
استفاده از مردم به عنوان سپر انسانی توسط مخالفان حکومت در میدانهای جنگ، حملههای مستقیم و غیر مستقیم بر افراد ملکی، کشتن آنها به بهانههای واهی، گروگان گیری، کوچ دادنهای اجباری و یا اعلام نقاطی به عنوان نقطهی سرخ، بدون در نظر گرفتن حقوق انسانی و قوانین جنگی که آسیبهایش فقط متوجه مردم عادی بوده است؛ چیزی جدیدی در افغانستان نیست.
هر چه میگذرد، به خصوص در شرایط پر التهاب امروز، حملههای طالبان بر افراد ملکی، بیشتر میشود. در آخرین موارد؛ حمله بر یک شفاخانهی ملکی در زابل بود که جان سیزده غیر نظامی، اعم از کودکان، زنان و سالخوردگان را گرفت و ۶۶ نفر دیگر را نیز زخمی کرد.
چند روز پیش نیز طالبان در پروان و کابل ۴۶ فرد ملکی را کشتند و ۶۹ نفر دیگر را زخمی کردند. حملههای مرگباری که تأثیر زیادی بر از بین رفتن زندگی، امید و آیندهی چند نسل بعد این سرزمین خواهد داشت. همانگونه که جنگها و ویرانیهای دیروز، نسل امروز را متأثر کرده است.
حملههای روز افزون مخالفان دولت بر تأسیسات حکومتی و عام المنفعه، چنان فزونی یافته است که تا همین نزدیکی، کابل و ده ولایت دیگر، چند شب و روز در تاریکی مطلق فرو رفت و یافتههای بیبیسی نشان میدهد که در یک ماه میلادی تلفات جنگ در افغانستان، بیش از مجموع تلفات جنگ در دو کشور جنگ زده و درگیر جنگ سوریه و یمن بوده است. مثلا در ماه آگست، هیچ روزی بدون حادثه نبوده و روزانه به صورت متوسط (میانگین)، ۷۴ نفر در افغانستان به دلیل جنگ، حملات انتحاری، ماینهای کنار جاده، شلیک طالبان بر افراد ملکی و عملیاتهای نظامی، کشته شده اند که آمار بسیار وحشتناک و تکان دهندهای است.
آماری که به غیر از افغانستان، اگر در هر کشور دیگر و نقطهی زمین مربوط بود، دنیا را تکان داده و بلوای آن گوش فلک را کر میکرد، اما در افغانستان، همانگونه که طالبان به راحتی تفنگ شان را به سوی افراد ملکی نشانه میروند؛ با تأسف، مرگ انسانها و از بین رفتن بنیان زندگی، موجب خلل در تصمیم و اصلاح روند خوی وحشیانهی آدم کشان نمیشود.
این روزها افغانستان روی لبهی تیز تیغ جنگوصلح در حرکت است، تقدم جنگ بر صلح و یا صلح بر جنگ موضوعی است که مدتها سیاستمداران روی آن مانور دادند. روزهای که صلح در اولویت بود، مخالفان داخلی و بیرونی حکومت، بر طبل ایجاد حکومت موقت و لغو انتخابات کوبیدند، حالا که مذاکرات صلح از بین رفته است، تعداد دیگر آن را از دریچهی تسلیم تفسیر میکنند.
انگار قرار نیست که نگرانیها از افغانستان رخت بر بندد، چرا که پس از رفع نسبی نگرانی مذاکرههای صلح که پشت دروازههای بسته جریان و کسی از مفاد آن آگاهی کامل نداشت، حالا حکومت امریکا اعلام کرده است، که کمک ۱۶۰ میلیون دالری اش را برای پیشرفت زیر ساخت های انرژی افغانستان، به خزانه بر میگرداند. آنها در یک اعلامیه گفتهاند، انتظار آن است که حکومت، تعهد روشنی برای مبارزه با فساد، ارائهی خدمات به مردم افغانستان و اعتماد سازی از خود نشان دهد.
انتظار آن است که در این هجده سال، بین حکومت افغانستان و متحد استراتژیک اش امریکا، اعتماد لازم بوجود میآمد؛ مگر آنکه کسی و یا کسانی بخواهند، دیوار بی اعتمادی بین این دو کشور، هم چنان پا برجا باشد. توقف این کمک و آنهم در این شرایط و روزها، ضمن قوت قلب گرفتن دشمنان داخلی و خارجی نظام و حکومت افغانستان، علامت سوال بزرگی ایجاد کرده و موجب گرم شدن تنور بحران، جنگ و کشمکش خواهد شد.
همین سیاستهای یکی به میخ و یکی به نعل زدن در سالهای متمادی بوده است که موجب جان گرفتن روز افزون مخالفان حکومت، تلفات ملکی و کشته شدن روز افزون مردم مظلوم و رنجدیدهی افغانستان شده است. تروریستان بدون نگرانی آدم میکشند، سودجویان منفعت شخصیشان را بر منافع ملی ارجح میدانند و مادرانی که بیفرزند، کودکانی که یتیم، زنانیکه بی سرپرست و خانوادههای که نابود میشوند.