
کنایه را پوشیده سخنگفتن معنا کرده اند؛ اما در اصطلاح ادبی سخنی است که دو معنا دارد؛ حقیقی و مجازی. یکی معنایی است که حقیقت را بیان میکند و دیگری معنایی که برساخته و مراد سازندهی کنایه است. این کنایه در زندگی روزمره و اجتماعی جایگاه مهمی دارد و بارها توسط افراد جامعه روزانه استفاده میشود. کنایهگویی را میتوان به دو دستهی مثبت و منفی، سازنده و تخریبکننده به مانند نقد تصور کرد.
گاهی کنایه از این بابت استفاده میشود که منظوری بهتر و یا غیر مستقیم گفته شود و گاهی هم برای در همکوبیدن طرف مقابل استفاده میشود. برای مثال؛ کنایه در شعر این گونه رواج دار: «خداوندا به حق هشت و چارت زما بگذر شتر دیدی ندیدی» شتر دیدی یا ندیدی، کنایه به وانمود کردن به ندانستن است؛ اما در علم سیاست کنایهها با بار معنایی بیشتر مخرب و جبههگیرانه استفاده میشود و اکثرا حوادثی که در زمانی مشخص اتفاق افتاده، مبنایی میشود برای برساخته شدن بسیاری از این کنایهها. در علم سیاست، علمی که به تعبیر ارسطو بر بام علوم نشسته و بیشتر هدایتکننده است؛ تا فرمانبرنده، کنایههای زیادی پیدا میشود و وجود دارد که میتوان به این موارد اشاره کرد.
در سال ١٩٧٢ ساختمان واترگيت كه مقر حزب دموكرات در امريكا بود، توسط حاميان ریيسجمهور، جمهوريخواه تصرف شد و رسواييهاي زيادي را به بار آورد تا در نهايت به استعفاي نيكسون، ریيس جمهور وقت، انجاميد. رسوايي واترگيت به طور قراردادي جايگزين توصيفات پرتفصيل قرارگرفت و از آن به عنوان کنایهای در سیاست تا به تاریخ امروز امریکا استفاه میشود؛ به طور مثال وقتي برادر پرزدنت كارتر ، «بيلي» نشانهايي از اعتياد به الكل را در آزمایشهایش پیدا شد، از اصطلاح «بيلي گيت» برای توضیح این مورد استفاده شد و کنایهی «بیلی گیت»؛ یعنی کسی که مرتکب فسادی شده است. هنگامي كه «پرزدنت كلينتون» به رابطه با چهار بانو در دوران رياستجمهورياش متهم شد، به اين بحران بر چسب «فورني گيت» يا «سكس گيت» زدند که برگرفته شده از همان کنایهی واتر گیت بود؛ این نوع کنایهها در سیاست و زندگی سیاسی اجتماعی برای مدت زیادی باقی خواهند ماند، اين بازي زباني نشان از اهميت بالاي قدرت كنايه در سياست دارد.
کنایهها چون کلمات آمیخته با بار معنایی بسیار بالایی استند و به راحتی در اذهان باقی خواهند ماند. حال باید در جامعهی افغانستای؛ به شمول جامعهی سیاسی و غیر سیاسی در سرزميني به نام افغانستان، از اين دسته رسواييها چه نامهايي كه نميتوان ساخت. کافی است تا اندکی فکر کنیم. کنایههایی که فعلا در میان جامعهی ما وجود دارد، بین مردم عادی به عنوان شهروند را بررسی کنیم، بدون شک زیر بار سنگین معنای مخرب این کنایهها کمر خواهیم شکست.
از سوی دیگر، نگاهی باید انداخت به زندگی سیاسی و افراد سیاسی کشور، به روابطی که بین انتخاب شدن و انتخاب کردن وجود دارد، پروسههای طولانی ادارههای دولتی و خصوصی و حتا دانشگاهها و رابطه بین استاد و شاگرد برای نمره یا قبولی. تنها برای یک لحظه متوجه خواهیم شد که چه کنایههایی را میتوان از دل این مناسبات اجتماعی به بیرون کشید. اصلا زندگی اجتماعی افغانستانی کنایهای است از زندگی جهنمی که انسان این جهانی در حال تجربه کردن است؛ موجوداتی که برای بقا و سرنوشت خود نه کار میکنند و نه بلد استند و نه اجازه میدهند که کسی برای شان کاری کند. کنایه از مردگان متحرکی است که منتظر استند چه زمانی به خانهی ابدی خود خواهند رفت. جامعهی ما، پر است از کنایههایی که وضعیت جامعه را به خوبی به تصویر میکشند، که فوتبال گیت یکی از هزاران نمونهای است که میتوان از آن نام برد.