مجلس نمایندگان تا به حال به چالش انتخاب رییس مجلس نپرداخته است و حتا در این روزها جلسهای نیز برگزار نمیکند. این در حالیست که ایجاد دوبارهی این مجلس و انتخابات آن نیز با تعویقها و چالشهای زیادی همراه بوده است. در طول زمانی که برای انتخابات و انتخاب رییس مجلس به هدر رفته است، افغانستان و مردم آن هیچ نمایندهای که به شکل قانونی و با صلاحیتهای کامل یک وکیل به مشکلات شان رسیدگی کند، نداشتهاند.
پارلمان افغانستان، توجهی به این که مردم در مشکلات زیادی قرار دارند که باید به گوش دولت برسد ندارد؛ این را میتوان از سکوت آنان در رابطه با نداشتن رییس مجلس که زمینهی فراهم شدن جلسات مفید را با خود به همراه دارد، دانست.
چرا سعی میشود که از این مشکل بزرگ چشمپوشی شود و چرا نمایندگان کشور، نمیخواهند تا وضعیت کاریشان به حالت عادی برسد؟
برای پاسخ به این مهم دو مورد وجود دارد که باید به توضیح آن بپردازیم.
نخست این که وکلای پارلمان کشور، افراد بیتجربهتری نسبت به پارلمان گذشته استند که این بیتجربگی هم در کار وکالت دیده میشود و هم در رفتار سیاسی و درک از اوضاع سیاسی کشور. اگر بخواهیم اشارهای به فهم و درک نمایندگان تازهکار در امور پارلمانی داشته باشیم، کافیست که به موضوع انتخاب رییس مجلس نمایندگان و دعواهایی که در روزهای اول در آغاز مجلس اتفاق افتاد اشاره کنیم:
جنجال بر سر انتخاب رییس مجلس نمایندگان در روز نخست، با درگیری فیزیکی نمایندگان و حضور نیروهای امنیتی در مجلس همراه بود. طرفداران دو نامزد انتخابات ریاست مجلس نمایندگان، تلاش کردند تا نامزد مورد نظرشان را بر کرسی ریاست بنشانند. این در حالی بود که رایگیری آن روز صورت گرفت و میر رحمان رحمانی در حالی که یک رأی کمتر داشت، به عنوان رییس مجلس معرفی شد. رقیب او، کمال ناصر اصولی و عدهای دیگر از نمایندگان مخالفت کردند.
این نمونه از مخالفتها در پارلمان به دلیل این که تجربهای از این دست قبلا نیز وجود داشته است ولی از سوی نمایندگان دور جدید نادیده گرفته شده ، به معنی دقیق کلمه؛ یعنی بیتجربهگی. همه شاهد استیم که مدیریت پارلمان دور شانزدهم به دلیل مصلحتهایی که در انتخاب رییس مجلس صورت گرفته بود، ناکارآمد بود. اینک که پارلمان دور هفدهم در جریان است و چندین روز از انتخابات رییس مجلس در این خانه گذشته است، باز هم شاهد استیم که بیتوجهی نمایندگان در این مورد، کمکم، زمینهی این را که ریاست و مدیرت مجلس به بیتعادلی برسد، فراهم کرده است.
این بیتعادلی و نبود مدیریت، دلیل اصلی تلف شدن زمانی است که امروز برای مردم افغانستان از اهمیت بالایی برخوردار است. زیرا دوران حساس انتخابات ریاست جمهوری نیاز به نظارت کامل و بهدور از دغدغههای داخلی دارد که باید نمایندگان کشور از آن برخوردار باشند.
در پاسخ دوم به پرسش مطرح شده در مورد چرایی انتخاب رییس مجلس و حل مسألهی مورد اختلاف در میان اعضای پارلمان، چنین میتوان گفت که نمایندگان فعلی، کسانی نیستند که از آدرس خود به پارلمان آمده باشند. این بحثیست که در مصاحبهای با روزنامهی صبح کابل، خانم اورزلا نعمت در مورد زنان راهیافته به مجلس نمایندگان گفته بود؛ اما به نظر من نه تنها نمایندگان زن در پارلمان، بلکه اکثریت این اعضا به علاوهی مردان، آدرس دقیقی که بتوان استقلال آنان را تشخیص داد، ندارند.
تاثیر احزاب سیاسی در کشور، آیینهای است که انعکاس آن در پارلمان کشور به خوبی دیده میشود و تقسیمبندیها و گروهبندیهایی که در آن وجود دارد را موجب شده. اوضاع سیاسی افغانستان از یک زمانی به بعد، از سلطهی کامل احزاب خلاصی یافت و برنامههای سیاسی و خطمشیهای آن با تشکیلات موقتی و زودگذر به میدان آمد.
بسیاری از احزاب افغانستانی در پی سهمگیری در حکومت استند و نه در پی تاثیر مثبت به واسطهی اجرای برنامههای مشخص برای پیشبرد حکومت. ایتلافهایی که در این اواخر شکل گرفته است جای احزاب را در کشور گرفته است و این باعث شده تا هر یک از نمایندگان درون پارلمان که از سوی احزاب و ایتلافها به این مجلس رسیدهاند نیز همین شکل و ساختار را در درون پارلمان به وجود بیاورد.
این گروهکها در درون مجلس، عمری ندارند و به زودی و پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری به پایان خواهند رسید؛ ولی آنچه غیر قابل حل باقی میماند، مسألهی رسیدگی به مشکلات مردم در دوران انتخابات است.