آیا ورق برخواهد گشت

صبح کابل
آیا ورق برخواهد گشت

به نظر می‌رسید که امضای توافق‌نامه‌ی صلح بین نماینده‌ی امریکا و طالبان نزدیک است که ناگهان، دونالدترامپ همه را به شوک برد و با یک توویت، تمام رشته‌ها را پنبه کرد. او نوشت که گفت‌وگوهای صلح، مُرده است. پس از آن، برگزاری انتخابات که به نظر می‌آمد، اهمیتش در درجه‌ی دوم پس از صلح قرار دارد؛ به اولویت نخست بدل شد. تبلیغات، شتاب‌زده شروع شد و انتخابات نیز شتاب‌زده‌تر برگزار شد که تا امروز، مشخص نیست، دست‌اندرکارانش چگونه آن را جمع خواهند کرد.
تا چندی پیش، حرف از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان بود؛ اما امروز دیگر کسی از آن حرف نمی‌زند. برای مدتی، آزادی انس‌ حقانی و استادان امریکایی از زندان، سرخط خبرها شد، سپس حرف فرجام داعش پیش آمد و حالا بار دیگر صحبت از صلح و تغییر وضعیت است. ورق‌هایی که سیاست‌مداران به نوبت با آن‌ها بازی می‌کنند.
به نظر می‌رسد که دوباره زمان سخن زدن از صلح فرا رسیده است. سناتورهای امریکایی هم از حکومت این کشور خواسته اند تا در مدت دوماه از توافق صلح با طالبان به کانگرس گزارش دهد. رییس‌جمهور افغانستان نیز که پس از آزادی انس حقانی و وصل شدن استادان دانشگاه امریکایی به خانواده‌های ‌شان، دوباره در کاخ سفید عزیز شده است، همواره از آتش‌بس به عنوان پیش‌شرط گفت‌وگوهای صلح با حضور حکومت و مردم افغانستان سخن زده است.
آن‌چه کاملا واضح است، خستگی مفرط تمام طرف‌های درگیر در جنگ افغانستان است. امریکا می‌خواهد، به طولانی‌ترین جنگ تاریخش پایان دهد. مردم و حکومت افغانستان نیز به عنوان قربانیان اصلی جنگ، همیشه در آرزوی صلح بوده اند و طالبان نیز نشان داده اند که حاضر اند، وارد گفت‌وگو شوند. آن‌چه این وسط نگران‌کننده است، نقش حامیان منطقه‌ای تروریزم است. کشورهایی که بدون شک، سود شان در صلح و آرامش مردم افغانستان نیست؛ چون هم عمق استراتیژیک شان را برای جنگ نیابتی و قدرت‌نمایی منطقه‌ای از دست می‌دهند و هم سود هنگفتی را که از جنگ در افغانستان دارند، دیگر نخواهند داشت.
از سوی دیگر، اگر افغانستان در صلح و آرامش باشد، پیشرفت خواهد کرد که در آن‌ صورت، کشورهای حامی تروریزم، یک بازار مصرفی بزرگ را برای صدور کالاهای بی‌کیفیت و غیراستندرد شان، از دست می‌دهند؛ کالاهایی که غیر از افغانستان هیچ خریداری در دنیا ندارد.
حفظ دست‌آوردها و بدل نشدن دوباره‌ی افغانستان به لانه‌ی امن تروریزم، نگرانی دیگر مردم، حکومت و کشورهای حامی افغانستان است؛ مسأله‌ای که نگرانی اصلی قربانیان جنگ در افغانستان نیز است. کشورهای حامی افغانستان، کم‌کم به این باور رسیده ‌اند که خروج نیروهای نظامی خارجی، نباید شتاب‌زده و بدون آمادگی کامل نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان صورت گیرد؛ چیزی که در لایحه‌ی سناتورهای کانگرس امریکا نیز ذکر شده است.
سؤال اساسی اما نوع نگرش سیاست‌مداران و افراد مؤثر داخلی است که چگونه با قضیه‌ی جنگ و صلح در افغانستان برخورد می‌کنند. آیا، همچنان در پی منافع شخصی و حزبی خواهند بود یا برای منافع مردم افغانستان، از خواست‌های فردی و گروهی عبور خواهند کرد؟
سؤال دیگر، دست‌آورد حکومت از ریسک آزادی انس‌ حقانی است. وقتی رییس‌جمهور در برابر افکار عمومی ایستاد، انس‌ حقانی و شمار دیگر از اعضای گروه طالبان را آزاد کرد، اگر امتیازی نگیرد، اگر این کار به روند گفت‌وگوهای صلح، آتش‌بس و پایان جنگ کمک نکند، آن وقت نزد افکار عامه، دیگر حکومت معنا و مفهومی نخواهد داشت. نگرانی دیگر، داعش است که حکومت، پایان آن را حد اقل در شرق کشور اعلام کرده است. نگرانی آن است که جنگ‌جویان این گروه، از ولایات دیگر و پایگاه‌های دیگر سر برنیاورند. سرنوشت کودکان و خانواده‌های اعضای این گروه که بیشترینه خارجی اند، چه خواهد شد؟ داعش به جز ننگرهار در ولایت‌های شمالی و جنوبی کشور نفوذ و پایگاه‌های قدیمی و مستحکمی دارد که ممکن است، پذیرای اعضای فراری از ننگرهار باشند. حفظ ننگرهار و پایگاه اصلی داعش در این منطقه نیز، سؤال دیگری است که راهبرد حکومت و نیروهای دفاعی افغانستان را به چالش خواهد کشید.