گفته میشود، دور هفتم نشستهای صلح برای افغانستان که زلمی خلیلزاد نمایندهی آمریکا برای افغانستان با گروه طالبان آن را به پیش میبرد، دارای دستآوردهایی بوده است. محمد نبی عمری، عضو ارشد هیأت مذاکرهکنندهی طالبان در مصاحبه با بیبیسی گفته است که در این نشست تقریبا هشتاد درصد توافق بر سر چگونگی توافقنامهی صلح صورت گرفته است. بر اساس این توافقنامه که اگر صورت بگیرد، اولین مورد آن خروج نیروهای خارجی از افغانستان خواهد بود.
این را همه میدانیم که دولت ترامپ متقاضی اصلی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان است؛ اما وی سعی میکند این خروج بدون کدام دستآورد نباشد. حالا که بحث گفتوگوهای صلح با طالبان نیز به اوج خود رسیده است، یکی دیگر از متقاضیان خروج نیروهای امریکایی و در کلیت نیروهای بینالمللی، طالبان است؛ اما طالبان که دشمن درجه یک حکومت افغانستان به شمار میروند، نمیخواهند، آنچه تا به حال به خاطر حضور این نیروها در افغانستان به وجود آمده است بهعنوان دستآوردهای حکومت و کشورهای خارجی، حفظ شود.
رییس جمهور آمریکا، قبلا از نگرانیهای خودش در صورت خروج نیروهای خارجی از افغانستان گفته بود؛ این نشان میدهد که این کشور نمیخواهد خروج آنان به مثابهی یک شکست از سوی طالبان پنداشته شود و باید، تضمین بهتری را جهت حفظ امنیت خودشان به دست بیاورند.
او گفته بود در صورت خروج از افغانستان، سعی میکند سیستمهای اطلاعاتی قویای را برای بررسی چگونگی اوضاع افغانستان، در این کشور به وجود بیاورد. این رویکرد میتواند تاثیرگزاری زیادی در امنیت جهانی داشته باشد؛ اما ممکن است بر چگونگی رفتار گروه طالبان با مردم افغانستان تاثیری نداشته باشد.
گزارشهایی نیز وجود دارد که قرار است، نیروهای خارجی پس از توافق کلی صلح، در ظرف هجده ماه دیگر افغانستان را ترک کنند؛ اما باید دید که این نیروها، در صورت خارج شدن از این کشور، چه شرطهایی را به غیر از تضمین امنیت پیش خواهند کشید.
طالبان که همواره از جمهوری اسلامی افغانستان بهعنوان امارت اسلامی افغانستان یاد میکنند، چنین نشان دادهاند که آنها خواهان ایجاد حکومت امارت اسلامی استند و در واقع، چانهزنی آنان با امریکاییها و کشورهای که در تسهیل صلح در تلاش استند، بر سر نظامی است که پس از صلح قرار است بر اساس ارزشهای آن عمل شود و نه نظامی که هماکنون جریان دارد. نظامی که نه تنها افغانها قربانیان بسیاری در راه ایجاد و به کمال رساندن آن دادهاند، بلکه نیروهای خارجی و مردم کشورهای موجود در افغانستان، هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ جانی، قربانیها و از خودگذریهای زیادی را متقبل شدهاند.
پس بنا بر این، آنچه خواست جهانی بوده و تا حالا نیز استوار بر آن خواست، تصور میشود که باید حکومت افغانستان و در واقع نظام مردمسالاری که از لحاظ قانونی در افغانستان ایجاد شده است حفظ شود که آزادیهای مدنی و زندگی دور از افراطیتهای دینی است.
مردم افغانستان، صلح با طالبان را به شرط حل شدن این گروه در نظام فعلی میدانند و نه این که آن را به مثابهی قبول کردن امارت اسلامی که در واقع نظامی با گذشتهی تروریستی بوده و قبل از فروپاشی همواره از دین به گونهی افراطی تفسیرهای غیر انسانی داشت، به دست بیاورند.
در صورتی که این موضوع در توافقنامهی صلح میان امریکا و طالبان مطرح نشود، این موضوع به بحث پرجنجال بعدی میان حکومت و مردم افغانستان با طالبان مبدل خواهد شد که دوباره برنامهی صلح را به تعویق خواهد انداخت. در حقیقت، یکی از نکاتی که میتواند زمینهساز ایجاد مخالفتهای شدید باشد، بحث نظامی است که باید بعد از صلح بر افغانستان حاکمیت داشته باشد.
و اگر جامعهی جهانی و امریکا، توافقنامهی صلح را با طالبان بدون در نظر گرفتن این موضوع انجام بدهند، در ادامهی جنگ نیروهای افغان با این گروه، طالبان دارای نوعی از مشروعیت خواهند شد؛ یعنی، طالبان قادر خواهند شد تا گروه تروریستیشان را به کمک توافق صلح، گروه و یک جناح سیاسی ولی حق بهجانب جلوه دهند. این موضوع، میتواند گروه طالبان را دارای خط مشی سیاسیای بسازد که حتا در صورت کمتر شدن مبارزات مسلحانهی آنان، زمینهی ترویج اندیشههای افراطی را در پی خواهد داشت.