
این که آرام آرام، حرفهایی در مورد بازخواندن هیئت به کابل مطرح میشود، خود بیانگر این است که حکومت نیز از معلقبودن آنان در دوحه به تنگ آمده است. باید دیده شود که چه برنامهای برای بازخواندن هیئت گفتوگوکنندهی دولت، چیده شده است. امکان هم دارد که طرح این موضوع، فقط یک ترفند سیاسی برای زیر فشار قراردادن طالبان باشد.
به هر صورت، حرفهای آقای عبدالله در مورد هیئت مذاکرهکنندهی کابل در دوحه، دو نکته را در خود دارد؛ نخست این که اکنون این حکومت است که خواهان برچیدن گفتوگوها با طالبان است؛ زیرا گروه طالبان هیچ یک از ارزشهای جمهوری اسلامی افغانستان را نمیپذیرد و در صورت توافق، ضرر اصلی متوجه حکومت خواهد بود؛ دوم این که دولت افغانستان، شیوهی اعمال فشار را پیش گرفته است و میخواهد طالبان را مجبور به امتیازدهی بکند. در این نگرش، نمیتوانیم کاملا مخالف با رفتار حکومت باشیم؛ زیرا طالبان از هرچیزی برای ایجاد فشار بر مردم و حکومت استفاده کرد و آنچه دولت پیشه کرده است، چیزی مشابه با رفتار طالبان است.
با آن هم خلاهایی در کار دولت و شیوهی اعمال فشار دیده میشود. دولت افغانستان حتا در تهدید خود، عملگرا نیست و بیشتر با کنفرانسهای خبری و اعلامیهها سعی میکند آنچه را فشار مینامند، بر حریف خود اعمال کند.
نیاز اصلی برای حکومت و برنامههای آن در مورد صلح، قاطعیت است. حکومت در هیچ رفتاری قاطع نبوده و همیشه تعلیق در کار آن وجود دارد. این رفتارها نمیتواند هدفی را که در پی آن برآمده اند، نزدیک و قابل دسترس بکند. به طور مثال، دیروز آقای عبدالله از رفتاری در مقابل طالبان سخن گفت که در صورت شکست برنامههای صلح، پیش گرفته خواهد شد. او در مورد بیاهمیتبودن صلح برای طالبان گفت: «اگر گروه طالبان در این زمینه تلاش نکند، نیاز خواهد شد تا شهروندان در این باره تصمیم بگیرند.»
منظور آقای عبدالله از تصمیم مردم واضح است؛ یعنی مردم افغانستان ممکن است صلح را رد کرده و خواهان جنگ با طالبان باشند؛ نکتهای که از زمان آغاز گفتوگوها تا اکنون برخلاف آن از زبان سیاستمداران و حکومت گفته میشد. تا پیش از این، صلح خواست مردم افغانستان بود؛ اما اکنون، خواست مردم افغانستان تهدیدی برای طالبان شده است. در دولت افغانستان، به نحوی سعی میشود، صلح و جنگ افغانستان را مطابق به میل مردم نشان بدهند؛ در حالی که هیچ یک از مواردی که در گفتوگوهای صلح پیش آمد و تشکیلاتی که برای رسیدگی به آن درست شد، مطابق به خواست مردم نبود. آزادی زندانیان طالب، معاملهای پر از ضرر بود که میتوانستیم از همان نخست آخر آن را ببینیم.
تلاشهای حکومت برای اعمال فشار بر طالبان، به این دلیل است که میخواهد روی سیاهکاریهای گذشته اش رنگ بمالد. آنها از آزادی هزاران طالب به عنوان یک حسن نیت اشتباه یاد میکنند؛ اما طالبان، دیگر به آنچه که میخواستند رسیده اند؛ چه حسن نیست بنامیم چه اشتباه، هدف طالبان از گفتوگوهای صلح و برنامهای که ایجاد شده بود، آزادی افرادش بود.
اعمال فشار بر طالبان، معنایی ندارد؛ زیرا آنان هیچ امتیازی به حکومت نمیدهند؛ طالبان آمادهی جنگ اند برای همین اساسیترین پیشنهاد آنان به امریکاییها، آزادی زندانیان شان بود.
گفتوگوهای صلح افغانستان، خود بنبستی برای رسیدن به صلح است. آنچه در این گفتوگوها بیشتر از پیش رشد کرد و توانست دوباره جان بگیرد، مناقشههایی بود که زمینهی جنگ را گسترش داد. گفتوگو با گروهی که شرط نخستین آن زمینهساز جنگ باشد، توافق با آن خود یک جنگ خواهد بود.
بهترین راه برای حکومت، قاطعیت و عملکردن به تهدیدهایش است؛ تهدیدهایی که میتواند گفتوگوها و برنامههای آمادهشده برای صلح را که متاسفانه بیشتر شان خارج از صلاحیت و رای مردم و حکومت است، بر هم زده و زمینهی برنامهای بهتر را مهیا بکند.