هر چند تلاش برای صلح با گروه طالبان در زمان حاکمیت کرزی شروع شد؛ اما جدی نبودن صلحخواهی حکومت کرزی و نداشتن استراتژی مشخصی در برابر گروههای تروریستی و سرنوشت سیاسی افغانستان، باعث شد که این تلاشها، تنها در سطح فریب افکار عمومی درونکشوری و جهانی، باقی بماند.
در زمان حاکمیت کرزی، نه تنها که تلاش بنیادینی برای آوردن صلح در افغانستان، انجام نیافت، بلکه کرزی با پیش گرفتن سیاست انفعالی در برابر طالبان و باجدهی به این گروه، آنها را برادر خوانده و راه مبارزه با این گروه تروریستی را نیز بست؛ چیزی که باعث شد، طالبان امروز به بزرگترین بحران سیاسی- اجتماعی و فرهنگی افغانستان بدل شده و خواب و بیداری شهروندان را خونی کند.
در کنار این که کرزی خود، ارادهای برای برقراری صلح در افغانستان نداشت، همکارهای جهانی حکومت او، به ویژه ایالات متحدهی امریکا نیز، به دلیل از دست ندادن بهانهی ماندن در افغانستان، صلح را برای شهروندان این کشور، نمیخواست.
رویهی دولت افغانستان، در برابر گروه تروریستی طالبان و سیاست درونمرزی آن، بدون هیچ تغییر راهبردی، در حکومت اشرفغنی، همچنان ادامه یافت.
از سویی هم نیامدن تغییر در سیاست خارجی امریکا، در برابر افغانستان و منطقه، باعث شد که گروه تروریستی طالبان، پس از شکست ۲۰۰۱، روز تا روز قوت بیشتری گرفته و از شهروندانی که از دولت مرکزی ناراض بودند، سربازگیری کند.
هر چند طرفهای اصلی جنگ و صلح افغانستان؛ امریکا، پاکستان، ایران و شماری از کشورهای عربی و در سطح کوچکتر آن، دولت افغانستان، گروه تروریستی طالبان و داعش اند؛ اما دولت افغانستان، برای رسیدن به صلح، این روزها، خود را ناچار به نشستن پای گفتوگو با گروه تروریستی طالبان، یافته است.
حالا که انتخابات ریاستجمهوری امریکا، نزدیک است؛ دونالد ترامپ، رییسجمهور این کشور، برای برآوردهکردن وعدهی انتخاباتی اش به شهروندان امریکا و برندهشدنش در انتخابات پیش رو، یکباره در سیاست خارجی اش در برابر افغانستان، دچار تغییر شده و میخواهد نیروهایش را از این کشور، بیرون کند.
امریکا، برای این که تجربهی بیرون شدن روسیه از افغانستان در ۱۹۹۱ را تکرار نکرده باشد و همینگونه، از سوی جامعهی جهانی، محکوم به بیاعتنایی در برابر سرنوشت افغانستان و حقوق بشری شهروندانش، نشود؛ میخواهد با صلح تحمیلی و رویه، به ظاهر آبرومندانه از افغانستان بیرون شود.
امریکا، برای این که بدون نگرانی جدی، از افغانستان بیرون شود و همینگونه خطری را برای منافع ملی اش در این جغرافیا، باقی نگذارد؛ توافقنامهی صلح دوحه را با گروه تروریستی طالبان، در ۲۲ فبروری سال روان/۱۰ حوت سال گذشته، امضا کرد.
به اساس توافقنامهی صلح امریکا و طالبان، گروه تروریستی طالبان، نه تنها این که در برابر امریکا نمیجنگد، بلکه مکلف به دفاع از منافع ملی امریکا در افغانستان و از میان بردن تهدیدهای بالفعل در برابر منافع آن، نیز است.
سیاستهای یکسویهی امریکا در برابر افغانستان و سرنوشت سیاسی آن، دولت افغانستان را نیز، در موقعیتی ناخواسته قرار داده است، به نحوی که دولت، ناچار به پذیرش توافقنامهی صلح امریکا و طالبان شده و به دنبال آن، مکلف به صلح با گروه تروریستی طالبان شد.
