پس از آن که روزنامهی واشنگتنپست به نقل از منابع نزدیک به جو بایدن -رییس جمهور امریکا-، از خروج نیروهای این کشور در ۱۱ ستامبر سال روان میلادی از افغانستان خبر داد، گروه طالبان گفته است که در ۲۴ اپریل در نشست استانبول شرکت نخواهد کرد. این در حالی است که پیش از این نیز، آمادهنبودن طالبان برای شرکت در نشست استانبول در ۱۶ اپریل، باعث شد که زمان برگزاری این نشست، هشت روز عقب بیفتد. با این حال اما گروه طالبان این بار، بیرون شدن کامل نیروهای خارجی را از افغانستان برای اشتراک در نشست استانبول و یا در کل وارد شدن به روند صلح با دولت افغانستان، شرط گذاشته است.
این بهانهگیریهای گروه طالبان برای شرکت کردن و یا نکردن در نشست استانبول از آنجا آب میخورد که؛ این گروه از راه مسالمتآمیز، هیچگاه توان و قدرت کافی برای برگشتن به قدرت سیاسی در حد تصمیمگیرنده در افغانستان را ندارد و از سوی دیگر، دولت افغانستان به رهبری اشرف غنی، هیچگاه اجازهی آن را نمیدهد که طالبان بدون از راه دموکراتیک – اشتراک در انتخابات عمومی- به قدرت سیاسی در افغانستان برسند؛ چیزی که از طرح ریاستجمهوری برای صلح افغانستان روشن شده است. حضور نظامی امریکا و ناتو در افغانستان، باعث میشود که گروه طالبان هرچند توان نظامی اش را بالا ببرد و سربازگیری بیشتری کند، مجال پیروزی در برابر دولت افغانستان را نیابد و امارت اسلامی اش برای همیشه در حد یک رویای توهمی باقی بماند. این باعث میشود که گروه طالبان، از ماندن نیروهای نظامی امریکا و ناتو در افغانستان نگرانی همیشگی داشته باشد؛ چیزی که سخنگوی این گروه به شکل دیگری به آن اعتراف میکند.
محمد نعیم وردک، سخنگوی گروه طالبان، گفته است؛ تا زمانی که نیرهای بیرونی در افغانستان بمانند، این گروه در هیچ نشستی که برای تصمیمگیری در مورد آیندهی افغانستان باشد، اشتراک نمیکند. این بهانهگیریها بر میگردد به چیستی گروه طالبان و هدفی که این گروه از جنگ در افغانستان دنبال میکند. گروه طالبان، گروهی بنیادگرا با خوانشهای منحصربهخودش از دین است که به هدف برپایی امارت گروهی خودش در افغانستان میجنگد. در سوی دیگر، این گروه برای رسیدن به هدفش، راه سفت –خشونت- را انتخاب کرده است؛ زیرا راه دیگری برای رسیدن به قدرت سیاسی در افغانستان برای این گروه مهیا نیست و ماندن نیروهای نظامی امریکا و ناتو در افغانستان، همواره مانع بزرگی برای رسیدن طالبان به این هدف بوده/است. برای رسیدن به امارت اسلامی بود که گروه طالبان در سال گذشته -۲۹ فبروری ۲۰۲۰- توافقنامهی صلح را با امریکا بست؛ زیرا به اساس این توافقنامه، زندانیان این گروه از بند رها شده و وعدهی تشکیل دولت اسلامی در افغانستان به این گروه از سوی امریکا داده شد؛ هر چند این امتیازها گروه طالبان را به هدف اش در افغانستان نزدیک میکرد؛ اما شرط بیرون شدن نیروهای خارجی به ویژه سربازان امریکایی از افغانستان، خوشبینی گروه طالبان برای رسیدن به هدف اش را بیشتر مهیا میکرد و این مهم بود که این گروه را به امضای توافقنامهی دوحه و یک سال آتشبس با امریکا راضی کرد؛ زیرا گروه طالبان با خروج ناتو از افغانستان، تنها در برابر ارتش افغانستان باید بجنگد؛ ارتشی که دیگر همکاری هوایی و یا زمینی ناتو را با خود نخواهد داشت و شکست آن برای طالبان، کمازکم در بخشی از جغرافیای افغانستان ممکن خواهد شد. این امیدواری باعث شد که گروه طالبان وارد معامله با امریکا شده و توافقنامهی صلح دوحه را با این کشور ببندد.
