
نگرانیهای شهروندان افغانستان در وضعیتی که امریکا مصمم به خارجکردن نیروهایش از افغانستان تا ۱۱ سپتمبر همین سال است، مسئلهی جدیدی نیست. شهروندان افغانستان از آغاز توافقنامهی دوحه تا اکنون بیم آن را دارند که مبادا کشور به کام فروپاشی و جنگهای داخلی فرو برود و ارزشهای بهدستآمده نابود و طالبان حاکمیت کشور را به دست بگیرند.
با این که رییسجمهور غنی و مسؤولان امنیتی همهروزه اذعان میکنند که نیروهای امنیتی توانایی دفاع از اراضی کشور را بدون حضور نیروهای ناتو در برابر هراسافگنان دارند؛ ولی بیانیهها و اعلامیههایی که از سوی مسؤولان سیاسی-امنیتی افغانستان به نشر میرسد، برای آرامش خاطر مردم کافی نیست. دولت افغانستان برای ایجاد امید در دل شهروندان نیاز به اقدامهای جدی علیه گروههای تروریستی دارد. حملات تروریستی گروههای هراسافگن در افغانستان، بیشتر از آن که ضعف دولت را به نمایش بگذارد، برای ایجاد وحشت و استفاده از سلطهی وحشت به کار گرفته میشود و اکنون به طرز وحشتناکی مردم افغانستان نگران اند که مبادا دولت کنونی با سرنوشت دولت داکتر نجیب مواجه شود؛ این بیم در دل شهروندان از خروج نیروهای ناتو و ناامنشدن شهرهای افغانستان میآید.
در پی نارامیهای ولایات افغانستان و قدرتمند شدن طالبان در کشور و خروج نیروهای ناتو از افغانستان، جدا از شهروندان کشور، نگرانیهای منطقهای نیز افزایش یافته است و اکثر کشورهای همسایه در پی محکمکردن مرزهایشان در برابر طالیان استند. چندی پیش سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه، دو سفر پشت سر هم به اوزبیکستان و تاجیکستان داشت؛ این سفرها در پسزمینهی خروج نیروهای امریکایی، احتمال تقویت طالبان و بیثبانی منطقه انجام شد. وزیر دفاع روسیه دلیل سفرهایش را مقابلهی مشترک با تهدیدهای احتمالی و بیثباتی منطقهای خواند.
دو هفته پس از دیدار وزیر دفاع روسیه از اوزبیکستان و تاجیکستان، جمهوری خلق چین نگرانی خود را از خروج نیروهای امریکایی در تماس تلفنی با وزیر خارجهی پاکستان محمود قریشی بیان کرد. وزیر خارجهی چین، همچنان در این تماس تلفنی گفته است که سازمان همکاریهای شانگهای، باید برنامهی ویژهای برای حلوفصل بحران افغانستان داشته باشد و همچنان گفته است که خروج عجولانهی نیروهای ناتو از افغانستان، روند صلح افغانستان را ناکام و بیثباتی را در منطقه به بار میآورد.
نیروهای ناتو به سرکردگی امریکا به دلایلی که چندان روشن نیست، از افغانستان خارج خواهند شد. اکنون گفتوگوهای صلح افغانستان نتیجهی دلخواه را بدهد یا ندهد، ناتو برای ترک افغانستان مصمم است و اگر نشست استانبول نیز با سرنوشت دوحه و مسکو دچار شود، افغانستان وارد وضعیت فاجعهباری خواهد شد که گذر از این مرحله کار سادهای نیست. با این همه، اگر دولت افغانستان نبض بازی را بداند، میتواند میدان بازی را به نفع خود پایان بدهد.
در نخست اکثر کشورهای منطقهای؛ مانند هند، روسیه و چین نگران قدرت گرفتن طالبان استند و اکثر این کشورها به دلایل اقتصادی و امنیت منطقهای، از شدت درگیریها در داخل افغانستان هراس دارند و این هراس کشورهای قدرتمند منطقه پوتانسیل آن را دارد که دولت افغانستان را در مقابله با تروریزم و هراسافگنی پیروز کند.
نخست این که طالبان فرزندان ناخلف پاکستان است و هند همواره از تروریزمپروری پاکستان یاد کرده است. روسیه شورشیان چیچن را همپیمان با طالبان میپندارد و اگر طالبان در افغانستان قدرت را در دست بگیرند، به مفهوم قدرتگرفتن افراطیان چیچین در بیخ گوش روسیه است. در ضمن ورسیه جنبش اسلامی اوزبیکستان را یکی از همپیمانهای تروریستی طالبان فرض میکند. بنا بر همین ملحوظات، روسیه هرگز طرفدار طالبانیشدن افغانستان نخواهد بود. چین نیز از افراطگرایی و قدرت گرفتن طالبان هراس شبیه به روسیه را دارد؛ چرا که مسئلهی سنکیانگ در چین و همپیمانشدن این گروه با طالبان، خطر افراطیت را در بیخ گوش چین زنده میکند و نیز مانع موفقشدن برنامههای کلان اقتصادی چین خواهد شد.
در چنین شرایطی، دولت افغانستان نیاز دارد روی برنامهی کلان سیاسی در سطح منطقه برای آوردن صلح در کشور کار کند؛ برنامهای که در آن تمام کشورهای قدرتمند منطقهای شامل شود. پیشگرفتن این رویکرد، میتواند اکثر کشورهای منطقهای که از گروههای افراطی هراس دارد را برای ازمیانبرداشتن هراسافگنی یا کاهش آن بسیج کند؛ چیزی که میتواند به پایان و یا کمازکم کاهش خشونت در افغانستان کمک کند و در درازمدت باعث شکلگیری فضای نسبتا صلحآمیز در کشور شود.