
نویسنده: هدیه شکیب
احزاب به مثابه نهادهای مدنی از دوام حاکمیت دولتهای اقتدارگرا که مخالف رشد و توسعهی آزادیهای مدنی باشند، جلوگیری به عمل میآورند. احزاب با پشتیبانی مردم و ارایهی طرحهای اصولی در راستای پیشرفت، توسعه و تکامل ظرفیتها به مثابه وسیلهای فشار، عدم کارایی قدرتهای حاکم را به چالش میکشند. حزبها ضمن مطرح ساختن خواستهها و ارادهی مردم؛ حتا در ایجاد تغییرات، سیاستهای کلان کشور و ساختار حاکمیت ـ نقش تعیین کننده دارند. حیات سیاسی و دوام احزاب در تعاملات، ارتباط مستقیم با کمیت، کیفیت و اثرگذاری آنها بر تحولات جامعه دارد.
احزاب:- جمع کلمه حزب است که در لغت به معنی گروه یا دسته میباشد و در اصطلاح گروهی سیاسی که مرام و مسلک خود را دارد که دنبال تاثیرگذاری در حکومت است.
سیاسی:- منسوب به سیاست است. سیاست واژهی عربی است که ریشهی آن به معنای رام کردن اسب میباشد. در زبان فارسی بعضاً به معنای اداره کردن، چاره کردن و تنبه کردن آمده است و در اصطلاح ـ نگهداری، حراست و حکم راندن به رعیت را گویند.
جراید: جمع کلمهی جریده به معنی دفتر، شاخه، روزنامه و نشریه میباشد. یا به عبارت دیگر: شرح احوال، اعمال وقایع و رخدادها است.
دههی قانون اساسی: دههی قانون اساسی به بخش دوم سلطنت محمد ظاهر شاه، تعلق میگیرد که از سال ۱۹۶۳ -۱۹۷۳ میلادی به مدت ۱۰ سال جریان داشت و در این مدت، ۵ صدراعظم هریک به ترتیب داکتر یوسف، محمد هاشم میوندوال، نوراحمد اعتمادی، داکتر عبدالظاهر و موسا شفیق مسوولیت پیشبُرد صدارت را به عهده داشتند که در زمان صدارت داکتر یوسف، قانون اساسی ۱۳۴۳ هـ . ش ترتیب و تنظیم و توسط لویه جرگه به تصویب رسید. به دههی قانون اساسی، کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲هـ ش سردار محمد داوود خان، نقطهی پایان گذاشت.
باید تذکر داد که نوع تشکیل احزاب و نشر جراید در قانون اساسی ۱۳۴۳هـ . ش افغانستان گنجانیده شده بود. در قانون اساسی نافذ شدهی سال ۱۳۴۳ هـ . ش با وجود آن که قانون احزاب گنجانیده و توسط لویه جرگه تصویب شد؛ اما تنها و تنها قانون احزاب از سوی محمد ظاهر شاه، تا پایان دههی قانون اساسی توشیح نشد. با وجود توشیح نشدن قانون احزاب، احزاب مختلف در این دهه تشکیل و به فعالیت آغاز کردند. برای واضح شدن بیشتر موضوع، نگاه مختصر به مادههای جایگزین شده در مورد آزادی بیان و مطبوعات که نشر جراید شامل آن میباشد و تشکیل احزاب به متن قانون اساسی ۱۳۴۳ هـ ش میاندازیم.
فصل سوم: حقوق و وظایف اساسی مردم
مادهی سی و یکم: آزادی فکر و بیان از تعرض مصوون اند. هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیلهی گفتار، نوشتار، تصویر یا امثال آن مطابق احکام قانون اظهار کند.
هر افغان حق دارد مطابق احکام قانون، به طبع نشر مطالب بدون ارایهی قبلی آن به مقامات دولتی بپردازد.
ماده سی دوم: اتباع افغانستان حق دارند برای تامین مقاصد جایز و صلح آمیز بدون حمل سلاح مطابق به احکام قانون و بدون اجازه قبلی دولتی اجتماع نمایند.
اتباع افغانستان حق دارند به منظور تامین مادی یا معنوی مطابق به احکام قانون جمعیتها تأسیس نمایند.
اتباع افغانستان حق دارند مطابق احکام قانون، احزاب سیاسی تشکیل دهند مشروط بر این که:
*هدف و فعالیتهای حزب و مفکورههایی که تشکیلات احزاب روی آن بنا شده مناقض با ارزشهای مندرج در این قانون اساسی نباشد.
*تشکیلات و منابع مالی حزبها علنی باشد.
*حزبی که مطابق به احکام قانون تشکیل مییابد، بدون موجبات قانونی و حکم ستره محکمه منحل نمیشود.