گفتههای کریم خلیلی، رهبر جهادی و رییس شورای عالی صلح، اثباتی بر این ادعا است.
خلیلی، امروز(یکشنبه، ۹ سنبله) در محفل سوگواری عاشورا، گفت که در زمانی که او ریاست شورای عالی صلح را داشت، تلاشهای زیادی برای برقراری صلح صورت گرفت و سرانجام، ملا هبتالله آخندزاده، رهبر این گروه، هیأت سیاسیاش را برای آغاز گفتو گوها با دولت افغانستان، به هلمند فرستاد.
خلیلی میگوید: «فرصت طلاییای پیش آمد و ما از دستش دادیم. طالبان میخواستند به دور از رسانهها در داخل افغانستان مذاکرات آغاز شود، ما هم هیچ وقت افشا نکردیم. ما برای کاهش خشونت برنامه داشتیم، این موضوع را با رییسجمهور غنی مطرح کردیم و او نیز از ما ۲۰ روز فرصت خواست تا هیأتی را آماده کند، اما این هیأت، حتا تا یک سال هم آماده نشد.»
به گفتهی آقای خلیلی؛ او، سه بار با هیأت ۲۰ نفری طالبان، در صربستان دیدار کرده و حتا رییسجمهور غنی نیز، از طریق ویدیو کنفرانس، با آنها گفتوگویی داشته است. در این گفتوگوها، فیصلههایی هم انجام شد؛ اما به دلیل نبود هماهنگی میان حلقههای سیاسی در کابل، فرصتی که پیش آمده بود، بدون هیچ دستآوردی مگر دوام جنگ، از دست رفت.
این در حالی است که روند رهایی زندانیان دو طرف که پیششرط شروع گفتوگوهای صلح است، نیز به دلیل رها نکردن کوماندوهای افغانستان از سوی طالبان، متوقف شده است.
حالا اما، در کنار نبود ارادهی جدی صلحخواهی در دولت افغانستان، ماهیت گروه تروریستی طالبان نیز، مانعی برای رسیدن به صلح با این گروه است؛ مانعی که با گذشت هر روز پر رنگتر میشود و گذشتن از آن، جز نابودی آن، دشوار مینماید.
با این که دولت افغانستان، از شروع روند رهایی زندانیان، بیشتر از ۵۰۰۰ زندانی گروه تروریستی طالبان را، از بند رها کرده است؛ اما این گروه، تا هنوز ۱۰۰۰زندانی دولت افغانستان را که به اساس توافقنامهی صلح با امریکا، مکلف به رهایی آنان اند، رها نکرده اند.
از سویی هم شمار زیادی از جنگجویان طالب و فرماندهان شان که از زندانهای افغانستان، آزاد شده اند، دوباره به سنگرهای جنگ در برابر ارتش افغانستان رفته و شماری هم، از میدانهای جنگ دستگیر شده اند.
از سویی هم با رهایی بیشتر زندانیان طالبان، دامنهی خشونت این گروه نیز گستردهتر از پیش شده است، به نحوی که تنها در سه هفتهی گذشته، به اثر تحرکهای این گروه تروریستی در ۲۹ ولایت، بیشتر از ۲۰۰ شهروند غیر نظامی کشته شده و نزدیک به ۵۰۰ تن دیگر، زخم برداشته اند.
ماهیت گروه تروریستی طالبان و کنشگری آن در ماههای اخیر، نشانگر صلحناباوری این گروه و تمایل به دوام خشونت است؛ چیزی که روزانه از شهروندان ملکی و نظامی کشور، نزدیک به ۵۰ کشته و ۱۰۰ زخمی میگیرد.
با این که نزدیک به شش ماهی، از تلاشها برای صلح با طالبان میگذرد و قرار بود که گفتو گوهای میانافغانی پنجماه پیش آغاز شود؛ اما به دلیل نبود توافق برای صلح و ماهیت «ضدصلح» گروه تروریستی طالبان، این گفتوگوها شروع نشده و در مقابل، طالبان با خشونتی خشنتر از پیش، خون شهروندان را در خانه و خیابان میریزد.