
یکی از دلایلی که تا هنوز پروسهی صلح را در بلاتکلیفی و بیسرنوشتی کشانده، برخورد پروژهای به این گفتمان بوده است. از شروع این پروسه، به جای این که طرفهای واقعی درگیر جنگ وارد گفتوگو شوند، گفتوگوها بین امریکا که بخشی از طرف جنگ بود نه طرف اصلی، با طالبان انجام شد و دغدغهی اصلی امریکا، رسیدن به توافقی بین این کشور و طالبان بود تا با استناد به این توافق، زمینهی خروج از افغانستان را بچیند. توافقنامهی دوحه، هر چند به صورت کامل از سوی طالبان و نیروهای امریکایی رعایت نشد؛ اما در مواردی از توافقنامه که طالبان نسبت به نیروهای امریکایی تعهد سپرده بودند، تلاش کردند به تعهداتشان پابند بمانند. یکی از موارد توافقشده بین امریکا و طالبان در دوحه، خودداری طالبان از حمله بر نیروهای خارجی بود که طالبان نه تنها به آن پابند ماندند؛ بلکه گزارشهایی، میرساند که سربازان طالبان، برای جلوگیری از حملات دیگر گروههای تروریستی بر نیروهای ناتو، از پایگاههای نظامی ناتو در افغانستان محافظت کردند.
حالا که ظاهرا امریکا پا پس کشیده و خروج نیروهایش را همراه با ناتو آغاز کرده است، دو طرف اصلی جنگ در میدان مانده اند؛ دولت افغانستان و طالبان. رؤیارویی مستقیم نظامی و سیاسی دولت با طالبان، این فرصت را برای هر دو طرف داده است تا در میدان جنگ و میز مذاکره، مقابل هم قرار بگیرند و در مورد افغانستان که سرزمین مشترک هر دو جناح است، گفتوگو کنند. فرصت پیشآمده، امکانی است تا نارضایتی تاریخی طالبان و دولت روی میز مذاکره گذاشته شود و هر دو طرف، با استدلال به آنچه خط فکریشان است، تلاش کنند به ساختار سیاسیای برسند که در آن، امکان ارتباط و همکاری افغانستان با جهان وجود داشته باشد.
آنچه در این شرایطی از رویارویی، میتواند سمتوسوی گفتوگوها را تغییر داده و وارد فاز جدی کند، انتقال میز مذاکره از کشورهای بیرونی به داخل افغانستان است. برگزاری گفتوگوها در داخل افغانستان، از یک سو، این امکان را به طالبان میدهد که به مردم و دولت اعتماد کنند و از سویی، دولت نیز میتواند آمادگیاش برای صلح را در داخل افغانستان به نمایش بگذارد؛ در کشوری که چهل سال تمام است جنگ جریان دارد. انتقال گفتوگوها از استانبول یا دوحه به افغانستان، هر دو طرف جنگ را مکلف به دیدن واقعیتهای عینی افغانستان میکند و همچنان مردم که خاطرهی خوشی از توافقنامهی بن ندارند، باورمند خواهند شد که گفتوگوها در داخل افغانستان، بدون مداخلهی کشورهای دخیل در جنگ افغانستان پیش میرود.
دیروز دوشبنه -۱۰ ثور- حامد کرزی، رییسجمهور پیشین افغانستان که در نشستی پیرامون صلح در کابل صحبت میکرد، از پروژهایبودن پروسهی صلح گفت و تأکید کرد که تا این روند، ملی نشود، نتیجهی مطلوبی برای افغانستان نخواهد داشت. کرزی، در بخشی از سخنرانیاش، ولایت بامیان را به دلیل داشتن هوای مناسب و هتلهای شیک، به عنوان ولایتی پیشنهاد کرد که میتوان گفتوگوهای صلح را در آن برگزار کرد.
هرچند پیشنهاد کرزی، در حد یک گزینه بود؛ اما اگر طالبان و دولت، موفق به برگزاری گفتوگوهای صلح در بامیان شوند، برگزاری این نشست، از یک سو از طالبان نزد مردم نفرتزدایی میکند و از سویی، این پیام را میدهد که این گروه آماده اند در ولایتی که نزدیک به سه دهه پیش، آثار تمدنی و تاریخی آن را به توپ و تانک بستند، بنشینند و در مورد آیندهی افغانستان گفتوگو کنند.
بامیان، به لحظا موقعیت توریستی و تاریخیای که دارد، بیشتر از هر ولایت دیگر، گزینهی مناسب برای این گفتوگوها است؛ چون، موقعیت تاریخی بامیان و تصادمی که این ولایت با دور اول واردشدن طالبان در افغانستان داشته است، زمینهی گفتمانی را شکل میدهد که احتمال اعتمادسازی بین دو طرف را بالا میبرد. اگر طالبان حاضر شوند در گفتوگوهایی که در بامیان برگزار شود اشتراک کنند، دستکم این پیام را به مردم میدهند که آنان، طالبان ۲۰ سال پیش نیستند و با توجه به واقعیتهای داخلی و خارجی، آمدهی پذیرش و زندگی همدیگرپذیر شده اند.
هر چند، حتا اگر دولت تلاش کند در صورت امکان برگزاری گفتوگوهای صلح در داخل افغانستان، این ولایت را در صدر پیشنهادهایش قرار دهد؛ طالبان به دلایل مختلف با این پشنهاد مخالفت خواهند کرد؛ چون این گروه، کمتر توان تشخیص منافع منطقیاش را دارد. برای طالبان، اگر گفتوگوها در داخل افغانستان برگزار شود؛ ولایتهای شرقی و یا جنوبی پشتوننشین، گزینههای بهتری است؛ چون، مقبولیت این گروه در این ولایتها بیشتر است و ظاهرا دولت نیز با توجه به عملکردهایش در بخشهای دیگر، ترجیح خواهد داد تا گفتوگوها در یکی از ولایتهای شرقی و یا جنوبی برگزار شود.
برگزاری گفتوگوها در ولایتهای شرقی یا جنوبی، دولت و طالبان را در شرایط مساوی قومی قرار میدهد؛ چون، هر دو سمت در این ولایتها بیشتر پشتوانهی قومی و نزدیک دارند. آن چه هر دو سمت را میتواند به مقبولیت جمعی نزدیکتر کند اما؛ برگزاری گفتوگوها در یکی از ولایتهای دیگر است. بامیان، به لحاظ آسیب تاریخیای که دیده است، بهترین مکان برای گفتوگوهای صلح است. این ولایت، از یک سو، محرومترین قوم افغانستان را به خود جا داده که هم از طالبان آسیب دیده است و هم از دولت. اگر نشست صلح در این ولایت برگزار شود، پیامی که مردم افغانستان از آن خواهند گرفت، یکپارچگی در مورد آیندهی افغانستان خواهد بود.
با این که کرزی، سیاست ناکارهای نسبت به طالبان داشت؛ اما تلاش او برای ملیسازی گفتوگوها در افغانستان و پیشنهاد برگزاری این گفتوگوها در بامیان، بیانگر شناخت و زیرکی سیاسی کرزی است. بامیان، طی دو دههی اخیر، تنها ولایت پرجنبوجوش به لحاظ توریستی در افغانستان بوده است. سالانه، هزاران گردشگر داخلی و خارجی، از این ولایت دیدار میکنند؛ گردشگرانی که در کنار لذت بردن از هوای پاک بامیان، مقابل پیکر فروریختهی بوده میایستند و تاریخی را ورق میزنند که انواعی از فجایع و اعمال غیر انسانی در آن اتفاق افتاده است.