
نظر به نشانهها و رفتارهای غیر قابل پیشبینی قدرتهای درگیر در کشور، هنوز هر نتیجهگیری در مورد جنگ و یا صلح، پیش از وقت است. کشورهای درگیر در جنگ افغانستان، بازی پیچیدهای با خطرات بالا را شروع کرده اند و فرضیهی خروج، بازی را در افغانستان بیشتر شبیه به میز قماری کرده که تنها بازندهاش افغانستان خواهد بود.
نتیجهگیری بر اساس فرضیهی خروج، سادهانگارانهترین نتیجهای است که اکنون میشود در مورد کشور فرض و آن را تحلیل کرد؛ اما این مسئله، از خطرناکشدن وضعیت افغانستان چیزی نمیکاهد. کشورهای درگیر در افغانستان، میدان بازی را مبتنی بر فرضیهی خروج ترک نمیکنند. حضور ترکیه در فرودگاه کابل و ترمیم نسبی رابطهی این کشور با امریکا، زوایهی جدید معادلات جهانی و تبانی میان کشورها را آشکار میکند. ترکیه پس از آن که از روسیه اس۴۰۰ خریداری کرد، از سوی امریکا در سطح بالایی زیر فشار قرار گرفت و این کشور را از پروژهی اف سیوپنج کنار گذاشت؛ تا حدی که لیر در برابر دالر بیشتر از صددرصد سقوط کرد. در کنار این مسایل، به نظر میآید که شرایط ترکیه در حال تغییرکردن است. تکاندادن دست اردوغان از سوی بایدن در نشست ناتو، آغاز رزمایش ناتو در دریای سیاه «مربوط به ترکیه»، اجازهی فروش پهبادهای ترکی به اوکراین، واگذاری امنیت کابل به ترکیه پس از خروج ناتو و میدان دادن بیشتر به ترکیه از سوی امریکا، شبیه به دلجویی و جبران خساراتی است که ترکیه در زمان ترامپ متحمل شده است.
از این رو، امریکا به دنبال متحدین قدرتمند در منطقه است. همسایگی ترکیه با ایران و نزدیکی روسیه با ترکیه، اختلافات امریکا با این کشور، جایگاه ابرقدرت جهان را در آسیا شکننده و منافع آن را به مرحلهی سرخ آسیبپذیری رسانده است. امریکا با هر روش ممکن، از ترکیه دلجویی خواهد کرد و با سهمدادن بیشتر در مکافات بینالمللی، نقش ترکیه را درشت و در تبانی با این کشور جایگاه خود را در منطقه مستحکم میکند؛ تا منافعش در آسیا ثابت بماند. به همین مایه، افغانستان را جدا از ملاحظات فرهنگی دو کشور و ادعای خلافت اردوغان، به ترکیه واگذار و استراتژی خود را توسط ترکیه در این کشور دنبال خواهد کرد.
پاکستان با این که دستآموز امریکا است، در چند ماه اخیر، رابطهی این دو کشور مانند گذشته نیست و وارد مرحلهی تازهای از تنشها شده است. چنان که روسیه باعث شد، رابطهی امریکا و ترکیه، وارد تنش شود، نقش چین در ارتباط به تنش پاکستان و امریکا قابل ملاحظه است. امریکا متوجه شده است که چین و روسیه، متحدانش را در آسیا شبیخون زده و با امتیازدهی و مکافات بیشتر به این دو کشور، در پی ترمیم ارتباطات خود است و در نظر دارد که افغانستان را به پاکستان بسپارد. اگر چه امریکا تا هنوز نتوانسته که این دو کشور را شبیه به گذشته، خار چشم حریفانش داشته باشد؛ اما امتیازهای بزرگ از سوی امریکا هر ناممکنی را ممکن و تبانی جدیدی را میان این سه کشور شکل خواهد داد.
انتخاب پاکستان و ترکیه از سوی امریکا برای مدیریت منطقه از داخل افغانستان و فراموشکردن گذشته از سوی امریکا، بسیار زیرکانه است. در نگاه نخست، درمییابیم که پاکستان و ترکیه رابطهای بسیار نزدیکی با هم دارند که میشود این دو کشور را برادر و خواهر خواند و برای کنترل منطقه به ادامهی اتحاد این دو کشور در افغانستان، امریکا نیاز دارد. در قدم دوم؛ یکی از این کشورها، نفوذ قابل ملاحظهای روی طالبان دارد و دیگری ادعای خلافت ممالک اسلامی را با خود یدک میکشد. امریکا در تبانی با این دو کشور، هم طالبان را رام میکند و هم منطقه را کنترل. دولت افغانستان که خود برساختهی امریکا است و این کشور را به هر شکلی که دلش خواست، مطابق استراتژی خود وارد چرخش میکند.
در سوی دیگر، تبانی و یا اتحاد دیگری، شبیه به اتحاد امریکا، پاکستان و ترکیه از سوی هند، روسیه، ایران و چین بر ضد منافع امریکا در حال شکلگیری است و این کشورهای تبانیکننده، به نحوی افغانستان را میدان جنگهای نیابتی خود ساخته اند و یا بهتر است بگوییم؛ میز قمار منافع خود را در افغانستان پهن کرده اند.
در روزهای گذشته، عمرانخان –نخستوزیر پاکستان-، اظهار داشت که تنها بازندهی بازی در افغانستان، هند خواهد بود. روزی از سخنان عمرانخان نگذشته بود که سفیر هند در افغانستان با وزیر دفاع ملاقات کرد و جنرال باجوا به استقبال نمایندهی ویژهی قطر در امور صلح افغانستان، به فرودگاه اسلامآباد رفت. این دو کنش، مشخص میکند که دولت هند، از برپایی ساختار موجود در افغانستان سود میبرد و پاکستان در پی دولت مشارکتی است و منافع خود را در فروپاشی نظام کنونی دنبال میکند. اگر دولت کنونی با سقوط مواجه شود، بازندهبودن هند در بازیهای منطقهای حقیقت بلاانکار است و هند به همین راحتی در حال ترک بازی نیست. سفرهای وزیر خارجهی هند در چند کشور منطقهای به ویژه «روسیه» و «ایران» به خاطر ثبات در افغانستان، تلاشی است از سوی هند برای بقا و برندهشدن. پیچیدگی بازی افغانستان طوری است که حتا کشورهایی که مناسبات پیچیده دارند، باعث شده به تبانی روی بیاورند و بازی منافع خود در افغانستان را با روشهای متفاوتی دنبال کنند.
این روزها، از یک سو، اتحاد یا تبانی میان ترکیه، پاکستان و امریکا در حال شکلگیری است و از سوی دیگر، هند به دنبال تبانی با ایران، روسیه و چین رفته است. با برداشت از روابط پیچیدهی کشورها، تبانیها و اتحادهای جدید، معلوم میشود که هیچ فرضیهای در داخل افغانستان قابل پیشبینی نیست؛ اما برندهشدن هر گروهی از کشورهای تبانیکننده، دیگری را برای تشدید جنگ در افغانستان انگیزه میدهد؛ پس، افغانستان، نیاز دارد بر اساس منافع خود، کشورها را وارد بازی کند، نه این که بر اساس منافع کشورهای تبانیکننده همچنان در افغانستان میز قمار پهن باشد.