
نویسنده: ایمان نوری، دانشجوی روابط بینالملل
جزیرهی شیخنشین کوچکی به نام قطر با نام رسمی دولت قطر، کشوری در جنوب غربی قارهی آسیا در خاور میانه و در شرق عربستان سعودی و در جنوب خلیج فارس است. پایتخت این کشور دوحه است. قطر مرز مشترک زمینی با عربستان سعودی، و مرزهای آبی با کشورهای ایران، کویت، عراق، عربستان، بحرین و امارات متحدهی عربی دارد.
زمام امور کشور قطر از میانهی سدهی ۱۹ میلادی تا حال، توسط خاندان آل ثانی به پیش برده میشود. این کشور تا سال ۱۹۷۱ مستعمرهی بریتانیای کبیر بود و پس از گرفتن استقلال اش در ۱۹۷۱ به سبب درآمدهای سرشار نفتی و گاز طبیعی، به یکی از ثروتمندترین کشورهای خاور میانه تبدیل شد. قطر از ۱۹۹۲ دریچهی روابط نظامی گستردهای را با ایالات متحدهی امریکا گشود و تا حالا نیز روابط گستردهی این دو کشور ادامه دارد.
زبان رسمی قطر عربی است و از زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم استفاده میشود. دین رسمی قطر اسلام، واحد پولی آن ریال و مساحت آن ۱۱۴۹۳ کیلومترمربع است.
این کشور به علت پیشگامبودنش در بهرهوری از میدان گاز پارس جنوبی -که قطر آن را به نام میدان شمالی میشناسد- توانسته است به مراتب بیش از ایران از این میدان گازی مشترک گاز طبیعی استخراج کند و به رشد سریع اقتصادی دست بیابد.
قطر عضو سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت اوپک و سومین کشور دارای بیشترین ذخایر گاز پس از روسیه و ایران است.
قطر از چه زمانی وارد تحولات منطقهای شد؟ این کشور روابط دوجانبه با کشورهای مختلف دارد که از جمله میزبان یک پایگاه هوایی مشترک امریکایی-بریتانیایی به نام پایگاه هوایی العدید است. قطر به تازگی میزبان مذاکرات صلح افغانستان و درگیر آن است و از سویی هم به طالبان اجازهی گشایش دفتر سیاسی در خاکش را داده است.
این کشور برخلاف پالیسی کشورهای عربی دیگر، روابط گرمتری با ایران دارد. چنانچه این دو کشور در سال ۲۰۱۰ قرارداد همکاری دفاعی امضا کردند؛ قراردادی که موج بزرگی از انتقاد و هشدارهای امریکا، اسراییل و عربستان را به دنبال داشت.
در سال ۲۰۱۴ روابط قطر با بحرین، عربستان سعودی و امارات بر سر حمایت قطر از گروه اخوانالمسلمین و گروههای پیکارجوی افراطی در جنگ داخلی سوریه به ویژه در بلندیهای جولان به تیرگی کشید. بلاخره در ماه مارچ ۲۰۱۴ این سه کشور در اقدامی هماهنگ، سفیران خود را از دوحه فراخواندند؛ اما این اختلافات دیری نپایید و چند ماه بعد از طریق مذاکرات بین کشورهای عضو اتحادیهی عرب و سازمان همکاری کشورهای اسلامی خلیج فارس فروکش کرد.
نقش قطر در بحران خاور میانه
با آغاز جنگ داخلی سوریه؛ قطر، عربستان سعودی و ترکیه آشکارا از جیشالفتح، ایتلافی از گروههای مخالف از جمله جبههی النصره و احرارالشام حمایت میکردند؛ اما خیلی زود این ایتلاف فروپاشید.
قطر تا پیش از کودتای نظامی مصر که به سرنگونی رییسجمهور منتخب آن کشور محمد مرسی منجر شد، از راه دیپلماتیک و همچنین از طریق شبکهی دولتی الجزیره از او حمایت کرد. همچنین در دورهی کوتاه زمامداری محمد مرسی، قطر پیشنهاد قرض پولی هفتونیم میلیارد دالری به مصر داد.
پشتیبانی قطر از حماس اولینبار در سال ۲۰۱۲ با اسناد موثق استخباراتی اسراییل برملا شد که با انتقاد اسراییل، امریکا، عربستان سعودی و مصر همراه شد. این کشورها قطر را متهم کردند که با حمایت از حماس باعث بهخطرانداختن ثبات خاور میانه میشود؛ اما وزیر خارجهی قطر اتهام حمایت از حماس را رد کرد و گفت: «ما از فلسطینیها حمایت میکنیم.»
