
گروه طالبان از دولت جدید ایالات متحدهی امریکا خواسته است تا با تطبیق توافقنامهی قطر، راه را برای پایان جنگ در افغانستان هموار کند؛ در حالی که یک روز پیش از این، آقای سرور دانش، معاون دوم رییسجمهور، از رهبری جدید دولت امریکا، تقاضای بازنگری توافقنامهی دوحه را داشت.
اختلافی که اکنون در میان طالبان و حکومت افغانستان به وجود آمده، نشان از نارضایتی حکومت از مواد توافقنامهی دوحه دارد؛ نارضایتیای که در زمان گفتوگوهای دوحه بین امریکا و طالبان و حتا پس از نشر متن توافقنامه، بین سران حکومت وجود داشت؛ اما هرگز به زبان نیامد.
اعتمادبهنفس طالبان از آن جا ناشی میشود که هنوز آقای ترامپ در کاخ سفید، صاحب صلاحیت است؛ اما این که حکومت، لب به درد دل گشوده و خواهان بازنگری در توافقنامه شده، نشان میدهد که آنان خیلی زود روی بایدن حساب باز کرده اند.
درخواست آقای دانش از امریکاییها، خوشبینیای را نشان میدهد که بیشتر ناشی از تصورات دلخوشانهی تیم او نسبت به دموکراتهای امریکا است. ارگنشینان، هنوز رابطهای با کاخ سفید پس از ترامپ، برقرار نکرده اند. امریکاییها حتا در مورد صلح افغانستان حرفی به زبان نیاورده اند؛ اما اینسو، تقاضای بازنگری بر توافقنامهای وجود دارد که هزینهی بسیار زیادی از سوی امریکا بالای آن صورت گرفته است.
از سویی دیگر، طالبان خواستار تطبیق توافقنامهای شده اند که بارها آن را نقض کرده اند. در این آخرها، جنگ شدت یافت و رابطهی القاعده با طالبان نیز روشن شد؛ اما ترامپ برای این که پابرجایی توافقنامه را برای امتیازگیری در انتخابات ضروری میدانست، از این تخطیها چشمپوشی کرد.
هم حکومت و هم طالبان، هنوز در خیال خام به سر میبرند؛ امریکاییها نه به درخواست حکومت جواب مثبت میدهند و نه به توقع طالبان؛ زیرا آنان به راحتی میتوانند مدعی باشند که هنوز بر آنچه بین دولت وقت و طالبان به امضا رسیده بود، متعهد اند؛ اما گزارشهایی را که خبر از نقض توافقنامه توسط این گروه میداد، بررسی خواهند کرد.
در این صورت، خواستهی حکومت مبنا بر تقاضای بازنگری به توافقنامهی صلح دوحه -که این توافقنامه را از بنیاد مورد رد قرار میدهد- به طور قطع رد شده و دلخوشی به چنین توقعی، اشتباه به اثبات میرسد. از طرف دیگر، توقع طالبان بر این که هنوز هم میتوانند به شدت جنگ بیفزایند و از القاعده نیز دفاع کنند، به زودی نقش بر آب میشود؛ زیرا همین که ترامپ صلاحیتش را در کاخ سفید از دست بدهد، یکهتازیهای آنان نیز پایان خواهد یافت.
با سرپاشدن دولت بایدن، به طور قطع توافقنامهی دوحه پابرجا خواهد ماند؛ منتها نه به میل طالبان و نه هم به میل حکومت افغانستان. گفتوگوهای صلح افغانستان، دقیقا مثل جنگ آن فرسایشی است؛ زیرا قرار است این گفتوگوها، پای گروهی از دولتها را به خود باز کند.
سربازان ایالات متحدهی امریکا، دیگر از سوی طالبان مورد حمله قرار نمیگیرند؛ پس ضرر جانیای تهدید شان نمیکند. آنان سعی میکنند با استفاده از توافقنامهی صلح، تخطیهایی را که طالبان موجب آن شده، با به تاخیر انداختن خروج نیروهای شان، جبران کنند.
طالبان تقاص تخطیهای شان را با توافق بر تمدید حضور نیروهای امریکایی در افغانستان پس خواهند داد و این یعنی صلح فرسایشیای که با جنگ و گفتوگو برای کاهش خشونتها همراه است.
بهترین توصیه برای حکومت افغانستان، عجلهنکردن برای امتیازگیری از دولت جدید در امریکا و نداشتن توقع بیجا و حسابنشده است. حکومت، اگر خواهان دسترسی به صلاحیت در گفتوگوهای صلح است، باید منتظر تنشها بین طالبان و امریکاییها پس از پایان کامل ماموریت ترامپ باشد؛
تنشهایی که به زودی سرخط بسیاری از رسانهها خواهد شد و فرصتی را پیش میکشد که حکومت افغانستان، کاری در راستای تخریب طالبان برای همکاری با امریکاییها انجام بدهد.
اکنون، همهچیز به نفع امریکا است و هیچ نیازی به حکومت افغانستان ندارد. در صورت بینیازی امریکا، هیچ یک از خواستهای حکومت نیز پذیرفته نمیشود.
حکومت باید در راستای افشای تخطیهای طالبان از توافق با امریکاییها تلاش کند تا هرچه زودتر، تنش محتوم طالبان-امریکا به میان آمده، زمینهی سیاستبازیها را برای افغانستان مهیا کند. این حرکت، میتواند حامیان طالبان را نیز غافلگیر کرده به چالش مواجه کند؛ حامیانی که اکنون رقیب حکومت در روند صلح افغانستان به شمار میروند.