![برگشت به سنگر قبلی؛ مارشال دوستم به جنگ طالبان میرود](https://subhekabul.com/wp-content/uploads/2021/03/Marshal-Abdurrashid-Dostum.jpg)
با انتصاب راحله دوستم بهعنوان سناتور از سوی رییسجمهور غنی، این گمانهزنیها به وجود آمد که حکومت در تنگنا قرار گرفته و بهدنبال بازسازی ارتباط گسستهاش با این مارشال ترکتبار شمال است؛ چون موجودیت مارشال دوستم، به لحاظ اتوریتهی نظامیای که دارد، در شرایط کنونی که طالبان هم در میدان نبرد و هم در میز مذاکره به دستآوردهایی دست یافتهاند، برای حکومت که بهدنبال حفظ و توجیه جایگاه خود در میدان نظامی و سیاسی است، فرصت طلایی بهحساب میآید و کلیدی است که برخی از دروازههای بسته را میتوان با آن باز کرد.
دیری از این گمانهزنیها نگذشت که به بهانهی روز سرباز، این مارشال ظاهراً فراری از کابل که به دلیل دوسیهسازی از سوی حکومت به ترکیه و سپس در شمال به سر میبرد، به کابل دعوت شد تا به تنشهای سیاسی به وجود آمده پایان داده شود. سفر مارشال دوستم به کابل، هرچند به بهانهی روز سرباز صورت گرفت؛ اما همه چشمبهراه اتفاقاتی بودند که در پیوند به این سفر خواهد افتاد و حکومت، قسمتی از باری که گفتوگوهای صلح و پیشروی طالبان در میدان نبرد به وجود آورده است را، به دوش او خواهد گذاشت.
روزنامهی صبح کابل، به اطلاعاتی دست یافته است که روز شنبه (۲۳ حوت) مارشال دوستم در جلسهی امنیتی ارگ دعوت شده است؛ منابعی از ارگ به صبح کابل گفتهاند که هدف از حضور آقای دوستم در نشست امنیتی ارگ، سپردن مأموریت تازه به این نظامی کارکشتهی افغانستان بوده است. طبق این مأموریت، به اساس جزییاتی که به دست صبح کابل رسیده، قرار است مارشال دوستم دوباره به شمال برگردد و ۵ هزار نفر را با کمک مالی و نظامی دولت، برای مبارزه با طالبان بسیج کند. بر اساس این مأموریت، جمعآوری سربازان به دوش مارشال دوستم و امکانات مالی و نظامی آن به دوش حکومت است و هدف از این مأموریت، تضعیف طالبان در شمال توصیف شده.
در وضعیتی که طالبان در میدان نظامی تلاش دارند به امتیازها و دستآوردهای بیشتری دست یابند، این اقدام حکومت و وارد کردن دوستم به میدان جنگ که سابقهی جنگ در دورههای مختلف چند دههی اخیر را در کارنامهی نظامی دارد، از یکسو، بر وضعیت امنیتی شمال تغییراتی را به وجود خواهد آورد و از سوی دیگر، برای حکومت این زمینه را مساعد میکند که یکی از مهرههای نظامی خوابیده را فعال کرده و دستآوردهایش در میدان نظامی افزایش دهد. وارد شدن دوستم، نهتنها میتواند بر وضعیت امنیتی شمال تأثیرگذار باشد که موقف دولت را در گفتوگوهای صلح نیز تغییر میدهد.