حالا که امریکا تصمیم به بیرون شدن از افغانستان در شش ماه آینده را گرفته و گروه طالبان در واکنش، نشست استانبول و در کل تلاشها برای صلح با خود را -از هر جانبی که باشد- بایکوت کرده است، نیاز است که جامعهی جهانی، به ویژه امریکا و دولت افغانستان در برخورد با طالبان و تعامل با این گروه محتاط بوده و امتیازهای غیرعقلانی دیگری را برای رسیدن به صلح با طالبان، به این گروه ندهد.
دولت امریکا و پس از آن ناتو، برای بیرون شدن از افغانستان، باید همه پیشزمینههای نظامی و سیاسی را به گونهی همهجانبه بررسی کرده و بدون ایجاد شرایط امن برای زمان پس از بیرون شدن، نباید با تصمیم شتابزده از افغانستان بیرون شوند. بیرون شدن ناتو و امریکا از افغانستان، پیش از آن که گروه طالبان با دولت افغانستان و شهروندان این کشور به تفاهم برسد، اشتباه بزرگتر از بیرون شدن نیروهای شوروی از این کشور در ۱۹۹۹ است.
و مسئلهی مهم این که؛ بهانهگیری طالبان برای شرکت نکردن در نشست استانبول پیش از بیرون شدن نیروهای خارجی از کشور، در راستای هدف این گروه در افغانستان معنا پیدا میکند که برای رسیدن به آن این تصمیم عقلانیای برای گروه طالبان است؛ طالبان تنها میخواهند به امارت گروهی شان در افغانستان برسند؛ زیرا از یک سو، سهیمشدن طالبان در بخشی از قدرت، نه خوی سلطهگری این گروه را اقناع میکند و به به مزاق کشورهای حامی گروه طالبان به ویژه پاکستان خوش میخورد؛ چون پاکستان بیشتر دوست دارد که قدر در افغانستان در دست پشتونها و سنیهایی باشد که به گونهی مستقیم زیر اثر این کشور در افغانستان حکومت کند و تامینکنندهی منافع پاکستان در افغانستان باشد که بهتر از طالبان گروه دیگری این ویژگی را ندارد.
در سوی دیگر اما تمایلنداشتن طالبان به صلح با دولت و شهروندان افغانستان و جنگ این گروه برای امارت اسلامی، باعث شده که شدت و گسترهی جغرافیایی جنگ در چند ماه گذشته در کشور وسیعتر از سال پیش شود.
به اساس گزارش یوناما، تنها در سه ماه نخست سال ۲۰۲۱ میلادی به اثر جنگ در افغانستان، بیشتر از ۵۷۳ شهروند این کشور کشته شده است که عامل ۴۳ درصد آن گروه طالبان است.
این درصدی شامل عامل مستقیم است؛ اما در سهم دولت که ۱۷ درصد گفته شده است نیز گروه طالبان نقش زیادی دارد؛ زیرا ارتش افغانستان بیشتر جاهایی را بمباران میکند که جنگجویان طالب و یا فرماندهان این گروه در آن محلها حضور داشته باشند که به اثر این حملههای هوایی، به شماری از افراد ملکی، به شمول زنان و یا کودکان طالبان که با آنها زندگی میکنند، نیز آسیب میرسد.
به اساس این گزارش، شمار تلفات شهروندان ملکلی در افغانستان در مقایسه با سال پیش ۲۹ درصد افزایش داشته است؛ چیزی که بیانگر شدت گرفتن جنگ در کشور است؛ این جنگ از آن جا شدت گرفته است که گروه طالبان برای گرفتن امتیاز بیشتر در چانهزنیها برای نظام سیاسی افغانستان در روند صلح، به شمار حملههایش در شهرها و روستاهای کشور افزوده است؛ حملههایی که از نظامی و غیر نظامی کشته و زخمی میگیرد. در چنین شرایطی که به اساس گفتههای گروه طالبان قرار نیست نشتی در استانبول برای صلح افغانستان کم از کم در شش ماه پیش روی برگزار شود، بدون شک شدت جنگ در افغانستان بیشتر شده و حملههای گروه طالبان بر پاسگاههای ارتش و شهروندان افغانستان نیز افزایش خواهد یافت؛ اکنون نیاز است که دولت افغانستان با کارگیری از دیپلماسی پویا دنبال چانهزنی برای همسوکردن جامعهی جهانی با خواست خودش و مبارزه با طالبان تلاش کند. به باور نگارندهی این متن، طالبان، گروهی نیست که بشود با آنها به صلح رسید، مگر این که از عینک آنها به زندگی نگاه کرد.