
ایران و پاکستان دو همسایهی افغانستان که هر دو در کشور مشغول جنگهای نیابتی و دارای عمق استراتژیک استند، برای ما حکم ریسمان و چوبهی دار را داشته اند. پس از همهگیری کرونا در کرهی زمین، بازگشت مهاجران از ایران کرونازده و پاکستان تروریستپرور، بیش از هر زمان دیگری سرعت گرفت و هر روز دهها هزار نفر از مرزها عبور کردند. مهاجرانی که سوغاتهای مهمی با خود داشتند. در گذشته ثابت شده است که بازگشت سیلآسای مهاجران از پاکستان، عاری از خطرهای جدی افزایش ناامنی و تشدید جنگ در افغانستان نبوده است.
هرچند در دنیای امروز که مناسبات اجتماعی و رفتوآمد بین کشورها زیاد است، جلوگیری از ویروس کرونا برای دنیا تقریبا غیر ممکن است؛ اما مهاجرانی که از ایران آمدند نیز، موجب سرعت و اپیدمی شدن کرونا در افغانستان شدند.
با وجود وابستگی شدید اقتصاد افغانستان به واردات و این که سه-چهارم بودجهی ملیاش وابسته به کمکهای خارجی است و با توجه به وضعیت بد اقتصادی دنیا –به دلیل کرونا- که تا چندی بعد، به بدترین رکود اقتصادی در ۹۰ سال اخیر، بدل خواهد شد؛ بیتردید افغانستان را با گرسنگی فراگیر روبهرو خواهد کرد.
کشمکشهای سیاسی و چالشهای بزرگ و حلناشدنیای که امروز زمامداران ما با آن مقابل اند، وضعیت را پیچیدهتر خواهد کرد. در جریان چند روز گذشته، بیش از ۷۶هزار نفر از مرزهای سپینبولدک و تورخم وارد کشور شده اند. مسافرانی که هزاران نفر آنها بدون شناسایی و بررسی صحی و هویت، از مرز رد شده اند. در مرز بولدک، افراد مصاب به کرونا نیز شناسایی شده؛ اما از مسیر تورخم تا کنون موارد مثبت کرونا گزارش نشده است؛ ولی هزاران نفر در یک بینظمی بزرگ، بدون شناسایی و بررسی از مرز رد و مشخص نشده است که آنها کی بوده و به کجا رفته اند؟
عدم کنترل دقیق مسؤولان در مرزهای ایران، موجب شد که افراد مصاب به کرونا، وارد افغانستان شوند و حالا علاوه بر کرونا، خطر ورود افراد خرابکار از مرزهای پاکستان نیز وجود دارد. در زمانی که تمرکز و فشار بینالمللی، روی آزادی زندانیان طالبان از زندان است و با گزارش آمادگی تمام و کمال طالبان برای حمله به مراکز استراتژیک پایتخت، با استفاده از اختلافهای شدید و احتمال درگیری بین دو رییسجمهور، هیچ کسی متوجه آن نیست که ورود چنین حجمی از افراد از مرزها، آنهم بدون شناسایی و بررسی، چه عواقبی در پی خواهد داشت.
حضور جنگجویان خارجی در جنگ افغانستان و دخالت کشورهای منطقه در این جنگ نیابتی، چیز تازه و نو نیست؛ اما توافقنامهی امریکا با طالبان که یکی از مفادش، قطع رابطهی این گروه با شبکههای تروریستی و جنگجویان خارجی است، گویا هنوز اجرایی نشده و طالبان –بنا به گفتهی والی بدخشان- با جنگجویان پاکستانی، چچنی، اویغوری، اوزبیک، تاجیک و… در حال نبرد با نیروهای امنیتی افغانستان استند.
زندانیان طالبان نیز که با جیبخرج، لباس و ظاهر آراسته از زندان آزاد میشوند، هنوز هویت شان برای مردم، رسانهها و حتا کمیسیون حقوق بشر مشخص نیست. تا امروز کسی نمیداند که سرنوشت زندانیهای آزادشده و مسیر آنها در آینده چه خواهد بود! هیچ کس نمیداند که پروندهی این زندانیها چه بوده و به چه دلیل، در بند بودند که حالا آزاد میشوند. این که در یک توافق سیاسی، امنیتی و برای صلح، زندانیان از زندان آزاد شوند، نمیتواند غیر منطقی باشد؛ چون همهی مردم خواهان صلح و آرامش اند. حرف آن است که باید امتیازها دوطرفه باشد. نباید بهای صلح یکطرفه باشد. هرچند آزادی زندانیان دستپخت و محصول توافقنامهی امریکا با طالبان است که هر روز بیشتر از پیش به طالبان مشروعیت میدهد و از حکومت مشروعیتزدایی میکند؛ اما مردم میخواهند که حکومت در تمام این مراحل، با تدبیر عمل کند. قربانیان جنگ و خانوادههای دردکشیده، این حق را دارند تا بدانند، افرادی که آزاد میشوند، سابقه و جرم شان چه بوده است. این روزها احوال همهچیز درهم پیچیده است، شفافیت کاملا مرده و تمام اتفاقها که بیشترینه مهم و سرنوشتساز هم استند، در هالهای از ابهام اند. هیچ کسی نمیداند که تیمهای تخنیکی دو طرف چه گفتند و چه چیزهایی بین شان رد و بدل شد. قطعا هیچ نظام و حکومتی اسرار طبقهبندی شدهی امنیتی و مهمش را در اختیار عموم قرار نمیدهد؛ اما برای شفافیت و در جریان قرار گرفتن افکار عمومی، نمیتواند بر هر چیزی سرپوش بگذارد. مردم میخواهند بدانند که سرنوشت جنگجویان خارجی و در بند چه میشود؟ افرادی که مرتکب جنایات جنگی گسترده شده اند، چطور خواهند شد و افراد آزاد شده چه خواهند کرد؟ آیا این آزادیها موجب گرمتر شدن سنگرهای جنگ، سقوط بیشتر ولسوالیها و افزایش انفجار و انتحار خواهد شد یا راهی است برای رسیدن به صلح؟
تعطیل شدن فعالیتهای اقتصادی و بازار، قرنطین شدن شهرها، فشار بینالمللی بر افغانستان، قطع شدن کمکهای امریکا، وارد شدن کرونا به مرحلهی گردش اجتماعی که خود به خود فشار اقتصادی زیادی را بر مردم و حکومت وارد میکند و هجوم پناهندگان از کشورهای ایران و پاکستان، کشور را در وضعیت عجیبی قرار داده است. از آنجا که جنگ در افغانستان بدل به یک صنعت و کار شده است؛ حتا اگر مسافران تازه بازگشته، همین امروز مستقیم وارد دستههای خرابکار نشوند، فقر، گرسنگی و بیکاری مفرط در آیندهی نزدیک، چارهای برای آنان نخواهد گذاشت تا بسیاری شان وارد باندهای مافیایی و گروههای تروریستی نشوند.
شرایط به گونهای است که هر کدام از بازگشتکنندگان و جوانان بیکار و در به در دیگر در کشور، برای زنده ماندن مجبور شوند وارد کارتلهای مواد مخدر، ماشین جنگی تروریزم، دزدی و به هم زدن امنیت کشور شوند. باید کرونا، گرسنگی، جنگ، صلح، اختلافهای دو رییسجمهور و مصائب بیشمار کشور را جدی گرفت!
کدامش در اولویت است؟ خدا داند!