فرضیهی رفتن یا ماندن ایالات متحدهی امریکا و ناتو در افغانستان، شبیه روش تحقیقهای میدانی، با متغیرهای متفاوتی روبهرو است. این متغیرها در فرضیهی رفتن یا ماندن نظامی امریکا و ناتو در افغانستان، ارتباط مستقیم با عملکردهای چین و روسیه در عرصهی اقتصادی-نظامی دارد. متغیرهای دیگری مانند القاعده، به خطر افتادن حقوقبشر و…. که امریکا و ناتو برای حضور در افغانستان، آن را درشت میکنند، شاید تأثیر اندکی بر حضور این کشوها داشته باشد؛ اما مبارزه با چین، در صدر متغیرهایی است که بودن ناتو در افغانستان را ضمانت میکند و ناتو را بر آن میدارد که دست از رفتن بردارد.
خبرگزاری واشنگتنتایمز، گزارش داده که احتمال دارد تا دو سال دیگر، شبکهی القاعده در افغانستان احیا شده و تهدیدهایی را متوجه ایالات متحده کند. نظر به فاصلهی جغرافیایی میان امریکا و افغانستان و سیستم امنیتی سیآیای در امریکا، القاعده توانایی آن را دارد که از افغانستان امریکا را تهدید کند؟ یا امریکا دنبال آن است که حضور خود را در افغانستان با این متغیرها تمدید کند و علیه نظام چین بیستد.
پیشرفت بسیار سریع چین، در عرصهی اقتصادی-نظامی در جهان و طرح کمربند اقتصادی راه ابریشم که بیشترین کشورهای جهان را به چین وصل میکند و تجارت چین را با آسیا و اروپا و افریقا برقرار میکند، از اصلیترین نگرانیهای امریکا، ناتو و گروه صنعتی هفت است. وصلشدن چین به اکثریت کشورهای جهان، جایگاه اقتصادی-نظامی این کشورها را در مخاطره میاندازد و این متغیر، اصلیترین نکتهای است که امریکا و ناتو را بر آن میدارد که به دنبال ترک افغانستان نباشند؛ چرا که از لحاظ ژیوپولوتیک، افغانستان جایگاه خط اول مبارزه با چین را میتواند داشته باشد. بنا بر این، امریکا، ناتو و گروه صنعتی هفت نمیگذارند افغانستان راه امن وصلشدن اقتصاد چین به جهان باشد.
از نشستهایی که در چند روز گذشته میان گروه صنعتی هفت و سران ناتو برگزار شد، گمان میرود که در جهان دوباره بلوک شرق و غرب احیا شده است؛ این بار اما چین قلب تپندهی شرق در برابر بلوک غرب است و غرب مصمم شده که از لحاظ اقتصادی چین را مهار و این قلب تپنده را از کار بیندازد.
چین در عرصهی اقتصاد جهان، جایگاه هفت کشور صنعتی بزرگ را به مخاطره انداخته است و کمکم هژمونی اقتصادی این کشور جهان را تحت سلطهی خود در میآورد و طرحهای بلندپروازانهی این کشور، به مثابهی تضعیف اقتصاد گروه صنعتی هفت است. در کنار طرحهای اقتصادی بزرگ، چین بر آن شده است که کمکم وارد عرصهی نظامی در جهان شود و با این استراتژی، منافع خود را در جهان تضمین کند، عرصهای که چین جدید تا هنوز نخواسته بود، تجربه کند؛ ولی چین در نظر دارد که وارد افغانستان -حساسترین کشور جهان- یا خط نخست مبارزهی کشورهای ناتو با چین، با نیروهای نظامی خود شود؛ مسئلهای که برای ناتو و گروه صنعتی هفت که مشمول کشورهای مشترک استند، زنگ خطری بسیار جدی محاسبه میشود.
مدتی پیش، یکی از خبرگزاریهای چینی، گزارش داده بود که چین پس از خروج نیروهای ناتو حاضر است به افغانستان نیروهای حافظ صلح بفرسد، آیا این تحرک نظامی چین، موردی است که آن را امریکا بپذیرد؟ دیریست امریکا، به صورت بسیار ریزبینانه، تحرکات چین را زیر نظر دارد و شطرنجوار در برابر هر تحرک چین، مهرههای خود را یکی یکی بیرون میکند؛ اگر قرار بر آن باشد که چین، نیروی حافظ صلح بفرستد، امکان ندارد مورد پسند امریکا باشد؛ چرا که ورود نظامیهای چین به افغانستان، راه وصلشدن چین را به جهان هموار میکند و این تحرک پیادههای چین در میدان شطرنجی اقتصاد جهان با اسپهای امریکایی و ناتو روبهرو خواهند شد.
