دارالانشای شورای عالی صلح دارای شش بخش اصلی بود و مسؤولیتهای مهم در تطبیق فیصلههای شورای عالی صلح را به عهده داشت. بخشهای این دارالانشأ شامل بخش اوپراتیفی و ملکیسازی، بخش انکشافی خدمات اقتصادی و اجتماعی، بخش اطلاعات و ارتباطات، بخش پالیسی، بخش حقوقی، بخش مالی و اداری و بخش جندر میشد؛ اما دیروز از سوی صدیق صدیقی، سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان اعلام شد که این بخش عمدهی تطبیقی از بدنهی شورای عالی صلح به دستور رییس جمهوری، لغو شده است.
با لغو این بخش از شورای عالی صلح، بخشهای زیرمجموعی آن که یادآور شدیم، دیگر فعالیت نخواهند داشت و این یعنی شورای عالی صلح، برنامههای تطبیقیای را که باید بر اساس آن عمل کند، در اختیار ندارد. پیش از این بارها گفته شده بود که شورای عالی صلح در کار خود موفق نبوده است؛ اما در این اواخر با تشکیل سمت وزیر دولت در امور صلح، ناکاراییهای این شورا که در آخرین روزهایش تحت ریاست کریم خلیلی قرار دارد، برجسته شده است.
با این که این شورا به تمام معنی لغو اعلام نشده و هنوز هم بخش ریاست آن پابرجاست؛ اما قسمت اساسی دیگر آن که دبیرخانهی این شورا بود، دیگر وجود ندارد. شورای عالی صلح افغانستان از سال ۱۳۸۹ که در دوران ریاست جمهوری آقای کرزی، ایجاد شد، تا به حال امور صلح کشور را پیگیری میکرد. انتقاداتی که بر این شورا، همواره وجود داشته، معاش بلند تشکیلات آن و اختیاراتی است که در نهایت هیچ تأثیر چشمگیری را در امور مربوط به صلح در پی نداشته است.
با لغو دارالانشای این شورا، توقع میرود که به زودی کلیت تشکیلات آن لغو و در بدنهی وزارت دولت در امور صلح ادغام شود.
پروسهی صلح افغانستان، پس از حضور آقای زلمی خلیلزاد، توانست به مراحلی برسد که در نهایت تغییراتی را در موضع طالبان ایجاد کند. در واقع، اکنون که این جریان از گفتوگوها به وجود آمده است، دیگر موجودیت شورای عالی صلح به کلی تحتالشعاع قرار گرفته است. چندی قبل که در مسکو نشستی از سوی روسیه برای تسهیل گفتوگوهای بینالافغانی برگزار شده بود، آقای خلیلی که رییس شورای عالی صلح افغانستان است، در آن شرکت کرده بود؛ اما نتیجهای که باید به دست میآمد این شد که آقای خلیلی بهعنوان نمایندهی دولت در امور صلح، در جلسه حضور نداشته باشد که بالاخره ایشان نه بهعنوان رییس شورای عالی صلح کشور، بلکه بهعنوان یکی از سیاستمداران تاثیرگذار در افغانستان، توانست در آن نشست حضورش را حفظ کند. در واقع، کارکرد شورای عالی صلح در زمینهی وظایفش، اصلا قابل قبول نبوده و نیست.
بقایای نمادین این شورا در بخشهای کلیتری چون ریاست آن، شاید به دلایل خاصی پابرجا مانده باشد؛ اما با آن هم باید حکومت افغانستان پس از تکمیل شدن پروسهی ادغامسازی تشکیلات و اطلاعاتی که در اختیار این شورا است، تمامی این تشکیلات را لغو اعلام کند.
در کنار به وجود آمدن وزارت دولت در امور صلح و ناکاراییهای این شورا، دلیل دیگری که میتواند ادامه یافتن آن را زیر سوال ببرد، عدم وجود برنامهای است که باید در راستای به مذاکره رساندن طالبان طرح میشد.
اکنون که پایان دوران کاری این شورا نزدیک شده است، هیچ میراث قابل ملاحظهای از خود باقی نگذاشته است تا وزارت دولت در امور صلح، پیرو و دنبال کنندهی آن باشد. شورای عالی صلح افغانستان، در اموری که باید بدان رسیدگی میکرد، نتوانست به اهداف مشخصی برسد و این شکست، منجر به ایجاد تشکیلات تازهتری در این زمینه شده است. اینک ضربههای مالیای که از تشکیل این شورا و حضور نمادینش در طول سالها به وجود آمده، بیشتر از پیش مورد نقد قرار میگیرد. وزارت دولت در امور صلح، باید با در نظرداشت کمکاریهای این شورا و نقدهای وارده بر آن، سعی کند تا در فرصت کمی که دارد، نقش مؤثری را در زمینهی صلح افغانستان بازی کند؛ زیرا آنچه که حکومت افغانستان نیاز جدی بدان دارد و با ادامه دادن به فعالیتهای شورای عالی صلح از آن عقب ماند، داشتن نقش مؤثر در گفتوگوهای صلح بود.