
با روی کار آمدن دونالد ترامپ، به عنوان رییسجمهور امریکا، انتظارها این بود که جنگ افغانستان نقطهی پایانی داشته باشد؛ زیرا آقای ترامپ، با شعار انتخاباتی پایان دادن به جنگ افغانستان که طولانیترین جنگ امریکا هم است، پای به کاخ سفید گذاشت.
درست یک سال پیش، با معرفی آقای زلمی خلیلزاد به عنوان نمایندهی امریکا در امور صلح افغانستان، به نظر میرسید که امریکا برای پایان دادن جنگ افغانستان با طالبان، راه دیپلماتیک را تنها گزینه دانسته و به این باور رسیده است که این جنگ، راه حل نظامی ندارد.
آقای خلیلزاد، در یک سال گذشته، بارها با طالبان مذاکره کرد. مذاکراتی که نه دور طول کشید و او توانست این مذاکرات را تا مرحلهی نوشته شدن پیشنویس توافقنامهای بین طالبان و ایالات متحدهی امریکا پیش ببرد. قرار شده بود که توافقنامه پس از تأیید نهایی ترامپ، خیلی زود تا پیش از ششم میزان و برگزاری انتخابات ریاستجمهوری افغانستان امضا شود.
اما طالبان شاید با استراتیژی فشار از پایین و چانهزنی از بالا، با افزایش بمبگذاریها و تهاجم نظامی، در صدد امتیاز بیشتر بودند که این محاسبهی قدیمی، ناگهان همه چیز را به هم ریخت و ترامپ اعلام کرد که گفتوگوهای صلح دیگر مرده است. به نظر میرسید که طالبان در گفتوگوهای صلح پیروز شده اند؛ اما خطای محاسباتی آنها که نشان از ناپختگی این گروه در مذاکرات بینالمللی است، همه چیز را ناگهان به هم ریخت.
پس از شکست مذاکرات صلح، در روزهای اخیر امریکا در پی آن است تا فشار بیسابقهی نظامی را نسبت به چند سال اخیر بر این گروه وارد کند تا توان نظامی و سیاسی این گروه را ضعیف ساخته و اگر در آینده مذاکرات صلح از سر گرفته شد، از موضع قدرت وارد گفتوگو شود.
هر چند که طالبان در واکنش به توقف مذاکرات صلح از سوی امریکا، رییسجمهور ترامپ را به ناپختگی سیاسی متهم کردند؛ اما در اعلامیههایی که ذبیحالله مجاهد و سهیل شاهین در این ارتباط به نشر رساندند، بیشتر بوی ناپختگی و سراسیمگی این گروه دیده میشد.
این روزها، خط مقدم جنگ طالبان با حکومت افغانستان در ولایت شرقی تخار، گرمتر از بیش است و هر چند طالبان توانسته اند در یک روز، دو ولسوالی را در این ولایت سقوط دهند و با وجودی که در هفتهی گذشته با حمله به ولایتهای کندز و بغلان، نمایش قدرت اجرا کردند؛ اما گمان نمیرود که این قدرتنمایی، بیشتر از چند روز دیگر ادامه داشته باشد.
هر روز و هر ساعت، خبرهایی از واشنگتن و تویتر آقای ترامپ به جهان و مخصوصا طالبان مخابره میشود که ناشی از ابتر شدن گفتوگوهای صلح و فرجام رویای بازگشت امارت برای طالبان است؛ وضعیتی که برای طالبان و دیگران، گیجکننده است.
توقف گفتوگوهای صلح و موضع کاخ سفید، در چند روز گذشته بر آیندهی سیاسی افغانستان تأثیر مهمی گذاشته است. توقف مذاکرات صلح، ممنوعالخروج کردن سران طالبان در قطر و تشدید عملیات شبانه علیه طالبان از سوی امریکا، تأییدکنندهی آن است که صلح قبل از انتخابات اعتباری نداشته و جایگزینی امارت به جای جمهوریت نیز ناممکن است.
حال با تشدید فشار نظامی امریکا بر طالبان، باید نقش دولت افغانستان را در این برههی حساس سیاسی و نظامی کشور به نظاره نشست و دید که آیا میتواند همکار استراتیژیک خوبی برای امریکا به خاطر پایان دادن جنگ در مرزهای سیاسی خود باشد، یانه.
باید دید که رییسجمهور امریکا در توقف گفتوگوهای صلح و موضع سخت و محکمش نسبت به طالبان که سیاست قاطع را روی دست گرفته است، آیا تا آخرین روزهای ریاستجمهوریاش هم چنان قاطع باقی خواهد ماند تا با فشارهای دیپلماتیک و نظامی بیشتر کمر طالبان را در افغانستان بشکند، یا خیر؟
با وجودی که رییسجمهور امریکا، زیر فشار افکار عمومی این کشور است، گزینههایی مثل تضعیف طالبان و کاهش خشونتها، پایان جنگ و برگزاری انتخابات ریاستجمهوری افغانستان، بدون شک برگ برندهای برای آقای ترامپ، در کارزارهای انتخاباتی امریکا خواهد بود.
البته انتظار میرفت که امریکا زودتر از این در افغانستان راه حل «برخورد قاطع نظامی» را به عنوان آخرین گزینه در برابر طالبان استفاده میکرد و نمیگذاشت که طالبان کمر خمیدهی شان را تا این حد راست کنند.