طبق مادههایی ذکر شده در کشور، احزاب را نشریههای مختلف به فعالیت آغاز کردن که به گروههای چپی، راستی واسلامی منقسم شده بودن و هر حزب از خود ارگان نشراتی مختص به خود را داشت که مرام ، هدف وخط مشی حزب مخصوص خویش را نشر و پخش میکرد. در این دهه با احزاب مختلف دهها عنوان نشریه نیز چاپ و نشر میشد که تنها جراید غیر دولتی به بیش از سی عنوان میرسید که مهمترین آنها شعلهی جاوید که مربوط حزب دموکراتیک نوین (شعله جاوید) میشد. مساوات ارگان نشراتی حزب دموکراتیک مترقی، خلق و پرچم ارگان نشراتی حزب دموکراتیک خلق، صدای عوام مربوط به حزب عوام، گهیحّ ارگان نشراتی حزب نهضت اسلامی و غیره بودند.
نشریه های مشهور دولتی عبارت از اصلاح و انیس بود که تیراژ آن در زمان صدارت موسا شفیق بیشتر از دو هزار نسخه رسیده بود.
برای فهم بیشتر موضوع به معرفی مختصر چند حزب و نشریههای دههی قانون اساسی میپردازیم:_
خلق :- اول جنوری ۱۹۶۵ م اولین جلسهی کانگرس این حزب در کارتهی چهار، در خانهی نورمحمد ترهکی برگزار شد که این جلسه ۲۵ عضو داشت و آدم خان زازی به حیث رییس جلسه بود و نورمحمدترهکی، ببرک کارمل، دستگیر پنجشیری و عدهی دیگر در این جلسه حضور داشتن که این حزب مربوط به گروه چپ گرایان میشد. درمادهی اول اساسنامه این حزب درج شده بود که این حزب (عالیترین طبقهی کارگر است و ایدیولوژی آن به مارکسیزم و لنینیزم استوار است) توسط روشنفکران، مردم عام و گروهای اسلامگرا مورد انتقاد قرار گرفت. چندی بعد نشریهی آن به نام خلق آغاز به کار کرد. پنج شماره زیاد نشر نشد. این حزب رویدادهای مختلف حکومتی را در دههی قانون اساسی مورد انتقاد قرار میداد، از جمله حادثهبی سوم عقرب ۱۳۴۳ هـ ش را به شکل وسیع دامن زد و مورد انتقاد قرار داد؛ در حالی که موضوع آنقدر جدی نبود. این حزب در دههی قانون اساسی بیشتر از دوهزار مظاهر اجتماعی را تشکیل داد بود و غیره فعالیتها و مدتی بعد این حزب به دو گروه خلق به سرکردگی نورمحمد ترهکی و پرچم به رهبری ببرک کارمل که در ضدیت باهم قرار گرفته، شعارهای ضد و نقیض برای هم استفاده میکردند. تا این که این دو گروه، بعد از ختم دههی قانون اساسی، با اشارهی شوروی در سال ۱۹۷۶م با هم متحد شدند و از آغاز تشکیل توسط اتحاد شوروی مورد حمایت قرار گرفتند؛ هم در جریان دههی قانون اساسی و هم بعد از دههی قانون اساسی و در سال ۱۹۷۸م توسط کودتا قدرت را به دست گرفتند.
حزب دموکراتیک نوین :- این حزب که به نام شعله جاوید مشهور بود. در میزان ۱۹۶۶م به رهبری عبدالرحمان محمودی به فعالیت آغاز کرد، این حزب که توسط کمونیستهای چین حمایت میشد. دشمن آشکار حزب دموکراتیک خلق و پرچم از نظر ایدیالوژیک یا طرز فکر بودند، در این حزب بر خلاف حزب دموکراتیک خلق، از اقوام غیر پشتون چون تاجک و هزاره تشکیل شده بود. در میان تاجکها به نام حزب برداران محمودی و میان هزارهها به نام برادران یاری مشهور بود. پس به این منوال بر علاوهی مخالفت ایدیالوژیک، مخالفت و تنش نژادی نیز با حزب دموکراتیک خلق داشت که ارگان نشراتی این حزب، جریدهی شعله جاوید بود که میان اپریل ۱۹۶۸الی جولای ۱۹۶۹ م به نشرات پرداخت. این حزب بعد از دههی قانون اساسی نیز فعالیت داشت تا این که در سال ۱۹۷۶ م با انشعاب داخلی و مخالفتهای رهبری مواجه شد وبعد از روی قدرت آمدن حزب دموکراتیک خلق در سال ۱۹۷۸م سیاست سرکوب کنندهی این حزب، اعضا و رهبران این حزب به خارج از کشور فرار کردند و فعالیت این حزب متوقف شد.
حزب دموکراتیک مترقی :- این حزب در زمان صدارت محمدهاشم میوندوال، به تاریخ ۱۹۶۸م به رهبری شخص خود میوندوال به فعالیت آغاز کرد. هدف این حزب گرایشات و جریانهای دور افتاده از سلطنت را به نوعی با دربار آشتی سازد و تطبیق شاهی مشروطه بود.
