سالها پس از تلاش برای رسیدن به مرحلهی گفتوگو با طالبان، اکنون که هیئتهایی از طرف حکومت افغانستان و طالبان برای مذاکره به وجود آمده اند؛ گمانههایی نیز به وجود آمده که نشان میدهد حکومت افغانستان خواستار شدت گفتوگو و برجستهشدن مبحث صلح با طالبان نیست.
اخیرا روزنامهی نیویارکتایمز، به نقل از منابع آگاه، گفته است که با وجود توافق احتمالی طالبان و هیئت گفتوگوکنندهی افغانستان در قسمت طرزالعمل گفتوگوها، رییسجمهور افغانستان نگذاشته که هیئت گفتوگوکننده با آن توافق کند و این روند پیشرفت داشته باشد.
کنارکشیدن حکومت از گفتوگوهای صلح، هرچند هنوز روشن نیست و از سوی مقامهای حکومتی رد شده است، میتواند تا حدودی حدس زده شود. حکومت افغانستان و عناصر کوچک یا بزرگ آن، بارها از آزادسازی تعداد زیادی از زندانیان طالبان، ابراز پشیمانی کرده اند.
این اشتباه بزرگ از سوی حکومت، سبب شد تا نیروهای طالبان هم به لحاظ نفوس افزایش یابند و هم روحیهی لازم برای جنگ در برابر نیروهای امنیتی افغانستان را به دست بیاورند.
بحث خروج نیروهای امریکایی از افغاستان و پافشاری مقامهای آن کشور بر سر تعهد شان با طالبان، نیز عامل بزرگ-عامل اصلی- در بهوجودآمدن شرایطی شد که اکنون از آن حرف به میان آمد و مردم افغانستان با مشکلهای برآمده از آن، درگیر اند.
با وجود همهی اینها، تلاشهایی هم برای تقویت دوبارهی نیروها و امکانهای ضد طالبان به تحرک افتاده است که بزرگترین آن، حمایت متحدان اروپایی از ادامهی ماموریت ناتو در افغانستان است.
ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، در گفتوگو با شبکهی خبری سیانان، گفته است که متحدان اروپایی از ادامهی ماموریت ناتو در افغانستان اعلام حمایت کردند؛ زیرا در صورت خروج زودهنگام، این خطر وجود دارد که افغانستان بار دیگر به پناهگاه امنی برای تروریستان بینالمللی مبدل شود.
تعهد اتحادیهی اروپا به افغانستان بیشتر از امریکاییها است. آنچه که آنان میخواهند در ضمن تضمین امنیت شان، رابطهی شان با کشورهای منطقه توسط افغانستان است. اکنون بیشترین مهاجران از منطقه به اروپا کوچیده اند؛ برنامههای پیشگیرانهی زیادی برای کنترل این فاجعه برای اروپا ضروری است؛ چیزی که برای امریکا چندان ضروری به نظر نمیرسد.
ترسی که اروپاییها از رشد افراطیت اسلامی در قارهی خود دارد، همچنان نیاز به حضور در افغانستان را ضروری جلوه میدهد؛ زیرا با افزایش خشونتها در افغانستان و قدرتگرفتن نیروهای تروریستی، زمینهی عملیاتها در اروپا نیز مهیا میشود.
بحثهای اخیر در اروپا مبنا بر تعهد چندجانبهی سران کشورهای عضو اتحادیه و همینطور، خارج از آن، نشان داد که حتا اگر ترس از اسلامگرایی افراطی در اروپا جدی نباشد، مقامهای این کشورها خواستار بهوجودآمدن آن استند. ایجاد چنین ترسی، میتواند مانع مخالفت مردم کشورهای اروپایی به حضور نیروهای شان در افغانستان شود.
نیروهای دیگر همچنان سعی دارند ترس از طالبان و گروههای تروریستی را در درون افغانستان بیشتر کنند. تحرکهایی که در ولایتهای افغانستان برای ایجاد جریانی بر علیه طالبان در حال شکلگیری است، یادآور سالهای اخیر حاکمیت طالبان و ایتلافی است که بین ناتو و نیروهای مقاومت در افغانستان شکل گرفته بود.
همایش مردمیای در ولایت پنجشیر با تاکید بر اینکه طالبان ارادهای برای تامین امنیت و آتشبس دایمی ندارند و از ماهها به اینسو، روند صلح دوحه را به بنبست کشانیده اند و هنوز هم دست به کشتار مردم میزنند، بسیج ملی علیه گروه طالبان را یک ضرورت حتمی و فوری خواند.
با این که بیشتر تصمیمها برعلیه طالبان، جداگانه شکل گرفته است و حتا در صورت تحلیل بیشتر، میتوان اختلافهایی را بین آنها کشف کرد؛ اما جوی که با این نوع رفتارها به وجود آمده است، نشان میدهد که توافق با طالبان در حال خوردن به بنبست است.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که نه فقط فکر بر سر چگونگی توافق با طالبان اهمیتی ندارد؛ بلکه برخلاف آن، فکری دیگر؛ چرا باید با طالبان صلح کنیم، نیز در حال جان گرفتن است.