از نشانههای نشستهای سران ناتو و گروه صنعتی هفت، هویدا شد که چین خار چشمی برای کشورهایی است که سالها جهان را تحت سلطهی فکری و اقتصادی خود دارد و اکنون با بال و پر گرفتن کشور جدید در عرصهی اقتصادی-سیاسی-نظامی، جایگاهشان را در مخاطره میبینند و به همین منظور، دستوپا میزنند که در برابر آن بیستند.
ظریب بالای پیشرفت چین و طرحهای بلندپروازانهی این کشور، مناسابات جهانی را از نو تعریف کرده است. اگر این پیشرفت همچنان ادامه یابد، طبیعی است که قطبهای هژمونیک اقتصادی-سیاسی-نظامی در جهان تغیر خواهد کرد. یکی از طرحهای چین که پوتانشیل تغییر در قطبهای جهان را دارد، طرح کمربند اقتصادی چین یا همان راه ابریشم است که تن کشورهای صنعتی را به لرزه درآورده.
مبارزه با چین، بحث اصلی یکی از مهمترین نشستهای جهان –نشست گروه صنعتی هفت- بود. در این نشست، رییسجمهور ایالات متحدهی امریکا، بیان داشت که طرح بدیل در برابر طرح کمربند چینی را در چانته دارد و تلاش میکند که این طرح بسیار موثرتر نسبت به طرح چینی برای کشورهای در حال توسعه باشد. در این نشست، گروه صنعتی هفت اذعان کرد که طرح چینی برای کشورهای در حال توسعه مشروط است و به نحوی چین پس از اجرای این طرح، کشورهای در حال توسعه را مقروض خود میکند؛ اما طرحی که گروه صنعتی هفت در دست دارد، هیچ شروطی ندارد و شبیه به کمکهای بالاعوض برای کشورهای در حال توسعه است.
زمانی که به اعلامیهی این نشست نظر میاندازیم، گمان میرود که گروه صنعتی هفت، برای مبارزه با چین، حتا در نظر دارد که برای کشورهای در حال توسعه، رشوه بپردازد تا از هژمونی اقتصادی چین در جهان جلوگیری کند.
با این حال گروه صنعتی هفت که اکثریت آنها اعضای ناتو استند، چگونه میگذارند که کشوری در همسایگی چین -حتا میشود خط نخست مبارزه با هژمونی در حال پیشرفت چین نامید-، از سوی این کشورها رها شود و بگذارد چین به آن چه میخواهد در جهان دست یابد.
از نظر نگارنده، اگر جهان به دنبال آن است که از رشد اقتصادی و هژمونی چین در جهان جلوگیری کنند، هرگز افغانستان را ترک نخواهند کرد. ازدیاد ناامنیها در افغانستان نیز بستگی به طرح کمربند چینی دارد که میخواهد در آن ۹۰۰ میلیارد دالر سرمایهگذاری کند. اگر در افغانستان صلح بیاید و یا ناتو رهایش کند؛ در هر دو صورت افغانستان مسیر امنی برای پیادهشدن طرح چینی میشود. پس ناتو و یا گروه صنعتی هفت که اکنون در افغانستان حضور نظامی دارند، به دنبال آن نیستند که افغانستان را ترک کنند و یا تلاشی برای آوردن صلح کنند. آنها برای مبارزه با چین، تلاش میکنند در افغانستان آتش جنگ را شعلهورتر کنند تا در برابر طرح کمربند چین بیستند. آنها، به بهانهی ناامنشدن افغانستان و رشد القاعده در این کشور، ساختار امنیتی خود را حفظ میکنند و یا متغیری به نام چین، ناتو را بر آن میدارد که دوباره در افغانستان حضور یابد و در میدان اقتصاد شطرنجی جهان پیادهای به نام افغانستان را مبدل به مهرهی اصلی رویارویی خود کنند.