یکی از تأثیرهایی که رسانهها در جامعه دارد، شکلگیری و چگونگی بایدها و نبایدهای فکری و سلیقهای مردم است؛ یعنی رسانه میتواند روی ذائقه، درک و پذیرش نوع دادههای اطلاعاتی مؤثر باشد. رسانهها به مرور زمان و بر اثر تکرار، میتواند مخاطب را تربیه کند که از چه چیزهایی لذت ببرد و با کدام نوع اطلاعات سرگرم شود. بر همین اساس، به راحتی میتوان گفت که شرایط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این سرزمین و متأثر بودن رسانهها از آن، موجب شده است تا مردم افغانستان دنبال خبرها و اطلاعات جنگ و نابسامانیها باشند. رسانههایی که بیشترینه در تعریف دورنمای کاری یا استراتیژی (جنرال اکت) خود مشکل دارند.
برای همین و این که مدام دنبال مسائل منفی نباشیم، این بار بر خلاف عرف معمول، روی مسألهای مثبت تمرکز میکنیم. به این که پدرانی در افغانستان استند که تربیه و تعلیم کودکان شان را یک اصل و وظیفه میدانند. مثل «میا خان» از پکتیکا که هر روز ۱۲ کیلومتر دخترانش را به مکتب میبرد و به خانه میآورد. کار میاخان در وانفسای جنگ و صلح، انتخابات، کشمکشهای سیاسی و خبرهای ناگوار، موجب امیدواری است. رسانهها نباید همیشه روی مسائل منفی زوم کنند؛ چون «میا خان» هم زیر آسمان این جغرافیا نفس میکشد که میتواند توازن زندگی را در این سرزمین حفظ کند.
کار میا خان وقتی ارزشمند است که تا همین نزدیکی، در بسیار ولایتها، تعلیم، رشد و درس خواندن دختران، جادوگری تفسیر میشد. مسألهای که هنوز هم یک تابوی جانسخت است و بسیاری تا هنوز، اجازهی درس خواندن به دختران شان نمیدهند و یا حتا اگر اجازه نیز دهند؛ جلو کار و فعالیت اجتماعی آنها را میگیرند.
راز رشد یک جامعه، پند از گذشته، ساختن امروز و برنامهریزی برای فردای بهتر خواهد بود که معطوف به تربیه و تعلیم نسل امروز است. در واقع، فردا آنگونه است که ما امروز برای آن برنامهریزی کرده ایم. چگونگی فردا و توسعهی این سرزمین، ارتباط نزدیک با تربیهی نیروی انسانی دارد. به کیفیت تعلیم، تربیه و مراکز آموزشی، به میزان ارزشگذاری و حساسیت مان به تعلیم درست نسل امروز. کار میا خان در پکتیکا و ساعتهایی که او هر روز، پشت دروازهی مکتب دخترانه میماند تا دوباره آنها را با موترسایکل به خانه ببرد، چیزی است که باید بزرگ و به عنوان یک الگو، به همه جا تعمیم داده شود تا با ساختن امروز، آیندهی خود را بسازیم و کشوری مرفه، آزاد و شاد داشته باشیم.
جالب است نام مکتبی که دختران «میا خان» در آن درس میخوانند، «نورانیه» است. نامی که سنخیت کامل و هماهنگ با کار و ذهنیت مردی دارد که خودش بیسواد، کارگر؛ اما فوقالعاده روشنضمیر است.
نیاز است رسانهها و مسؤولان کشور، کسانی که دل شان برای این سرزمین میسوزد، تا میتوانند، تفکر «میا خان» و خود او را تکریم کنند. افغانستان، نیاز به میا خانها دارد، نیاز به کسانی مثل او، که راه سعادت و خوشبختی را درست تشخیص داده و برای تربیه و تعلیم کودکان این سرزمین، تلاش میکنند. ما نیاز داریم، با الگوساختن انسانهای مثبتنگر و مثبتاندیش، مردم را تشویق کنیم تا با تمام مشکلات و ناهنجاریهایی که گلوی زندگی را در این سرزمین میفشارد؛ یاد بگیریم که میتوان با مثبتاندیشی و ساختن امروز، فردای بهتری داشته باشیم. باید به مردم و کسانی مثل میا خان، پروبال داد تا آیندهی سبز و خوب داشته باشند و در روستاهای دورافتادهی کشور، زمینه را برای تکامل و نگاه دگرگونه فراهم کنند. اگر به جنجال جنسی دانشآموزان لوگر اعتراض داریم، که آنهم باید در جهت اصلاح باشد؛ خوب است، نگاه ویژه و جداگانه به میا خان و افراد شبیه او نیز داشته باشیم تا بدانند که کار و ذهنیت شان جدا از آن که در رشد خانوادهی شان مؤثر است، برای دیگران و آیندهی افغانستان نیز مفید خواهد بود. رسانهها، جامعهی مدنی و حکومت افغانستان وظیفه دارند، به گسترش فکر و اندیشهی میاخانی کمک کنند.