آنچه در پیوند به این مأموریت تازهی مارشال دوستم به خلق نگرانی میانجامد، این است که اگر آقای غنی بهدنبال حفظ جایگاه سیاسی خودش در نظام فعلی یا پس از صلح باشد، به کار افتادن مهرهای چون دوستم به سرکردگی ۵ هزار سرباز مسلح، میتواند زمینه را برای این قدرتطلبی بیشتر کرده و آقای غنی را به فردی مهارنشدنی در افغانستان تبدیل کند. هرچند، تجارب همکاریهای گذشتهی آقای دوستم و غنی، بیانگر این است که در شرایطی حساس، دوستم نه برای آقای غنی که برای مردم خواهد جنگید؛ اما ویژگی منحصربهفردی که این چهرهی نظامی ترکتبار از خود به نمایش گذاشته است، میتواند گویای صداقت و همکاری او در چنین قراردادهایی باشد و این پایبندی و صداقت، اگر در خدمت بیچونوچرای ارگ و بهخصوص اشرفغنی قرار بگیرد، نهتنها که چالشی در مقابل گفتوگوهای صلح، بلکه در حد مانع این گفتوگوها نیز پنداشته میشود.
آنچه مارشال دوستم در این مأموریت باید از خود به نمایش بگذارد، عملکرد نظامی با توجه به شرایط افغانستان است و اگر قرار باشد طالبان در میز مذاکره، حاضر به تن دادن به طرحی شوند که به نفع مردم افغانستان؛ اما به ضرر حلقهی خاصی در حکومت باشد، باید آقای دوستم وضعیت را درک کند و تبدیل به مهرهی حکومتی مانع صلح نشود. اگر در این مأموریت، دوستم به مهرهی آقای غنی تبدیل شده و طبق وعدههایی، قسم وفاداری به افراد، نه بهنظام یاد کند، بدون شک، هر روزنهای که سر راه صلح باز خواهد شد را میبندد و تنشها در میز گفتوگو را از اینی که هست، بیشتر میکند.
از آقای دوستم که حالا به رتبهی مارشال رسیده و سابقهی چند دهه نظامیگری موفق و سیاستورزی ناموفق را در تجربه دارد، انتظار میرود هدف این مأموریتش را حفظ امنیت و ارزشهای مردم دانسته و در راستای تحقق بخشیدن به آنچه که مردم انتظار دارند، انرژیاش را به مصرف برساند؛ نه خواستهایی که حلقهی مشخصی در ارگ بهدنبال آناند. اگر دوستم نتواند در این نقش، مردمی عمل کند، بدون شک، تبدیل به مهرهی اجرایی ارگ خواهد شد؛ مهرهای که اگر به استفادهی بدون چون چرای غنی برسد، احتمالات برای رسیدن به صلح را خواهد بست و توجیهی خواهد شد برای حفظ قدرت آقای غنی و حلقهی محدودش که ظاهراً علاقهی فروکش نشدنیای به حفظ وضع موجود دارند و نگهداری آن با هر قیمت ممکن دارند.
آقای دوستم، چیزی شبیه به این مأموریت را در آخرین ماههای سقوط حکومت داکتر نجیب نیز به عهده داشت؛ مأموریتی که به لحاظهای مختلف، نارضایتی مردم را بهدنبال داشت؛ چون افراد زیادی از این ماموریت او و نتیجهاش، راضی نبودند.
آقای دوستم در آن زمان حکومت نجیب را کنار گذاشت و به هم کاری با مجاهدان پرداخت؛ چیزی که زمینهساز سقوط حکومت دموکراتیک خلق در افغانستان شد.
پس از سقوط حکومت دموکراتیک خلق بود که جنگهای داخلی دامنگیر افغانستان شد؛ جنگی که میلیونها کشته و زخمی از شهروندان گرفت و هنوز نیز ادامه دارد.
اکنون آقای دوستم در ماموریت پیش رویش و انتخاب سیاستی که در صورت تغییر در روند کنونی گفتوگوهای صلح افغانستان پیوسته باید منافع مردم را معیار عمل کرد خود قرار بدهد و از بدل شدن به مهرهی سیاسی ارگ و بیرون ارگ پیشگیری کند.
در سوی دیگر، این بار آقای دوستم باید محتاطتر از پیش عمل کرده و با بیبرنامگی و وعدههایی که از حلقهی بیرون ارگ دریافت میکند، پشت شهروندان را نباید در برابر گروه طالبان و کشورهای منطقه خالی بگذارد.