
در نشست چهارجانبهی امریکا، روسیه، چین و پاکستان که در بیجینگ برگزار شده بود، طرفهای اشتراککنندهی آن تاکید کردهاند که آغاز گفتوگوهای بینالافغانی، منجر به شکلگیری چارچوب صلح خواهد شد.
در این شکی نیست که بهترین چارچوب، برای صلح افغانستان در صورتی به وجود میآید که حکومت افغانستان، بهعنوان طرف اصلی جنگ از سوی طالبان شناخته شده و در نتیجه، نشستی میان هر دوی آنان برگزار شود؛ اما نشست بینالافغانیای که در آن حکومت افغانستان و طالبان رو در رو قرار داشته باشند، نیازمند به پادرمیانی کشورهایی است که سران طالبان را به میز مذاکره با حکومت بکشاند.
چنین گفتوگویی، این مزیت را دارد که در آن خارج از مباحث بیرونی جنگ، فرصت بحث بر سر اوضاع درونی افغانستان مطرح میشود و دو طرف میتوانند، به طور مستقیم خواستههای شان را با یکدیگر در میان بگذارند و روی منافع ملی به بحث بپردازند.
در نشستهای طالبان با کشورهای دیگر، آنچه مطرح میشود، بیشتر بر اساس منافع کشورهای برگزارکنندهی گفتوگوهاست. این یک امر طبیعی است؛ چرا که طالبان بهعنوان یک گروه تروریستی، همواره تهدیدی شمرده شده که ممکن است به کشورهای مختلفی سرایت کند. چنانچه تا به حال نیز این سرایت را داشته است. پس بنابراین، اولین چیزی که برای هر کشوری که در تسهیل گفتوگوها تلاش کرده است اهمیت دارد، تأمین امنیت مردمش است.
این نگرانیها از سوی کشورهای مختلف، به این دلیل است که طالبان، در دوران حکومتشان و در عین حال در زمانی که به جنگ با حکومت افغانستان و خارجیها پرداختهاند، همیشه بر موضع افراطیشان، استوار بودهاند و این خطری است که تضمین این گروه را در مورد عدم وصلت دوباره با گروههایی چون القاعده، زیر سوال میبرد.
اما در نهایت، آنچه میتواند این تهدید را کمتر کند و یا هم در صورت برگزاری نشستهای موثرتری، آن را به کلی از میان برداشته و تضمینی برای عدم استفادهی دوبارهی افغانستان جهت اهداف تروریستی باشد، نشستی است که مردم افغانستان در آن نمایندگان رسمی داشته باشد. نشست بین حکومت و طالبان نیز نیازمند بسیاری از موارد است که باید نظر به آنها، توافق بر سر برگزاری نشست دو طرف صورت بگیرد.
طالبان که در این اواخر، بیشتر به خاطر اشتراک در گفتوگوهای صلح، در رسانهها خبرساز شدهاند، توقع میرود که در میدانهای جنگ نیز، از خود انعطاف نشان بدهند. در واقع، آنچه که زمینهی یک گفتوگوی همهجانبه و امیدوارکننده را میان حکومت و طالبان به وجود میآورد، اعلام آتشبسی است که تا توافق کلی میان دو طرف باید پا برجا بماند. گفتوگوی صلح، در صورتی که میدان جنگ هیچ تغییری نکند، بیمعنا است و نتیجهای نیز در پی نخواهد داشت. آقای خلیلزاد در تویتی در مورد نشست بیجینگ گفته است: «ما همچنان بر ضرورت کاهش سطح خشونت در زمان فعلی و برقراری یک آتشبس همهجانبه و دایمی همزمان با مذاکرات بینالافغانی توافق کردیم. ما توافق کردهایم که توسعه خواهیم یافت و از شرکای بیشتر بینالمللی خواهیم خواست تا همزمان با آغاز مذاکرات به ما بپیوندند.»
نیاز به ایجاد یک تفاهم که بر اساس آن، حملات دو طرف کاهش یافته و در نهایت به یک آتشبس قطعی بینجامد، از اساسهای یک گفتوگوی موثر است؛ در غیر این صورت، حکومت افغانستان باید در تلاش راه دیگری برای پایان دادن به جنگ جاری در کشور باشد.
با وجود جریان گفتوگوها، طالبان در این روزها بیشتر از پیش به حملات تروریستی خود ادامه میدهند و در تلاش گسترش نفوذ خود در ولسوالیها و ولایات استند. دیروز مسؤولان در ولایت بادغیس، از حملهی مهاجمان انتحاری به فرماندهی پولیس این ولایت خبر دادند که تا دیر وقت و ساعات طولانی، درگیری میان دو طرف در جریان بود. ادامهی چنین حملاتی از سوی طالبان، در کنار بیشتر شدن تنشها و جدی شدن آن، همیشه قربانیهایی را از مردم ملکی در پی داشته است. این حملات در جریان گفتوگوهای صلح، نفس این گفتوگو را که برای ختم جنگ افغانستان برگزار شده و اشتراک این گروه را به مقصد صلح، زیر سوال میبرد.