای که از آن به دست میآید نیز این است که طالبان، در گفتوگوهای احتمالی بینالافغانی نخواهند توانست که از موضع قدرت و امارت اسلامی با نظام جمهوری سخن بگویند.