در ماه سپتامبر سال روان میلادی، مصاحبهای با عمران خان، نخستوزیر پاکستان در واشنگتن پست منتشر شد. او در آن مصاحبه گفته بود: «تمام طرفهای دخیل در روند صلح افغانستان، باید در مورد خروج نیروهای خارجی، زمان مناسب را در نظر داشته باشند و نگذارند تا این روند، به میل کسانی استفاده شود که منافع ژیوپولوتیک خود شان را در نظر دارند.»
با مصاحبهی تازهی نخستوزیر پاکستان، روشن شد که منظور او از منافع ژیوپولوتیک برخیها، بیشتر متوجه هند میشده است. منافع هند در افغانستان، روی فشارهای مشترک این دو کشور بر پاکستان استوار است که میتواند باعث ماندن پاکستان در گیر تنشهایش با کابل شود؛ تنشهایی که این کشور را از لحاظ ارضی فاقد رسمیتی میسازد که خودش باورمند به آن است.
مشکل هند و پاکستان بر سر مالکیت کشمیر است و همین درگیری در مورد خط دیورند با افغانستان نیز مطرح است. پابرجایی مناقشههای مرزی، به سود دو کشور افغانستان و هند خواهد بود؛ زیرا هر دو طرف، به گونهی مستقل در تنش با اسلامآباد قرار دارند و اتحاد، سبب نیرومندی شان خواهد شد.
گفتهی عمران خان در مورد خروج عجولانه و نامعقول نیروهای امریکایی از افغانستان، ناشی از آگاهی او از عملینبودن آغاز زودهنگام برنامهی ترک افغانستان از سوی امریکاییها بود؛ نکتهای که نظر بسیاری را در مورد سیاستهای پاکستان عوض کرد و آن را، نشانهای از حسن نیت پاکستان نسبت به صلح افغانستان تلقی کردند.
میشد حدس زد که عمران خان برعلاوهی اعمال فشار بر طالبان- که به دلیل نزدیکی با قطر این گروه از پاکستان فاصله گرفته بود-، خواهان ایجاد همین خوشبینی کاذب بین سیاسیهای افغانستان باشد. اکنون، نقش او و کشورش در صلح افغانستان، بیشتر از حکومت افغانستان است و به شکل عجیبی رابطهی گفتوگوهای صلح و آیندهی آن با منافع پاکستان گره خورده است؛ تا حدی که صلح افغانستان در دوحه، بیشتر از این که با طالبان باشد، به صلح با پاکستان میماند.
از گفتههای عمران خان در مورد حکومت آیندهی افغانستان، چنین تصور میشود که این کشور، چشم به تغییر نظام در افغانستان دوخته و منافع خودش را با آن مرتبط میداند.
آقای خان گفته است: «دولت آینده در کابل، به هند اجازهی عملیات از آنجا علیه پاکستان را ندهد.»
استفاده از «دولت آینده»، پیش از رسیدن هیئتهای حکومت- طالبان به یک کارشیوهی مذاکراتی، نابهجا است؛ مراد آقای خان از این عبارت، هشداری برای حکومت است که اگر طالب قدرت آینده است، باید رابطه اش با هند را کاهش بدهد.
گروه طالبان، توانسته خود را رنگوبوی سیاسی داده، هویت تروریستی اش را از نظر بسیاریها محو کند؛ اما در برابر نظام موجود که استوار بر تعهد به قوانین جهانی است، نباید مقایسه شود.
گفتوگو با طالبان به جای رساندن کشور به یک راه حل، خود به یک مساله بدل شده است؛ این دام بزرگ، برای شکار نظام گذاشته شده و دیگر نباید به آن خوشبین بود.
تاکید عمران خان بر چگونگی آیندهی رابطهی افغانستان-هندوستان، اهمیت حضور طالبان را برای کشور او، بیش از پیش روشن کرده است. هند، کشوری سرسخت در برابر طالبان است و این گروه را ابزار پاکستان برای مداخله در امور افغانستان میشمارد؛ بنا بر این حمایت پاکستان از طالبان، یک امر ضروری برای رسیدن به منافع اش است.
تضعیف گفتوگوهای صلح به رهبری شورای عالی مصالحهی ملی از سوی پاکستان با دعوت و پذیرایی مشابه از حکمتیار نیز، گواه بر سوی نیت این کشور بود.
اسلامآباد با میزبانیهای متعدد خود از سیاستمداران و افراد تاثیرگذار افغانستان، قدرت نفوذ خود را نشان داد و اکنون آن قدرت را به مرحلهی اعمال رسانده است.
دلیل این همه، بیمسوولیتی و ناهماهنگیهای موجود میان ارگ، شورای عالی مصالحهی ملی، پارلمان و سیاسیهای کشور است؛ ناهماهنگیهایی که باید قبل از فعالیتهای پاکستان، آسیبشناسی شده و دفع میشد.