جریدهی مساوات، ارگان نشراتی این حزب بود که توسط پوهاند محمدرحیم الهام و بعدا توسط عبدالشکور ارشاد منتشر میشد. اعضای برجستهی این حزب به شمول میوندوال، عبدالحی حبیبی، عبدالشکور رشاد، عبدالرئوف بینوا بودند که فعالیت این حزب محدود به مدت زمان صدارت محمدهاشم میوندوال میشد.
حزب افغان ملت :- به رهبری غلام محمد فرهاد، به فعالیت آغاز کرد بعد از راه یافتن غلام محمد فرهاد به شورا و طی سخنرانی اش انشعاب و اختلافها میان اعضای این حزب آغاز شد و بعد از انشعاب، ریاست را فدا محمد فدایی در دست گرفت و جریدهی ملت، ارگان نشراتی این حزب بود و این حزب بعد از دههی قانون اساسی نیز فعالیت داشت و در زمان جمهوریت محمد داوود خان، اعضای این حزب زندانی و فعالیت آنها متوقف شد.
حزب عوام :- حزب عوام به رهبری عبدالکریم فرزان، به فعالیت آغاز کرد و همکار بزرگ آن معصومه عصمتی وردک بود که برادرش ذبیح الله عصمتی، بر این حزب صادقانه خدمت میکرد. جریدهی عوام ارگان نشراتی این حزب بود که از مارچ تا جون ۱۹۶۸ م به نشرات پرداخت و این حزب زیاد فعالیت کرده نتوانست.
ستم ملی :- این حزب توسط طاهر بدخشی به فعالیت آغاز کرد، اگر چی مانند شعلهی جاوید و حزب خلق خیلیها مشهور و پر از سروصدا نشد؛ اما هدف تشکیل این حزب در دههی قانون اساسی، خاتمه دادن به حکومت دوصد سالهی پشتونها بود و این حزب همیشه اظهار میکرد که پشتونها مدت دو قرن بالای اقوام دیگر ظلم اشکار دارند که این حزب بعد از دههی قانون اساسی نیز به فعالیت خود ادامه داد و همیشه توسط دولت مردان و احزاب دیگر به خصوص حزب خلق محکوم به ایجاد ورایج ساختن تعصبات قومی میشد. تا این که بعد از روی کار آمدن حزب خلق در قدرت به سال ۱۹۷۸ م به شدت سرکوب شد.
زرنگار:- این حزب که توسط شخصی مشهور به نام خلیل الله خلیلی ایجاد شد و چندی بعد به نام اتحاد ملی مسمی شد. فعالیتهایش محدود به قندهار بود. ارگان نشراتی آن جریدهی اتحاد ملی بود و این حزب مدت خیلی کوتاه فعالیت کرد.
دههی قانون اساسی در تشکیل احزاب و فعالیتهای آن، آزادی بیان و نشر جراید نقش خیلی اساسی در تاریخ دموکراسی افغانستان داشت که از تشکیل اجتماعات، مظاهرات جلوگیری نمیشد و مقالهها و متنهای ترتیب شده برای نشر در جراید سانسور و دست کاری نمیشد و حتا انتقادهای بالای کارکردهای صدراعظمها، خاندان شاهی در اجتماعات بیان و در جراید نشر میشد که نمایانگر حمایت شاه و صدراعظمها از دموکراسی بود با آن هم عاری از کم وکاست و اشتباهات نبود. احزاب تشکیل شد در این دهه، به خصوص حزب خلق و پرچم در سیاست کشور نقش عمده را بازی کرد و با قدرتمند شدن این حزب و در دست گرفتن ادارهی کشور بعدها ضربات و زخمهای فروان بر پیکر جامعه وارد شد.
نتیجه گیری
حزب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل میکند. احزاب نیرومند و مردمی در یک کشور، خود عامل تعیین کننده در جا به جایی قدرت حاکم هستند.
متراکم شدن رأی مردم در چارچوب احزاب سیاسی خود عامل ثبات و یا تغییر در حاکمیت است. در جوامع امروزی ایجاد حزب، جنبه مهمی از «قدرت» را تشکیل میدهد. در چوکات حزبهای مقتدر سیاسی، توانمندیها و ظرفیتهای بالقوه به فعالیت بالفعل، موجب افزایش اعتبار و صلاحیت تأثیرگذاری آنان بر جریانها و رویدادهای سیاسی کشور میشود.
در دنیای کنونی و با توجه به پیشرفت علوم، تکنالوژی و گسترش دموکراسی، ضرورت مبرم به احزاب و نقش آنها در تحولات محسوس است. در شرایط معاصر احزاب و نهادهای مدنی، رُکن اساسی و مشخصه اصلی جوامع دموکراتیک به حساب میآیند.
قابل یادآوری است کلمهی «حزب و یا احزاب» خاطرات تلخ و دردناک دورههای پیشین راست و چپ را دوباره در اذهان مردم میهن تداعی می کند و انگیزهای میشود که مردم بیدفاع، از آن دوری جویند.