سیاست درهای باز (Open doors policy)؛ مدل پرسود برای سیاست خارجی قطر از اوایل شکلگیری ادارهی موقت پس از سرنگونی طالبان در کابل، حساسیتهایی در انتخاب قطر به عنوان میزبان گروه طالبان از دوران ریاستجمهوری حامد کرزی وجود داشت.
زمانی که خبر تاسیس رسمی دفتر طالبان در خارج از افغانستان مطرح شد و به گوش شرکای بینالمللی افغانستان و شخص رییسجمهور پیشین –کرزی- رسید، آقای کرزی با بازشدن آن دفتر در قطر مخالف بود. از دید آقای کرزی و مشاورین کلیدی اش نظیر رنگین دادفر سپنتا و کریم خرم، کشورهایی چون عربستان و ترکیه گزینههای مناسب برای دولت افغانستان بودند.
قطر از ابتدای تاسیس اش پیرو سیاست درهای باز بوده است که باعث قدرت، نفوذ و اعتبار آن شده است. این سیاست با فراهمسازی قدرت ظریف یا Subtle power به این کشور این قدرت را میدهد که گروهها و کشورهایی با منافع متضاد را یکجا گرد هم آورد و از عوامل و پدیدههایی که به ظاهر در مقابل یکدیگر قرار دارند، برای تولید و گسترش نفوذ اش در جامعهی جهانی سود ببرد.
قطر این بار نیز از همین مدل در پیشبرد مذاکرات صلح افغانستان کار میگیرد. این مدل به شکل قابل ملاحظهای پر دستآورد بوده است؛ به گونهای که هیئتهای جمهوریت و امارت جانب هیئت قطر را نادیده گرفته نمیتوانند.
مدل قدرت ظریف برای اولینبار توسط ایان ریچاردسون مطرح شد و بعد از آن در سیاست خارجی انگلیس کاربرد رسمی و جهانی پیدا کرد.
رویکرد و پالیسی چندجانبهی قطر
قطر از یکسو میزبان دفتر نمایندگی طالبان است و همزمان بزرگترین پایگاه نظامی امریکا در منطقهی خلیج فارس را در خاک خود دارد. در هنگام حمایت از گروههای اسلامگرای مخالف بشار اسد، روابط نسبتا نزدیکی با ایران و حزبالله لبنان داشت و حالا اما روابط گستردهای با عربستان و مصر دارد و در حین حال، به مخالفان سیاسی این حکومتها پناه میدهد؛ از حماس حمایت میکند و همزمان با اسراییل روابط سیاسی-امنیتی پنهان دارد. همین سیاست درهای باز و قدرت و نفوذ حاصل از آن باعث حسادت همسایگان قطر؛ مانند عربستان و امارات شده است.
با آغاز مذاکرات صلح افغانستان در دوحه، حالا قطر از لحاظ حیثیت دیپلماتیکی همطراز قدرتهای بزرگ شده است.
چرا قطر حایز اهمیت است؟
نزدیکی قطر با گروههای رادیکال اسلامی سالها بر سر زبانها جاری است. اگر عربستان از وهابیها حمایت میکند، اینطرف گروههای اخوانالمسلمین بیشتر نزدیک به دولت قطر و تحت حمایت آن است.
در حقیقت ارتباط نزدیک دوحه با رهبری اخوانالمسلمین باعث نزدیکی این کشور به امریکا و اسراییل شده است.
سیاست رسانهای قطر
شبکهی عربی و انگلیسی الجزیره متعلق به دولت قطر، در صحنهی رسانههای جهانی به این کشور جایگاه ویژهای داده است. الجزیره آزادانه در بارهی مسایل گوناگون و در برخی موارد حساس و جنجالی در خاور میانه سخن میگوید. الجزیره زیر نظر مستقیم وزارت امور خارجهی قطر فعالیت میکند.
جمعبندی
کشور قطر با شروع میزبانی از کشورهای مختلف جهت حلوفصل بحران آنان، میخواهد مسیری آرام و بیصدا را حرکت کند. اگر مذاکرات قطر به پیروزی بینجامد، بخش بزرگ امتیازات نشستهای احتمالی بعدیای؛ نظیر ناروی، ترکیه و ازبیکستان نیز به قطر میرسد، چرا که آغازگر رسمی این مذاکرات قطر بوده است و مقدمهی معرفی از روند و ساختار صلح نیز توسط قطر ارایه شده است.
قطر خوب میداند که هرچند سازش با کشورهای رقیب برایش به این زودیها توسعهآور نیست؛ اما با آنهم مطمین است که میتواند توجه خیلیها را برای امتیازگیری و همزمان تثبیت موجودیت دولتی مفید و دوست جلب کند.
به بیان سادهتر؛ قطر از راه میزبانی از مذاکرات متعدد جهانی، هدفی بزرگ برای خود تعیین کرده که برای خیلی از کشورها به این آسانی متصور و قابل درک نیست.